Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
local deformation
تغییر شکل موضعی
Search result with all words
asymmetric local deformation
تغییر شکل موضعی بی تقارن
Other Matches
regional
<adj.>
موضعی
local
<adj.>
موضعی
local
موضعی
locals
موضعی
topical
موضعی
focal
موضعی
gripe
تشنج موضعی
local oscillator
اوسیلاتور موضعی
ischaemia
کم خونی موضعی
ischemia
کم خونی موضعی
spot lamp
لامپ موضعی
position warfare
نبرد موضعی
position warfare
جنگ موضعی
position defense
دفاع موضعی
position correction
تصحیحات موضعی
locally
بطور موضعی
localization
موضعی کردن
local velocity
سرعت موضعی
local paraysis
فلج موضعی
local anasthesia
بیهوشی موضعی
concentrated or single load
بار موضعی
ischmia
کم خونی موضعی
spot check
مقابله موضعی
spasms
تشنج موضعی
spot check
بررسی موضعی
spasm
تشنج موضعی
local
مکانی موضعی
spot checks
مقابله موضعی
spot checks
بررسی موضعی
locals
مکانی موضعی
local action
تخلیه موضعی باتری
depression
فرو رفتگی موضعی
focal seizure
حمله صرعی موضعی
transient ischemia
کم خونی موضعی موقت
depressions
فرو رفتگی موضعی
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
localizes
محلی کردن موضعی ساختن
localize
محلی کردن موضعی ساختن
osteomyelitis
التهاب موضعی و مخرب استخوان
localizing
محلی کردن موضعی ساختن
novocain
ماده بی حس کننده موضعی پروکائین
localises
محلی کردن موضعی ساختن
to anaesthetize locally
سر کردن بیهوشی موضعی زدن
localising
محلی کردن موضعی ساختن
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
napped
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
napping
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
naps
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
vorticity
میزان برداری دوران موضعی سیال
nap
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
nips
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nip
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nipped
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changed
تغییر کردن تغییر دادن
change
تغییر کردن تغییر دادن
change over
تغییر روش تغییر رویه
changes
تغییر کردن تغییر دادن
changing
تغییر کردن تغییر دادن
waisting
کاهش موضعی قطر ناشی ازجریان برگشت ناپذیر حاصل از تنش در نقطه شکست
benzocaine
ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
nibbler
ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
vortex line
خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
superheterodyne
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
modification
تغییر
innovation
تغییر
changing
تغییر
amendment
تغییر
fluctuation
تغییر
change
تغییر
conversion
تغییر
innovations
تغییر
changed
تغییر
alternation
تغییر
changeless
بی تغییر
alteration
تغییر
changes
تغییر
stationary
بی تغییر
misalignment
تغییر
vicissitude
تغییر
variations
تغییر
shunting
تغییر خط
variation
تغییر
mutations
تغییر
conversions
تغییر
mutation
تغییر
commutation
تغییر
dachi
تغییر پا
amendments
تغییر
commutable
قابل تغییر
alterant
تغییر دادنی
alterability
قابلیت تغییر
cinversion
تغییر شکل
variation
تغییر ناپایداری
kaleidoscope
تغییر پذیربودن
coefficient of variation
ضریب تغییر
alterable
قابل تغییر
changer
تغییر دهنده
behavior modification
تغییر رفتار
displacement
تغییر مکان
altertive
تغییر دهنده
change in supply
تغییر عرضه
change in demand
تغییر تقاضا
change of curvature
تغییر انحنا
change of place
تغییر مکان
change of speed
تغییر سرعت
speed variation
تغییر سرعت
automatic take
تغییر پایگاه
change spin
چرخیدن با تغییر پا
nonreversal shift
تغییر ناوارون
variations
تغییر ناپایداری
displacement
تغییر موضع
amending
تغییر دادن
mutated
تغییر دادن
upheavals
تغییر فاحش
variable
تغییر پذیر
variables
تغییر پذیر
mutate
تغییر دادن
transforms
تغییر شکل
weather
تغییر فصل
weathered
تغییر فصل
mutates
تغییر دادن
mutating
تغییر دادن
upheaval
تغییر فاحش
alter
تغییر یافتن
alter
تغییر دادن
altered
تغییر یافتن
altered
تغییر دادن
altering
تغییر یافتن
amended
تغییر دادن
altering
تغییر دادن
alters
تغییر یافتن
amend
تغییر دادن
alters
تغییر دادن
transformed
تغییر شکل
transform
تغییر شکل
mutants
تغییر پذیر
modifying
تغییر دادن
modify
تغییر دادن
modifies
تغییر دادن
mutant
تغییر پذیر
variation coefficient
ضریب تغییر
metamorphosis
تغییر شکل
vary
تغییر کردن
weathers
تغییر فصل
fluctuate
تغییر مداوم
fluctuated
تغییر مداوم
fluctuates
تغییر مداوم
varies
تغییر کردن
transforming
تغییر شکل
kaleidoscopes
تغییر پذیربودن
variant
قابل تغییر
modification
تغییر وتبدیل
vacillatory
تغییر پذیر
change
[in something]
[from something]
تغییر
[در یا از چیزی]
to turn
[into]
تغییر کردن
to turn
[into]
تغییر دادن
deed poll
تغییر نام
turnabouts
تغییر موضع
variation theorem
قضیه تغییر
variational method
روش تغییر
variational principle
اصل تغییر
variative
قابل تغییر
versatility
قابلیت تغییر
vicissitudes of time
تغییر اوضاع
voltage variation
تغییر ولتاژها
realign
تغییر دادن
realigned
تغییر دادن
realigning
تغییر دادن
realigns
تغییر دادن
turnabout
تغییر عقیده
turnabout
تغییر موضع
turnabouts
تغییر عقیده
to alter
[to]
تغییر یافتن
convert
تغییر دادن
redeploy
[staff]
تغییر دادن
reset
تغییر دادن
transact
تغییر دادن
near-constant state of flux
تغییر همیشگی
to turn something into something
تغییر دادن به
to convert something into something
تغییر دادن به
unchangeable
تغییر ناپذیر
concurrent variation
تغییر همزمان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com