Dictiornary-Farsi | تفکیک نژادی را فسخ کردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (37 milliseconds)

English	Persian
desegregate	تفکیک نژادی را فسخ کردن
desegregated	تفکیک نژادی را فسخ کردن
desegregates	تفکیک نژادی را فسخ کردن
desegregating	تفکیک نژادی را فسخ کردن


Other Matches

racial segregation	تفکیک نژادی
part	تفکیک کردن تفکیک شدن
linebreed	اصلاح نژادی کردن
separated	تفکیک کردن
detaches	تفکیک کردن
centrifuges	تفکیک کردن
partition	تفکیک کردن
detach	تفکیک کردن
separate	تفکیک کردن
break up	تفکیک کردن
centrifuge	تفکیک کردن
partitions	تفکیک کردن
segregation	تفکیک کردن
detaching	تفکیک کردن
separates	تفکیک کردن
separations	تفکیک کردن
separation	تفکیک کردن
desegregated	تفکیک زدایی کردن
desegregating	تفکیک زدایی کردن
desegregates	تفکیک زدایی کردن
desegregate	تفکیک زدایی کردن
denotes	تفکیک کردن علامت گذاردن
denoted	تفکیک کردن علامت گذاردن
denote	تفکیک کردن علامت گذاردن
administrative segregation	زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
incrossbreed	تولید شده در اثر امیزش نژاد امیزش نژادی کردن
differentiates	متمایز کردن تفکیک کردن
differentiating	متمایز کردن تفکیک کردن
earmarking	تفکیک کردن جدا کردن
differentiate	متمایز کردن تفکیک کردن
phyletic	نژادی
racially	نژادی
eugenics	به نژادی
ethnical	نژادی
racial	نژادی
ethnicity	نژادی
ethnic	نژادی
racialism	تبعیضات نژادی
eugenic	وابسته به به نژادی
abyssinian	نژادی از گربه
interrace	بین نژادی
gerontomorphosis	پیر نژادی
color line	مانع نژادی
interracial	بین نژادی
racial prejudice	پیشداوری نژادی
racial prejudice	تعصب نژادی
ethnocentric	طرفداربرتری نژادی
racialism	خصوصیات نژادی
racial unconscious	ناهشیار نژادی
multiracial	چند نژادی
racism	تبعیض نژادی
phylogeny	تکامل نژادی
segregation	تبعیض نژادی
racial discrimination	تبعیض نژادی
racial memory	حافظه نژادی
phylogenetic	وابسته به تکامل نژادی
miscegenation	زناشویی میان نژادی
immunogenetics	مبحث مصونیت نژادی
phylogenic	وابسته به تکامل نژادی
racy	دارای صفات اصلی و نژادی
strains	صفت موروثی خصوصیت نژادی
segregating	تبعیض نژادی قائل شدن
teutonism	عقیده برتری نژادی المان
white supremacist	طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
strain	صفت موروثی خصوصیت نژادی
phylogeny	تاریخ نژادی جانور یا گیاه
segregate	تبعیض نژادی قائل شدن
shropshire	نژادی از گوسفند بی شاخ انگلیسی
segregates	تبعیض نژادی قائل شدن
sclav ect	عضو نژادی که شامل مردم خاوراروپاباشد
africander	اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
eugenic	از نژاد یانسب خوب اصلاح نژادی
manifest destiny	لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
cacogenesis	فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
inviable	عاجز از ادامه بقا در اثرساختمان نژادی و ارثی
Racial prejudice prevails in some countries.	دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
dysgenics	مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
pelasgic	نام نخستین نژادی که دریونان و جزیرههای خاورمدیترانه ساکن شدند
lore	فرهنگ نژادی افسانه هاوروایات قومی فاصله بین چشم ومنقار
karakul	کاراکول [نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
removal	تفکیک
secernment	تفکیک
dissociation	تفکیک
breakdown	تفکیک
partings	تفکیک
resolution	تفکیک
resolutions	تفکیک
breakdowns	تفکیک
breaks	تفکیک
demodulation	تفکیک
parting	تفکیک
segregation	تفکیک
analysis	تفکیک
differentiation	تفکیک
separating	تفکیک
break down	تفکیک
disjunction	تفکیک
severance	تفکیک
separations	تفکیک
separation	تفکیک
