English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
photo geology تفسیر عکسهای هوایی
Other Matches
imagery pack بسته حاوی عکسهای هوایی یک منطقه مشخص
photogrammetry مبحث اندازه گیری ومساحی ازروی عکسهای هوایی
air target mosaic مجموعه عکسهای تهیه شده از هدف عکس موزاییک هدفهای هوایی
mosaic mountant صفحه تهیه موزاییک تابلویی که عکسهای موزاییک هوایی به ان وصل میشود
photo interpretation تفسیر عکس هوایی نقشه عکسی
imagery collateral وسایل و ابزار مخصوص کمک به تفسیر عکس هوایی
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
interpretation تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
interpretations تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
interpretable قابل تفسیر تفسیر بردار
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
pornograph نوشته ها و عکسهای رکیک
polychrome تهیه عکسهای رنگی
grangerize بریدن عکسهای کتاب
photo index map نقشه راهنمای عکسهای هوائی
chain سری عکسهای یک منطقه زنجیر
chains سری عکسهای یک منطقه زنجیر
orthochromatic شبیه عکسهای رنگی طبیعی
photogrammetric map تهیه نقشه ازروی عکسهای هوائی
photogrammetry فن تهیه نقشه جغرافیائی به کمک عکسهای هوائی
Lower third قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
chyron [American E] قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
aston [British E] قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
montages قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
montage قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
fly through عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air pilots خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air interdiction عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
carrier air group دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
notice to airmen اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
air material ماتریل هوایی وسایل هوایی
aired هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
microfilm فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
hand-held وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air photographic شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
emergency scramble درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airlift capacity مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
explanations تفسیر
exegeses تفسیر
annotation تفسیر
interpretations تفسیر
explanation تفسیر
exegesis تفسیر
commentary تفسیر
annotations تفسیر
postil تفسیر
paraphrases تفسیر
paraphrase تفسیر
paraphrased تفسیر
renditions تفسیر
constructions تفسیر
noting تفسیر
notes تفسیر
note تفسیر
construction تفسیر
commentaries تفسیر
rendition تفسیر
paraphrasing تفسیر
commented تفسیر
comment تفسیر
reading تفسیر
gloss تفسیر
observantion تفسیر
expositions تفسیر
commenting تفسیر
remarks تفسیر
remarking تفسیر
remarked تفسیر
margent تفسیر
remark تفسیر
exposition تفسیر
interpretation تفسیر
readings تفسیر
interpertation تفسیر
construing تفسیر
expositorv متضمن تفسیر
symbolic interpretation تفسیر نمادی
annotated تفسیر نوشتن
interpertation of laws تفسیر قوانین
construes تفسیر کردن
construed تفسیر کردن
construe تفسیر کردن
misinterprets بد تفسیر کردن
misinterpreting بد تفسیر کردن
misinterpreted بد تفسیر کردن
exegetics علم تفسیر
liberal interpretation تفسیر ازاد
misconstrue بد تفسیر کردن
misconstrued بد تفسیر کردن
interpretability قابلیت تفسیر
interpretable تفسیر کردنی
misconstrues بد تفسیر کردن
photo interpretation تفسیر عکس
misconstruing بد تفسیر کردن
color تفسیر ورزشی
versions تفسیر نسخه
broad interpretation تفسیر موسع
annotate تفسیر نوشتن
version تفسیر نسخه
exegetic وابسته به تفسیر
annotate تفسیر کردن
exegetically ازراه تفسیر
misinterpret بد تفسیر کردن
construction of a treaty تفسیر معاهده
translation پچواک تفسیر
translations پچواک تفسیر
interpreted تفسیر کردن
paraphrastically ازراه تفسیر
hermeneutically از راه تفسیر
troplogy تفسیر مجازی
hermeneutics علم تفسیر
commentaries تفسیر حقوقی
demythologize تفسیر نوشتن
annotator تفسیر نویس
commentary تفسیر حقوقی
interpertation of a treaty تفسیر معاهده
conture تفسیر کردن
interpret تفسیر کردن
narrow interpretation تفسیر مضیق
interpert تفسیر کردن
hermeneutic علم تفسیر
interpreting تفسیر کردن
misconstruction تفسیر نادرست
annotated تفسیر کردن
construable قابل تفسیر
gloze تفسیر کردن
annotates تفسیر نوشتن
annotates تفسیر کردن
annotating تفسیر نوشتن
annotating تفسیر کردن
zend تفسیر اوستا
literal interpretation تفسیر ادبی
misconstructions تفسیر نادرست
reinterpretation تفسیر مجدد
make of something <idiom> تفسیر کردن
interprets تفسیر کردن
trimetrogon عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
air survey photography عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
symonds' picture study test ازمون تفسیر تصاویرسایموندز
misinterprets بغلط تفسیر کردن
picture interpretation test ازمون تفسیر تصاویر
misinterpreting بغلط تفسیر کردن
economic interpretation of history تفسیر اقتصادی تاریخ
misinterpret بغلط تفسیر کردن
to read too much into تفسیر ناموجه کردن
reinterpret دوباره تفسیر کردن
postil تفسیر کتاب مقدس
tropologic دارای تفسیر اخلاقی
mystagogy تفسیر رموز دینی
misinterpreted بغلط تفسیر کردن
spiritualize بطور معنوی تفسیر کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com