Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
mutarotation
تغییر چرخش نوری
Other Matches
optical rotation
چرخش نوری
optical rotatory dispersion
پاشندگی چرخش نوری
optical rotatory power
قدرت چرخش نوری
speeds
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speed
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speeding
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
leg spin
چرخش توپ که تغییر مسیربطرف پا میدهد
off spin
چرخش توپ که تغییر سمت نزدیک توپزن میدهد
three turn
چرخش از جلو بعقب و بعکس با تغییر لبه اسکیت
variable delivery pump
پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
variable displacement pump
پمپ سیالی که برونده ان درطیف وسیعی با ثابت ماندن سرعت چرخش تغییر میکند
dye polymer recording
در دیسکهای نوری روش ضبط که تغییرات در دیسک نوری پلاستیکی در لایه باریک توکار ایجاد میکند یک مزیت بزرگ این روش : داده ذخیره شده روی دیسک نوری قاب پاک شدن است
magneto optical disc
دیسک نوری که در وسیله ضبط مغناطیسی- نوری به کار می رود
wands
دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
wand
دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
fibre optics
لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
optical character recognition
تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
cladding
واسطه شفافی که هسته یک فیبر نوری را احاطه میکند دومین لایه واحد فیبر نوری
waltz three
سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
ocr
فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری
optical
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
single action
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changing
تغییر کردن تغییر دادن
change over
تغییر روش تغییر رویه
changes
تغییر کردن تغییر دادن
change
تغییر کردن تغییر دادن
changed
تغییر کردن تغییر دادن
dimness
کم نوری
photic
نوری
optic
نوری
optical
نوری
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
light year
سال نوری
electric arc
قوس نوری
light wave
موج نوری
light microscopy
میکروسکپ نوری
light switch
گزینه نوری
optic fibre
فیبر نوری
light sensitive
با حساسیت نوری
light ralay
رله نوری
light gun
تفنگ نوری
wands
قلم نوری
fiber optics
فیبر نوری
luminous flux
شار نوری
fiber optics
الیاف نوری
light-year
سال نوری
luminous sensitivity
حساسیت نوری
light-years
سال نوری
optical
دیسکهای نوری
light pen
قلم نوری
light pens
قلم نوری
wand
قلم نوری
optical activity
فعالیت نوری
optical antipode
همپار نوری
optical resolution
تفکیک نوری
optical stability
پایداری نوری
optically active
فعال نوری
photic zone
نوار نوری
photism
توهم نوری
optical mark reader
علامتخوان نوری
optical lens
عدسی نوری
photo electron
الکترون نوری
optical isomerism
ایزومری نوری
photo excitation
برانگیختگی نوری
optical scanning
پیمایش نوری
photodissociation
تفکیک نوری
optical resonance
همنوایی نوری
optical scanner
پوینده نوری
optical pyrometry
تف سنجی نوری
optical scanner
پیمایشگر نوری
optical printer
چاپگر نوری
light output ratio of a fitting
راندمان نوری
photo optic memory
حافظه نوری
spectral line
خط طیف نوری
photo luminescence
لومینسانس نوری
optical isomerism
همپاری نوری
optical isomer
ایزومر نوری
optical character
دخشه نوری
photoperiodism
واکنش نوری
photophone
تلفن نوری
photopolymer
بسپار نوری
optical fiber
فیبر نوری
optical memory
حافظه نوری
optical disk
دیسک نوری
optical density
چگالی نوری
optical communications
ارتباطات نوری
optical character
کاراکتر نوری
photostatic
ایستا نوری
optical isomer
همپار نوری
photo plotter
رسام نوری
photoelectric
نوری وبرقی
photodecomposition
تجزیه نوری
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
photovoltaic
قدرت زای نوری
optical resonator
تشدید کننده نوری
fibres
فیبر نوری با قط ر بسیار کم
macrometer
مسافت یاب نوری
fibre
فیبر نوری با قط ر بسیار کم
light induction
القاء تحریک نوری
arc machining
جوشکاری قوس نوری
light emitting diode
دیود ناشر نوری
go to school
خواننده میله نوری
photokymograph
جنبش نگار نوری
static luminous sensitivity
حساسیت نوری استاتیک
optical
استفاده از کابل نوری
fiber
فیبر نوری با قط ر بسیار کم
spectral line
نوار طیف نوری
optical mark reader
نشان خوان نوری
optical mark reader
علامت نوری خوان
optical laser disk
دیسک لیزری نوری
optical
خواننده میله نوری
flash ranging
مسافت یابی نوری
fibre optic cable
کابل فیبر نوری
optical character reader
دخشه خوان نوری
optical gonimeter
زاویه یاب نوری
optical mark reader
علامت خوان نوری
optical purity
درجه خلوص نوری
optical page reader
صفحه نوری خوان
ocr
شناخت کاراکتر نوری
ocr
تشخیص کاراکترهای نوری
dynamic luminous sensitivity
حساسیت نوری دینامیک
optical measuring system
سیستم سنجش نوری
optical recognition device
دستگاه تشخیص نوری
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fully
از قبیل هر قطعه نوری یا نهانی
welding arc voltage
ولتاژ قوس نوری جوشکاری
resistance arc furnace
کوره مقاومتی قوس نوری
image arc furnace
کوره قوس نوری غیرمستقیم
high field emmission arc
قوس نوری فشار قوی
open arc welding
جوشکاری قوس نوری باز
low voltage arc
قوس نوری فشار ضعیف
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
optical
وسیله نوری که از بار کد داده را می خواند
bar codes
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
bar code
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
ocr
Recognition OpticalCharacter تشخیص نوری دخشه
bar graphics
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
combining
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
combines
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
omr
تشخیص علامت نوری Recognition ark
twinkle box
دستگاه ورودی شامل حس کنندههای نوری
eraseble optical disk drive
دیسک گردان نوری پاک شدنی
optical
سیستم ارتباطی با استفاده از فیبر نوری
CSM
سیستم تشخیص حرف نوری کارا
combine
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
cabled
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
cable
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
recognition
فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری
phototypesetter
حروف چینی نوری حروفچین تصویری تصویرپرداز
houselights
نوری که در تماشاخانه بالای سر تماشاچیان را روشن میکند
high frequency stabilized arc
قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا
flash ranging location
تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
reading wand
دستگاهی که نشان ها و کدهارا به صورت نوری درک میکند
orom
Only Read Optical حافظه فقط خواندنی نوری emory
bundling
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
generation
کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند
generations
کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند
magneto optical recording
رسانه ذخیره سازی که از دیسک نوری استفاده میکند
bundle
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
bundles
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
rotational
چرخش
twirl
چرخش
wheeling
چرخش
trolls
چرخش
troll
چرخش
volte-face
چرخش
volte face
چرخش
swirls
چرخش
swirling
چرخش
swirled
چرخش
swirl
چرخش
wrenches
چرخش
twirling
چرخش
twirls
چرخش
whirl
چرخش
wrenched
چرخش
whirled
چرخش
wrench
چرخش
turn
چرخش
whirling
چرخش
wheels
چرخش
whirls
چرخش
twirled
چرخش
circulations
چرخش
circulation
چرخش
wheel
چرخش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com