break	تفکیک
disintegration	تفکیک
denotation	تفکیک
secession	تفکیک
predissociation	پیش تفکیک
detachments	جداسازی تفکیک
inseparable	تفکیک ناپذیر
low resolution	تفکیک پایین
separation	تفکیک متارکه
detachable	قابل تفکیک
separations	تفکیک متارکه
parcelling	تفکیک زمین
dissociating	تفکیک نمودن
optical resolution	تفکیک نوری
dissociates	تفکیک نمودن
dissociate	تفکیک نمودن
ionic dissociation	تفکیک یونی
photodissociation	تفکیک نوری
detachment	جداسازی تفکیک
separate	جدایی تفکیک
disjunct	وجه تفکیک
resolution	تفکیک پذیری
dissociation	تفکیک گسستگی
dissociation constant	ثابت تفکیک
severable	تفکیک پذیر
dissociation energy	انرژی تفکیک
split risk	تفکیک خطر
separable	قابل تفکیک
division of powers	تفکیک قوا
resolutions	تفکیک پذیری
discriminator	تفکیک کننده
color separation	تفکیک رنگ
separability	تفکیک پذیری
degree of dissociation	درجه تفکیک
separator	تفکیک کننده
detachable bottom	کف قابل تفکیک
separates	جدایی تفکیک
diacritic	تفکیک کننده
diacritical	تفکیک کننده
self dissociation	خود تفکیک
demodulator	تفکیک کننده
thermal dissociation	تفکیک گرمایی
response differentiation	تفکیک پاسخ
separable	تفکیک پذیر
separated	جدایی تفکیک
resolvable	تفکیک پذیر
resolution power	توان تفکیک
knocked down	تفکیک شده
break bulk	تفکیک محصولات
dissociation curve	منحنی تفکیک
break down of negotiation	تفکیک مذاکرات
resolving power	قدرت تفکیک
segregate	جدا سازی تفکیک
modem	تلفیق و تفکیک کننده
segregating	جدا سازی تفکیک
denominationalism	اعتقاد به تفکیک و تقسیم
inseparable	غیر قابل تفکیک
separatism	تفکیک تجزیه طلبی
low resolution	تفکیک پذیری پایین
segregates	جدا سازی تفکیک
separably	بطور قابل تفکیک
segregation	تفکیک ذرات بتن
partition	وسیله یا اسباب تفکیک
principle of separation of powers	اصل تفکیک قوا
break bulk agent	عامل تفکیک محصولات
resolving power	توان تفکیک تلسکوپ
bond dissociation energy	انرژی تفکیک پیوند
break bulk cargo	محمولات تفکیک شده
work breakdown structure	ساختار تفکیک کار
partitions	وسیله یا اسباب تفکیک
resolutions	تفکیک پذیری رفع
resolution	تفکیک پذیری رفع
resolving agent	عامل تفکیک کننده
preesolved	پیش تفکیک شده
racism	اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
oscillations	تفکیک امواج اشکار سازی
internal modem	تلفیق و تفکیک کننده درونی
system resolution	تفکیک سیستم کار دستگاه
disintegration product	محصول تجزیه و تفکیک شده
discriminating circuit	مدار تفکیک کننده مین
denotation	علامت تفکیک معنی و مفهوم
oscillator	تفکیک کننده امواج اشکارساز
resolvable tartaric acid	تارتریک اسید تفکیک پذیر
inseparable cost	هزینه غیر قابل تفکیک
external modem	تلفیق و تفکیک کننده برونی
oscillation	تفکیک امواج اشکار سازی
resolution	قدرت تفکیک [ریاضی] [فیزیک]
exploded pie graph	نمودار گرد تفکیک شده
polymeric	دارای ذرات وترکیبات متعدد ومشابه چند نژادی چند رگه
segregative	طالب جدایی وابسته به تفکیک وتبعیض
resolutions	قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
impartible	جدایی ناپذیر غیر قابل تفکیک
denotative	دارای قوه تفکیک یا تمیز تمیزی
marshalling yard	محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
hayes compatible modem	تلفیق و تفکیک کننده سازگار باهیز
resolution	قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
gametophyte	گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
differentiation	فرق گذاری تفکیک و تمیز مطالب از یکدیگر
fibre optics	وسیله تفکیک ستون نوربه رشتههای نازک
cadastral surveys	عملیات نقشه برداری به منظور تفکیک و تعیین حدوداراضی