English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
image displacement تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
Other Matches
displacement جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
clearness تصویرتلویزیون
image detail جزئیات تصویرتلویزیون
shift instruction دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
retention زمانی که تصویرتلویزیون پس ازنمایش دادن پنهان میشود,.به علت فسفرمقاوم
rightsizing فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
tasks جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
task جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changes تغییر کردن تغییر دادن
changing تغییر کردن تغییر دادن
change over تغییر روش تغییر رویه
changed تغییر کردن تغییر دادن
change تغییر کردن تغییر دادن
deplacement جابجایی
handling جابجایی
displeacement of water جابجایی اب
displacement ton تن جابجایی
displacement جابجایی
commutation جابجایی
convection جابجایی
head posisioning جابجایی هد
relocation جابجایی
dislocation جابجایی
commutative law قانون جابجایی
commutative جابجایی پذیر
cost of removal هزینه جابجایی
commutation relation رابطه جابجایی
block move جابجایی بلوک
chemical shift جابجایی شیمیایی
bimolecular displacement جابجایی دو مولکولی
associative shift جابجایی تداعی
commutation rules قواعد جابجایی
allesthesia جابجایی بساوشی
shifts جابجایی شعاعی
allach جابجایی بساوشی
angular displacement جابجایی زاویهای
alkyl shift جابجایی الکیلی
commutativity جابجایی پذیری
stokes shift جابجایی استوک
static relocation جابجایی ایستا
eluviation جابجایی خاک
shifted جابجایی شعاعی
shifted جابجایی مرکزقوس
field displacement جابجایی میدان
shifts جابجایی مرکزقوس
materials handling جابجایی مواد
handling of goods جابجایی کالا
handling of goods جابجایی امتعه
hydride shift جابجایی هیدریدی
image shift جابجایی تصویر
shift جابجایی مرکزقوس
shift جابجایی شعاعی
shift reagent واکنشگر جابجایی
shear displacements جابجایی برشی
relocation register ثبات جابجایی
relocation factor ضریب جابجایی
dislocation defect نقص جابجایی
program relocation جابجایی برنامه
displacement current جریان جابجایی
doppler frequency جابجایی دوپلر
doppler shift جابجایی دوپلر
dynamic relocation جابجایی پویا
output per unit of displacement توان در واحد جابجایی
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
free movement of capital ازادی جابجایی سرمایه
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
matrixes جابجایی سط ر و ستون در آرایه
matrix جابجایی سط ر و ستون در آرایه
Abelian group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
commutative group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
modular constraint محدودیت در جابجایی تصاویر
sand cone method طریقه جابجایی ماسه
drunkennes خطای جابجایی یا لغزش
rotation جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
red shift جابجایی به سوی قرمز
blue shift جابجایی به سوی ابی
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
itineration ازیک جابجایی دیگر
hubble effect جابجایی به سوی قرمز
handling charges هزینههای جابجایی کالا
allocheiria جابجایی بساوشی متقارن
allochiria جابجایی بساوشی متقارن
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
advection جابجایی افقی هوا
translation جابجایی [ریاضی] [فیزیک]
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
cartridge دیسک سخت قابل جابجایی
shifted جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
globally تابع جابجایی که یک قطعه متن
chemical shift non equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
chemical shift equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
shifts جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
global تابع جابجایی که یک قطعه متن
Abelian group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
commutative group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
shift جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
removable آنچه قابل جابجایی است
cartridges دیسک سخت قابل جابجایی
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
shift جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
righted جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shift جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
righting جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shifts جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifted جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifted جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
right جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shifts جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
data leakage جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
centure of pressure travel جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
work انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
shift دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
worked انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
machine address مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
shifts دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
directories SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
directory SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
shifted دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
rotated جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotate جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotates جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
distributes چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
shifted محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shift محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shifts محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
distribute چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
distributing چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
advection جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
relocation جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه
relocation جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه
angular travel تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
storing ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
store ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
logic seeking چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
explicit address آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
ranges جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
range جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
ranged جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
texts سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
text سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
eds درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند
inversions تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversion تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
part قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است
shell sort الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
magnetic skin effect جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
rotation جابجایی یک الگوی بیت درکلمه به چپ یا راست , بیت آخر قدیمی در بیت اول جدید قرار می گیرد
permanent تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
thrashing 1-فعالیتهای زیادی دیسک . 2-مشخصات یا خطای برنامهای در حافظه مجازی . که باعث اتلاف وقت CPV برای جابجایی صفحات بین حافظه پشتیبان میشود
gun displacement جابجایی توپها گسترش توپها
demand جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
parallax پارالاکس ضریب شکست نور جابجایی تصویر در اثر شکست نور
shift جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
innovation تغییر
variations تغییر
alteration تغییر
dachi تغییر پا
conversions تغییر
variation تغییر
amendment تغییر
amendments تغییر
commutation تغییر
changeless بی تغییر
mutations تغییر
shunting تغییر خط
modification تغییر
alternation تغییر
mutation تغییر
innovations تغییر
fluctuation تغییر
change تغییر
misalignment تغییر
vicissitude تغییر
changing تغییر
stationary بی تغییر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com