Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
speculative demand for money
تقاضای سفته بازی برای پول
Other Matches
speculative demand for money
تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
theory of effective demand determination
نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
agiotage
سفته بازی
stock jobbing
سفته بازی
stock jobbery
سفته بازی
speculation
سفته بازی
kite
سفته بازی کردن
gambled
سفته بازی کردن
kites
سفته بازی کردن
gambles
سفته بازی کردن
speculative motive
انگیزه سفته بازی
gamble
سفته بازی کردن
to fly a kite
سفته بازی کردن
speculating
احتکارکردن سفته بازی کردن
speculates
احتکارکردن سفته بازی کردن
speculate
احتکارکردن سفته بازی کردن
speculated
احتکارکردن سفته بازی کردن
speculates
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculate
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
option dealing
سفته بازی روی ترقی سهام
speculated
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculating
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
kites
فرد درنده خو به وسیله سفته بازی پول واعتبار به دست اوردن
kite
فرد درنده خو به وسیله سفته بازی پول واعتبار به دست اوردن
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
date of grace
مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
transaction demand for money
تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
caveator
کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
blood chit
تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
appeal play
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
precautionary demand for money
تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
inelastic demand
تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
Viewdata
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
access time
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
One point for you.
یک درجه امتیاز
[ بازی]
برای تو.
warm up
<idiom>
گرم کردن (برای بازی)
draught board
تخته شطرنجی برای بازی چکرز
sit on a lead
بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
sit on the ball
بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
ski run
سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
to pull strings
از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
game
آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
par
حساب امتیاز استاندارد برای هر بخش از بازی گلف
alpha beta technique
روشی در هوش مصنوعی برای حل بازی ها و مشکلات استراتژیک
cutback
بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
cutbacks
بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
game
joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
best ball
بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
lag
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
beach ball
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
lagged
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lags
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
beach balls
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
law of demand
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
teeing
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tee
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
safety
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
away
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
demand note
سفته
bank paper
سفته
drafts
سفته
promissory notes
سفته
bill of exgchange
سفته
promissory note
سفته
draft
سفته
drafted
سفته
drafts
برات سفته
drafted
برات سفته
speculation
سفته بای
accommodation bill
سفته دوستانه
draft
برات سفته
speculators
سفته باز
speculator
سفته باز
gamblers
سفته باز
gambler
سفته باز
stock jobber
سفته باز
papering
سفته برات
papered
سفته برات
paper
سفته برات
direct debit
سفته-وجهالزمان
papers
سفته برات
guard
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guards
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
single name paper
سفته دارای یک امضاء
time bill
سفته مدت دار
bulls
سفته باز بورس
bull
سفته باز بورس
DirectSound
در ویندوز ماکروسافت استاندارد برنامه نویسی واسط ها برای کنترل نرم افزار بازی ها از سخت افزار صوتی
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
bank paper
چک تضمین شده سفته بانکی
date on which a bill falls due
موعد پرداخت برات یا سفته
short bills
سفته یا برات کوتاه مدت
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
lacrosse
بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
bridges
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
total demand
تقاضای کل
at the request of
تقاضای
aggregate demand
تقاضای کل
at the instance of
به تقاضای
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
bill time draft
برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
application for loan
تقاضای وام
give
تقاضای رای
joint demand
تقاضای مشترک
re claim
تقاضای مجدد
national demand
تقاضای ملی
effective demand
تقاضای موثر
at my request
مطابق با تقاضای من
demand for payment
تقاضای پرداخت
final demand
تقاضای نهائی
gives
تقاضای رای
giving
تقاضای رای
market demand
تقاضای بازار
aggregate demand function
تابع تقاضای کل
aggregate market demand
تقاضای کل بازار
request to send
تقاضای ارسال
at the instance of
بر حسب تقاضای
composite demand
تقاضای مرکب
factor demand
تقاضای عوامل
complementary demand
تقاضای مکمل
elastic demand
تقاضای با کشش
pop the question
<idiom>
تقاضای ازدواج
request substitution
تقاضای تعویض
inelastic demand
تقاضای بی کشش
excess demand
تقاضای بیش از حد
complementary demand
تقاضای تکمیلی
maximum demand
تقاضای بیشینه
applications
تقاضای کار
application
تقاضای کار
taxes
تحمیل تقاضای سنگین
elastic demand
تقاضای انعطاف پذیر
toa for a job or position
تقاضای شغل کردن
credit application
تقاضای گشایش اعتبار
downward sloping demand curve
منحنی تقاضای نزولی
tax
تحمیل تقاضای سنگین
oyer
تقاضای استماع یا دادرسی
law of downward sloping demand
قانون تقاضای نزولی
soft market
بازار با تقاضای خوب
taxed
تحمیل تقاضای سنگین
rpo
تقاضای مظنه قیمت
elastic demand
تقاضای کشش دار
perfectly elastic demand
تقاضای کاملا با کشش
marginal demand price
قیمت تقاضای نهائی
perfectly inelastic demand
تقاضای کاملا بی کشش
derived demand
تقاضای مشتق شده
demanded
تقاضای خرید کالا
inelastic demand
تقاضای غیر حساس
apply for a divorce
تقاضای طلاق کردن
to request issuance
تقاضای صدور کردن
individual demand schedule
جدول تقاضای فردی
demand
تقاضای خرید کالا
demands
تقاضای خرید کالا
To ask for political asylum.
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To seek political asylum.
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
demur
تقاضای درنگ یا مکث کردن
To demand prompt payment.
تقاضای پرداخت فوری کردن
planned demand
تقاضای برنامه ریزی شده
caller
شخصی که تقاضای تماس دارد
demurrer
تقاضای تاخیر درصدور حکم
reclamation
تقاضای جبران خسارت کردن
rts
Send To Request تقاضای ارسال
excess demand
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
ask for a lady's hand
تقاضای ازدواج با بانویی کردن
call of more
حق تقاضای زیاد کردن مبیع
callers
شخصی که تقاضای تماس دارد
layer
برنامهای که تقاضای ارسال کند
request time out
تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
put the bite on someone
<idiom>
از کسی تقاضای پول کردن
layers
برنامهای که تقاضای ارسال کند
demurred
تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurring
تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurs
تقاضای درنگ یا مکث کردن
endorsee
کسی که برات یا هر سنددیگری از قبیل چک و سفته در وجه او فهر نویسی و به او تسلیم میشود
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
nonce word
واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
demand accommodation
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
letters rogatory
نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
blue bark
تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
postulancy
تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
statement of charge
مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
to withdraw an application
صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com