English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
augural تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
Other Matches
prophetic مبنی بر پیشگویی
future perfect شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
prophecies پیشگویی
predictions پیشگویی
omens پیشگویی
omen پیشگویی
prophecy پیشگویی
bodement پیشگویی
prognostication پیشگویی
prognostications پیشگویی
augury پیشگویی
auguries پیشگویی
prediction پیشگویی
portended پیشگویی کردن
portend پیشگویی کردن
bode پیشگویی کردن
prophecy پیغمبری پیشگویی
oracles وحی پیشگویی
presaging پیشگویی کردن
presages پیشگویی کردن
abode پیشگویی کردن
foretoken پیشگویی کردن
presaged پیشگویی کردن
presage پیشگویی کردن
forespeak پیشگویی کردن
foreshown پیشگویی کردن
oracle وحی پیشگویی
fatidic متضمن پیشگویی
prophecies پیغمبری پیشگویی
mantic وابسته به پیشگویی
predicting پیشگویی کردن
foretell پیشگویی کردن
predict پیشگویی کردن
sooth تفال پیشگویی
foretelling پیشگویی کردن
foretells پیشگویی کردن
predictable قابل پیشگویی
vatic از روی پیشگویی
vatical از روی پیشگویی
vaticinate پیشگویی کردن
unpredictable غیرقابل پیشگویی
portends پیشگویی کردن
predictably قابل پیشگویی
foretold پیشگویی کرد
portending پیشگویی کردن
predictor پیشگویی کننده
presignify پیشگویی کردن
predicts پیشگویی کردن
prophesier پیشگویی کننده
prophetical متضمن پیشگویی
self fulfilling prophecy پیشگویی کامبخش
abodes پیشگویی کردن
prophesy غیبگویی یا پیشگویی کردن
forebedement اخبار قبلی پیشگویی
prophesies غیبگویی یا پیشگویی کردن
prophesied غیبگویی یا پیشگویی کردن
anticipative دارای قدرت پیشگویی
auspicate گشودن پیشگویی کردن
prophesying غیبگویی یا پیشگویی کردن
budget forecasting model مدل پیشگویی بودجهای
oneiromancy تفال و پیشگویی از روی خواب
soothsay طالع دیدن پیشگویی کردن
spearman brown prophecy formula فرمول پیشگویی اسپیرمن-براون
indicative حاکی
prelusive حاکی
symptomatic حاکی
redolent حاکی
significative حاکی
significative of حاکی از
symbolically حاکی
illative حاکی
illation حاکی
symbolic حاکی
triumphal حاکی از پیروزی
evidentiary دال حاکی
condemnatory حاکی ازمحکومیت
betoken حاکی بودن از
bespeak حاکی بودن از
hungrier حاکی از گرسنگی
illiative حاکی از نتیجه
hungriest حاکی از گرسنگی
hungry حاکی از گرسنگی
expessive حاکی نماینده
portends حاکی بودن
purport حاکی بودن از
purported حاکی بودن از
purporting حاکی بودن از
purports حاکی بودن از
symbolizing حاکی بودن از
symbolizes حاکی بودن از
symbolized حاکی بودن از
symbolize حاکی بودن از
symbolising حاکی بودن از
smell حاکی بودن از
symbolises حاکی بودن از
symbolised حاکی بودن از
smells حاکی بودن از
smelled حاکی بودن از
it is typical of حاکی است بر
unexpressive غیر حاکی
bode حاکی بودن از
portended حاکی بودن
pained حاکی از درد
representatives حاکی از مشعربر
representative حاکی از مشعربر
portending حاکی بودن
suspicious حاکی ازبدگمانی
separative حاکی از جدایی
hungered [arch] حاکی از گرسنگی
smelling حاکی بودن از
presageful حاکی از فال بد
reminiscent of slavery حاکی از بردگی
portend حاکی بودن
prognosticative or ticatory خبر دهنده متضمن نشانه برای پیشگویی
necromantic وابسته به پیشگویی یا جادوگری بوسیله مردگان سحری
symptomatic حاکی از علائم مرض
deprecatory حاکی از نارضایتی یا بی میلی
significantly قابل توجه حاکی از
significant قابل توجه حاکی از
emblematic حاکی کنایه دار
foreshadows از پیش حاکی بودن از
foreshadowing از پیش حاکی بودن از
foreshadowed از پیش حاکی بودن از
expressive حاکی اشاره کننده
foreshadow از پیش حاکی بودن از
abdicative حاکی ازکناره گیری
secondary حاکی از زمان گذشته
liquorish حاکی ازنوشابه دوستی
following on از پی اینده
to be اینده
futurity اینده
in the time to come اینده
coming اینده
comer اینده
aftertime اینده
forthcomming اینده
at a laterd در اینده
lavenir اینده
approaching اینده
future اینده
forthcoming اینده
incoming اینده
next اینده
toward اینده
signifying حاکی بودن از باشاره فهماندن
signify حاکی بودن از باشاره فهماندن
hold out حاکی بودن از خودداری کردن از
conspiratorial حاکی از توط ئه وتوط ئه سازی
awesome حاکی از ترس ناشی از بیم
signifies حاکی بودن از باشاره فهماندن
shipped bill of exchange بارنامهای که حاکی ازمحموله است
proximo ماه اینده
offing در اینده نزدیک
emergent بیرون اینده
prospective مربوط به اینده
futurism اینده گرایی
looking بنظر اینده
futuristic مربوط به اینده
proximo درماه اینده
prospectiveness وابستگی به اینده
prospecting اینده نگری
erelong در اینده نزدیک
even tual درنتیجه اینده
odd comeshortly اینده نزدیک
paulo postfuture اینده نزدیک
futures contract قرارداد اینده
prospects اینده نگری
prospected اینده نگری
prospect اینده نگری
nrxt monday دوشنبه اینده
nether world جهان اینده
prospect of the future دورنمای اینده
prospectively با عطف به اینده
catabatic پایین اینده
by next mail باپست اینده
katabatic پائین اینده
futures قراردادهای اینده
the a season فعل اینده
intercurrent در میان اینده
the next world جهان اینده
the a season موسم اینده
prospectuses اینده نامه
f. tense زمان اینده
prospectus اینده نامه
providential اینده نگر
the next world عالم اینده
the f. winter زمستان اینده
futurity اتفاقات اینده
the future جهان اینده
upcoming زود اینده
futurity نسل اینده
sup.latest or last دیر اینده
reorder level مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
bah علامت تعجب حاکی ازاهانت و تحقیر
whew صدای سوت حاکی از حیرت یاتحسین
radiant look نگاهی که حاکی ازخوشی یاامیدواری باشد
based on مبنی بر
bassedon or basedupon مبنی بر
nonary مبنی بر عد د نه
denoting مبنی بر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com