English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
blue bark تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
Other Matches
caveator کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
blood chit تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
theory of effective demand determination نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
ration allowance حق معاش
subsistence معاش حق معاش
basic allowance for subsistence حق معاش
sustenance معاش
subsistence allowance معاش
livelihood معاش
livelihoods معاش
living معاش
fend تکفل معاش
thriftless بی عقل معاش
livelihood وسیله معاش
passage money معاش کردن
bread and butter وسیله معاش
thrift عقل معاش
allowance جیره حق معاش
livelihoods وسیله معاش
family allowance مدد معاش
subsistence معاش خرجی
allowances جیره حق معاش
cost center قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
meal tickets وسیلهی امرار معاش
meal ticket وسیلهی امرار معاش
earns کسب معاش کردن
cannier دارای عقل معاش
canniest دارای عقل معاش
canny دارای عقل معاش
to scramble for a living تقلای معاش کردن
thriftessness نداشتن عقل معاش
subsistent مدد معاش بگیر
earn کسب معاش کردن
earned کسب معاش کردن
to make the pot boi; معاش خود را پیدا کردن
living wage مزدکافی برای امرار معاش
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
She is thrifty . عقل معاش دارد (مقتصد است )
to scramble for a living برای معاش یازندگی تلاش کردن
basic allowance سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
lighterage هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
well-to-do <idiom> پول کافی برای امرار معاش کردن
to set a person on his feet معاش کسیراتامین کردن موقعیت کسیرا استوارکردن
amateurism اشتغال هنر بخاطرذوق نه برای امرار معاش
ways and means طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
potboil برای امرار معاش نویسندگی یاکارهای هنری مبتذل کردن
at the request of تقاضای
aggregate demand تقاضای کل
total demand تقاضای کل
at the instance of به تقاضای
cost contract قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
economic of scale کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
give تقاضای رای
application تقاضای کار
gives تقاضای رای
inelastic demand تقاضای بی کشش
final demand تقاضای نهائی
giving تقاضای رای
applications تقاضای کار
complementary demand تقاضای تکمیلی
national demand تقاضای ملی
composite demand تقاضای مرکب
maximum demand تقاضای بیشینه
application for loan تقاضای وام
market demand تقاضای بازار
aggregate demand function تابع تقاضای کل
at the instance of بر حسب تقاضای
pop the question <idiom> تقاضای ازدواج
joint demand تقاضای مشترک
at my request مطابق با تقاضای من
complementary demand تقاضای مکمل
request substitution تقاضای تعویض
request to send تقاضای ارسال
effective demand تقاضای موثر
demand for payment تقاضای پرداخت
elastic demand تقاضای با کشش
aggregate market demand تقاضای کل بازار
factor demand تقاضای عوامل
re claim تقاضای مجدد
excess demand تقاضای بیش از حد
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
downward sloping demand curve منحنی تقاضای نزولی
oyer تقاضای استماع یا دادرسی
apply for a divorce تقاضای طلاق کردن
marginal demand price قیمت تقاضای نهائی
elastic demand تقاضای کشش دار
derived demand تقاضای مشتق شده
credit application تقاضای گشایش اعتبار
perfectly elastic demand تقاضای کاملا با کشش
rpo تقاضای مظنه قیمت
demand تقاضای خرید کالا
demanded تقاضای خرید کالا
law of downward sloping demand قانون تقاضای نزولی
to request issuance تقاضای صدور کردن
inelastic demand تقاضای غیر حساس
toa for a job or position تقاضای شغل کردن
demands تقاضای خرید کالا
taxes تحمیل تقاضای سنگین
soft market بازار با تقاضای خوب
tax تحمیل تقاضای سنگین
individual demand schedule جدول تقاضای فردی
elastic demand تقاضای انعطاف پذیر
perfectly inelastic demand تقاضای کاملا بی کشش
taxed تحمیل تقاضای سنگین
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
call of more حق تقاضای زیاد کردن مبیع
To demand prompt payment. تقاضای پرداخت فوری کردن
To seek political asylum. تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To ask for political asylum. تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
demurs تقاضای درنگ یا مکث کردن
ask for a lady's hand تقاضای ازدواج با بانویی کردن
demur تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurred تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurring تقاضای درنگ یا مکث کردن
layer برنامهای که تقاضای ارسال کند
put the bite on someone <idiom> از کسی تقاضای پول کردن
request time out تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
caller شخصی که تقاضای تماس دارد
reclamation تقاضای جبران خسارت کردن
callers شخصی که تقاضای تماس دارد
rts Send To Request تقاضای ارسال
planned demand تقاضای برنامه ریزی شده
demurrer تقاضای تاخیر درصدور حکم
excess demand تقاضای زیادی مازاد تقاضا
layers برنامهای که تقاضای ارسال کند
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
nonce word واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
demand accommodation تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
postulancy تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
letters rogatory نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
speculative demand for money تقاضای سفته بازی برای پول
statement of charge مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
to withdraw an application صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
The victors demanded unconditional surrender . فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
ARQ که در صورت خطا تقاضای ارسال دوباره داده میکند
reclama تقاضای اغماض و تجدید نظر درتصمیمات متخذه یا رای
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
small claim ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
reclamation تقاضای خسارت تعمیرمجدد و به پای کار اوردن وسایل بازیابی مجدد
appeal play تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
striking off the roll اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
neoclassical economics در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
effective demand تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
search نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searched نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
say's law عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
searches نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searchingly نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
cross elasticity of demand درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
inelastic demand تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
disoblige دل کسی راشکستن تقاضای کسی را انجام ندادن منت ننهادن بر
channeling 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channels 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com