English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
reversal shift تغییر وارون
Other Matches
dis- وارون
highlights وارون
highlight وارون
inverse وارون
highlighted وارون
back splice پیوند وارون
invert وارون کردن
inversions وارون سازی
inversion وارون سازی
inverse function تابع وارون
inverse element عنصر وارون
inverted engine موتور وارون
inverted converter تبدیلگر وارون
inverting وارون کردن
contrasuggestibility وارون کاری
additive inverse وارون افزایشی
motor transformer تبدیلگر وارون
inverse video تصویر وارون
inverts وارون کردن
quasi inverse شبه وارون
conversion transconductance رسانایی متقابل وارون
strephosymbolia وارون بینی چپ و راست
invertible matrix ماتریس وارون [ریاضی]
inverted vee engine موتور خورجینی وارون
inverse function تابع وارون [ریاضی]
inverse تابع وارون [ریاضی]
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changing تغییر کردن تغییر دادن
change تغییر کردن تغییر دادن
changes تغییر کردن تغییر دادن
change over تغییر روش تغییر رویه
changed تغییر کردن تغییر دادن
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
misalignment تغییر
conversion تغییر
conversions تغییر
fluctuation تغییر
variations تغییر
vicissitude تغییر
stationary بی تغییر
variation تغییر
changing تغییر
modification تغییر
changeless بی تغییر
alternation تغییر
changed تغییر
mutation تغییر
shunting تغییر خط
change تغییر
mutations تغییر
changes تغییر
innovations تغییر
dachi تغییر پا
innovation تغییر
amendments تغییر
alteration تغییر
amendment تغییر
commutation تغییر
varies تغییر کردن
mutabilty تغییر پذیری
mutability تغییر پذیری
modifiers تغییر دهنده
vary تغییر کردن
modifiability تغییر پذیری
kaleidoscope تغییر پذیربودن
moveable قابل تغییر
kaleidoscopes تغییر پذیربودن
modification of the articles تغییر اساسنامه
standpat مخالف تغییر
modificative تغییر دهنده
multiplier ضریب تغییر
modifying تغییر دادن
modificatory تغییر دهنده
modify تغییر دادن
mutable تغییر پذیر
invariable تغییر ناپذیر
unalterable تغییر ناپذیر
skittish تغییر پذیر
variation تغییر ناپایداری
range of variation ناحیه تغییر
parathesis ترکیبی بی تغییر
peripeteia تغییر ناگهانی
permute تغییر دادن
phase shift تغییر فاز
put about تغییر مسیردادن
transformation تغییر شکل
variability تغییر پذیری
transformation عمل تغییر
supple تغییر پذیر
constantly بدون تغییر
modifies تغییر دادن
variational principle اصل تغییر
sex reversal تغییر جنسیت
displacement تغییر مکان
displacement تغییر موضع
secular change تغییر قرنی
transmutation تغییر شکل
nonreversal shift تغییر ناوارون
palingenesis تغییر شکل
rebus sic stautibus تغییر شکل
immutable تغییر ناپذیر
variations تغییر ناپایداری
changeable قابل تغییر
weather تغییر فصل
displaceable قابل تغییر
dimensional change تغییر اندازه
design change تغییر طرح
demand shift تغییر تقاضا
deformation تغییر شکل
current displacement تغییر جریان
covariation تغییر همگام
displaciment تغییر مکان
displeacement of water تغییر مکان اب
weathered تغییر فصل
weathers تغییر فصل
frequency fluctuation تغییر فرکانس
frequency change تغییر بسامد
flexility قابلیت تغییر
fluctuate تغییر مداوم
fluctuated تغییر مداوم
fluctuates تغییر مداوم
effable قابل تغییر
convertibility توانایی تغییر
concurrent variation تغییر همزمان
variant قابل تغییر
mutants تغییر پذیر
change in supply تغییر عرضه
change in demand تغییر تقاضا
behavior modification تغییر رفتار
automatic take تغییر پایگاه
altertive تغییر دهنده
alterant تغییر دادنی
modification تغییر وتبدیل
alterable قابل تغییر
mutant تغییر پذیر
change of curvature تغییر انحنا
commutable قابل تغییر
coefficient of variation ضریب تغییر
cinversion تغییر شکل
changer تغییر دهنده
change spin چرخیدن با تغییر پا
speed variation تغییر سرعت
metamorphosis تغییر شکل
change of speed تغییر سرعت
change of place تغییر مکان
alterability قابلیت تغییر
left shift تغییر مکان به چپ
lability تغییر پذیری
kainotophobia تغییر هراسی
kainophobia تغییر هراسی
mutate تغییر دادن
mutated تغییر دادن
mutates تغییر دادن
mutating تغییر دادن
load variation تغییر بار
transforms تغییر شکل
misalign تغییر یافتن
minor change خرد تغییر
metachromatism تغییر رنگ
mean variation تغییر متوسط
transform تغییر شکل
transformed تغییر شکل
magnatic displacement تغییر مغناطیسی
transforming تغییر شکل
lour اخم تغییر
amend تغییر دادن
amended تغییر دادن
amending تغییر دادن
upheaval تغییر فاحش
upheavals تغییر فاحش
infelection تغییر شکل
inalterable تغییر ناپذیر
inalterability تغییر ناپذیری
immutability تغییر ناپذیری
variable تغییر پذیر
heterophonia تغییر صدا
invariance تغییر ناپذیری
invariant تغییر ناپذیر
ireversible تغییر ناپذیر
alter تغییر یافتن
alter تغییر دادن
altered تغییر یافتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com