English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
go long تلاش درپاس طولانی بجلو
Other Matches
digger پاسور ماهر درپاس نزدیک زمین
fiber که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibres که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
onward بجلو
head way بجلو
extensions طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extension طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
propelled بجلو راندن
propel بجلو راندن
prefrontal بجلو مغز
propels بجلو راندن
Keep moving! بجلو برو [بروید] !
slide chasse حرکت با یک پا بجلو و فشار
ap koobi seogi راه رفتن بجلو
inclining خمیدگی بجلو و پایین
antrorse خمیده بجلو یا متمایل ببالا
ap dellyo chagi ضربه پا بجلو در زاویه 54درجه
ap joo choom ایستادن اسب سواری بجلو
rocket propulsion حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
scull حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculled حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculls حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
Move along, please! [in a crowd] لطفا بجلو حرکت کنید! [در جمعیتی]
sidestep traverse صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
french heel پاشنه کفش زنانه بلند وخمیده بجلو
jump start شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-start شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-started شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starting شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starts شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jack knife خم شدن بجلو با پاهای مستقیم و گرفتن مچ پا بادستها
skull حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
balestra پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
lunge حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunged حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
sculls حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
quarterback sneak حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
skulls حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
scull حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
lunging حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
front drop پرش به بالا و چرخش بجلو وفرود روی شکم
sculled حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
shoot the duck حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
set forward جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
hitch and go نوعی پاس که گیرنده بجلو می دود و به سمت دیگر می چرخد و باز به جلو ادامه میدهد
longer طولانی
protracted طولانی
longest طولانی
longs طولانی
shorter طولانی نه
shortest طولانی نه
prolongs طولانی
prolix طولانی
prolonging طولانی
great طولانی
prolong طولانی
long- طولانی
long طولانی
short طولانی نه
longsome طولانی
longed طولانی
agelong طولانی
greatest طولانی
great- طولانی
of long standing طولانی
scrounge تلاش
competency تلاش
endeavor تلاش
synergic هم تلاش
endevour تلاش
scrounging تلاش
scrounges تلاش
scrounged تلاش
stress تلاش
searches تلاش
stressing تلاش
quest تلاش
searchingly تلاش
searched تلاش
quests تلاش
set out <idiom> تلاش
effort تلاش
efforts تلاش
stresses تلاش
search تلاش
telephoned در یک مسافت طولانی
long play صفحه طولانی
telephone در یک مسافت طولانی
telephoning در یک مسافت طولانی
periphrastically بطور طولانی
gangling طولانی و دراز
as long as بمدت طولانی
telephones در یک مسافت طولانی
elongation طولانی کردن
hold over <idiom> طولانی نگهداشتن
blue moon مدت طولانی
prolonging طولانی کردن
long- طولانی طویل
longed طولانی طویل
longest طولانی طویل
long طولانی طویل
extends طولانی تر کردن
prolong طولانی کردن
prolongs طولانی کردن
longer طولانی طویل
longs طولانی طویل
extend طولانی تر کردن
extending طولانی تر کردن
burster خرج تلاش
bursting charge خرج تلاش
design stress resultant تلاش محاسباتی
full bore حداکثر تلاش
detonation charge خرج تلاش
effort syndrome نشانگان تلاش
wild-goose chases تلاش بیهوده
wild-goose chase تلاش بیهوده
fillers خرج تلاش
filler خرج تلاش
scrounging تلاش کردن
level of effort میزان تلاش
unity of effort وحدت تلاش
scrounge تلاش کردن
wild goose chase تلاش بیهوده
to lay about تلاش کردن
scrounged تلاش کردن
normal force تلاش عمودی
make a push تلاش کردن
main effort تلاش اصلی
to cast about تلاش کردن
shearing force تلاش برشی
scrounges تلاش کردن
livelong طولانی وخسته کننده
heatwave هوای گرم طولانی
symphonies قطعه طولانی موسیقی
prolongation طولانی کردن تطویل
strip ماده طولانی نازک
prolegomenous دارای مقدمه طولانی
scroll نوشته یافهرست طولانی
scrolls نوشته یافهرست طولانی
marathons جلسه گروهی طولانی
protracted war استراتژی نبرد طولانی
marathon جلسه گروهی طولانی
lengthen طولانی کردن کشیدن
heatwaves هوای گرم طولانی
long recoil عقب نشینی طولانی
lengthens طولانی کردن کشیدن
lengthening طولانی کردن کشیدن
lengthened طولانی کردن کشیدن
slot سوراخ طولانی و باریک
gabfest محاوره طولانی و مفصل
long tail liability تعهد طولانی مدت
slotting سوراخ طولانی و باریک
degressive burning سوختن طولانی خرج
symphony قطعه طولانی موسیقی
slots سوراخ طولانی و باریک
long-drawn-out بیش از اندازهی طولانی
long thrust تک نفوذی طولانی یادوردست
inert filling خرج تلاش بی اثر
main attack تلاش اصلی نیروها
competence روح تلاش جدیت
knock oneself out <idiom> باعث تلاش فراوان
last-ditch وابسته به آخرین تلاش
go out of one's way <idiom> تلاش زیادی کردن
burster tube لوله خرج تلاش
main effort تلاش اصلی نیروها
prowling پرسه زدن تلاش
prowls پرسه زدن تلاش
bend over backwards to do something <idiom> سخت تلاش کردن
prowled پرسه زدن تلاش
level of effort تلاش رزمی یکان
go for broke <idiom> به سختی تلاش کردن
endeavor تلاش کردن کوشیدن
endevour تلاش کردن کوشیدن
burster course مسیرانفجار خرج تلاش
prowl پرسه زدن تلاش
competes تلاش و جدیت کردن
put someone's best foot forward <idiom> بیشتر تلاش کردن
to make a real effort تلاش جدی کردن
compete تلاش و جدیت کردن
competed تلاش و جدیت کردن
roll up one's sleeves <idiom> سخت تلاش کردن
admissible stress تلاش قابل قبول
all out با تمام قدرت و تلاش
put up a good fight <idiom> سخت تلاش کردن
cradle نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
cradles نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
cradled نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
goofy foot موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
To live a long life . عمر طولانی (زیاد ) کردن
long-distance با شعاع عمل زیاد طولانی
prolonger تاخیر دهنده طولانی کننده
trench استحکامات خندقی شیار طولانی
T link اتصال سریع و طولانی داده
trenches استحکامات خندقی شیار طولانی
long distance با شعاع عمل زیاد طولانی
stream جریان طولانی داده سری
We have a long journey before us . مسافرت طولانی در پیش داریم
swipe حرکت جاروبی جرعه طولانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com