English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
recoilless rifle تفنگ بدون عقب نشینی
Search result with all words
rifle توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifles توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
Other Matches
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
recoilless rifle تفنگ بدون لگد
choke ring رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
gunner's rule روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
fowling piece تفنگ پرنده زنی تفنگ شکاری
rifle salute احترام با تفنگ سلام با تفنگ
rifle shot تیر تفنگ تیراندازی با تفنگ
fowling piece تفنگ شکاری تفنگ ساچمهای
sighting leaf ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
withdrawals عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawal عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
variable recoil سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
illuviation ته نشینی
sedimentary ته نشینی
settling ته نشینی
sedinentation ته نشینی
subsidence ته نشینی
nightlife شب نشینی
soiree شب نشینی
soirees شب نشینی
soirTes شب نشینی
precipitation ته نشینی
waked شب نشینی
wake شب نشینی
recoiling پی نشینی
wakes شب نشینی
recoils پی نشینی
sedimentation ته نشینی
recoiled پی نشینی
evening party شب نشینی
an eveing party شب نشینی
recoil پی نشینی
deposit ته نشینی
sedimentation ته نشینی
retrocedence پس نشینی
deposits ته نشینی
adsorption رو نشینی
urbanization شهر نشینی
retreating عقب نشینی
ruralize ده نشینی کردن
recoils عقب نشینی
silting رسوب ته نشینی
retreats عقب نشینی
break ground عقب نشینی
nomadism کوچ نشینی
sanctuary حق بست نشینی
suburbia حومه نشینی
recoil عقب نشینی
sequestered life گوشه نشینی
seclusion گوشه نشینی
sedimentation pond حوضچه ته نشینی
recoiled عقب نشینی
sanctuaries حق بست نشینی
urbanism شهر نشینی
to burn the midnight oil شب نشینی کردن
line of retreat خط عقب نشینی
hutment کلبه نشینی
recoiling عقب نشینی
hypostatic ناشی از ته نشینی
retreat عقب نشینی
tenantry اجاره نشینی
katabasis عقب نشینی
reclvsion گوشه نشینی
to burn the midnighoil شب نشینی کردن
retreated عقب نشینی
retrocedence عقب نشینی
retrocession عقب نشینی
fallback عقب نشینی
recesses عقب نشینی
settlements ته نشینی مسکن
cotenancy هم اجاره نشینی
recess عقب نشینی
solitariness گوشه نشینی
eremitism گوشه نشینی
eremitic life گوشه نشینی
electrostatic procipitation ته نشینی الکترواستاتیک
settlement ته نشینی مسکن
forced withrawal عقب نشینی اجباری
backblast شعله عقب نشینی
backblast موج عقب نشینی
subornation زیر پا نشینی اغواء
sink ته نشینی حفره یاگودال
pull away عقب نشینی کردن
scuttles عقب نشینی روزنه
scuttled عقب نشینی روزنه
blowback عقب نشینی خودکار
recoil mechanism دستگاه عقب نشینی
recoil mechanism مکانیسم عقب نشینی
retreat عقب نشینی کردن
scuttling عقب نشینی روزنه
back pressure فشار عقب نشینی
scuttle عقب نشینی روزنه
sedimentation analysis تجزیه بروش ته نشینی
long recoil عقب نشینی طولانی
ebb current عقب نشینی اب دریا
sinks ته نشینی حفره یاگودال
blowback ضربه عقب نشینی
to sound the retreat شیپورعقب نشینی زدن
urbanist وابسته بشهر نشینی
to give ground عقب نشینی کردن
to lose ground عقب نشینی کردن
drop back <idiom> عقب نشینی کردن
give ground <idiom> عقب نشینی کردن
retreating عقب نشینی کردن
urbanistic وابسته بشهر نشینی
retreats عقب نشینی کردن
rocket propulsion فشارعقب نشینی موشک
colonial معماری کوچ نشینی
setback فشار عقب نشینی
short recoil عقب نشینی کوتاه
retirement عقب نشینی اختیاری
withdraws عقب نشینی کردن
withdraw عقب نشینی کردن
retreated عقب نشینی کردن
to beat a retreat عقب نشینی کردن
to beat a retreat کوس عقب نشینی
companionship مصاحبت پهلو نشینی
to fall back عقب نشینی کردن
setbacks فشار عقب نشینی
To retreat. To withdraw. عقب نشینی کردن
recoils عقب نشینی کردن توپ
straddle میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddled میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
recoil operated مجهز به دستگاه عقب نشینی
straddles میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
obmutescence خاموش نشینی سکوت عمدی
breakdowns ته نشینی مواد معلق دردوغاب
setback نیروی عقب نشینی توپ
setbacks نیروی عقب نشینی توپ
recoil عقب نشینی کردن توپ
recoiling عقب نشینی کردن توپ
breakdown ته نشینی مواد معلق دردوغاب
recoiled عقب نشینی کردن توپ
recoil system سیستم عقب نشینی توپ
alluvial ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
variable slide طول عقب نشینی متغیر
long recoil طول عقب نشینی زیاد
to sound the retire شیپور عقب نشینی زدن
retreating عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreat عقب نشینی کناره گیری
retreats عقب نشینی کناره گیری
hermitic وابسته بگوشه نشینی زهدامیز
hightail باسرعت عقب نشینی کردن
retreats عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreating عقب نشینی کناره گیری
they are in full retreat سخت عقب نشینی می کنند
recoil pit چاله عقب نشینی لوله
a white collar job کار پشت میز نشینی
counter recoil برگشتن لوله پس از عقب نشینی
crawfish ازموضعی عقب نشینی کردن
retreated عقب نشینی کناره گیری
insula دستگاه عمارت اجاره نشینی
cloister صومعه گوشه نشینی کردن
to have a knock back عقب نشینی کردن [در موقعیتی]
cloisters صومعه گوشه نشینی کردن
to sound a retreat شیپور عقب نشینی زدن
retreat عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreated عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreat گوشه نشینی [گروهی برای مدتی]
back pressure فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
blench جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenching جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
retire عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
retires عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
blenches جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenched جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
The army had to retreat from the battlefield. ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
To draw in ones houns . Toback down . To retreat. ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
recoil operated مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
rifles تفنگ
firer تفنگ
musketry تفنگ
flint lock تفنگ
guns تفنگ
shotguns تفنگ
gun butt ته تفنگ
musketry تفنگ ها
bottom کف تفنگ
smoothbore تفنگ
rifle (rifled bore) تفنگ
gun تفنگ
shotgun تفنگ
breech ته تفنگ
rifle gun تفنگ
rifle تفنگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com