English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
hot line تلفن قرمز
hot lines تلفن قرمز
Other Matches
storm warning پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid اسید کارمینیک [عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
ani سیستم تلفن که شماره تلفن شخصی که تماس گرفته را درج میکند
howler صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
howlers صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
acoustic coupler وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند
infrared line scan ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
magneto exchange مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
infrared imagery عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
private automatic branch exchange یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
telephony مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود
telephone booths کیوسک تلفن کابین تلفن
telephone booth کیوسک تلفن کابین تلفن
coupler وسیلهای که به دستگاه تلفن وصل است و داده دودویی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند که روی یک خط تلفن قابل ارسال است
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Turkaman rugs فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
modem وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
infrared ray اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
phones تلفن تلفن زدن
phoning تلفن تلفن زدن
phoned تلفن تلفن زدن
phone تلفن تلفن زدن
calling dial صفحه شماره گیر تلفن صفحه نمره گیر تلفن
telephone operation طرز کار تلفن کار تلفن
laky a قرمز
red line خط قرمز
raddle گل قرمز
vinaceous قرمز
vermillion قرمز
ponceau قرمز
vermeil قرمز
rubric خط قرمز
sanguineous قرمز
redheads مو قرمز
rubrics خط قرمز
redhead مو قرمز
erythroid قرمز
bloodshot قرمز
aka قرمز
erythrean قرمز
reddest قرمز
vermilion قرمز
gules قرمز
coralline قرمز
cramoisy قرمز
redder قرمز
red <adj.> قرمز
reds قرمز
body brick اجر قرمز
red brick اجر قرمز
red card کارت قرمز
phenol red قرمز فنول
oxide of copper توتیای قرمز
neutral red قرمز خنثی
nacarat قرمز روشن
murrey قرمز ارغوانی
bright red قرمز روشن
Cayenne فلفل قرمز
chlorophennol red قرمز کلروفنول
gold fish ماهی قرمز
goldfish ماهی قرمز
rubefy قرمز کردن
rubefaction قرمز سازی
rubefacient قرمز کننده
roucou قرمز بویا
rosily برنگ قرمز
ripe lips لبهای قرمز
rel pole قطب قرمز
redlining خط قرمز کشیدن
red nucleus هسته قرمز
red lips لبهای قرمز
flush قرمز کردن
flushes قرمز کردن
flushing قرمز کردن
red letter با حروف قرمز
red lead سرب قرمز
minium اکسید قرمز
minium شنجرف قرمز
elms نارون قرمز
crimson قرمز سیر
congo red قرمز کنگو
cochineal قرمز شراب کش
infrared زیر قرمز
cochineal قرمز دانه
infrared مادون قرمز
first class brick اجر قرمز
gorcock با قرقره قرمز
infera red مادون قرمز
hot pepper فلفل قرمز
angry قرمز شده
elm نارون قرمز
kidney bean لوبیا قرمز
ladyfinger فلفل قرمز
cresol red قرمز کرزول
methyl red قرمز متیل
martagon سوسن قرمز
ruddy قرمز رنگ
redden قرمز کردن
redden قرمز شدن
angrier قرمز شده
dressed inred قرمز پوش
encrimson قرمز کردن
reddened قرمز کردن
reddened قرمز شدن
reddening قرمز کردن
reddening قرمز شدن
reddens قرمز کردن
reddens قرمز شدن
angriest قرمز شده
infra-red زیر قرمز
scarlet قرمز جگری
red peppers فلفل قرمز
red light چراغ قرمز
red lights چراغ قرمز
ruffous قرمز کم رنگ
rufous قرمز کم رنگ
kidney beans لوبیا قرمز
safflower carmine قرمز کافیشه
infra red زیر قرمز
staring red قرمز زننده
red pepper فلفل قرمز
rubescent قرمز شونده
rubious قرمز یاقوتی
scarlet قرمز لاکی
ruby of arsenic زرنیخ قرمز
Red chilli فلفل قرمز
chilli pepper فلفل قرمز
caramels مایل به قرمز
caramel مایل به قرمز
crimson قرمز روناسی
rubicund رنگ مایل به قرمز
near infrared زیر قرمز نزدیک
crimson لاکی قرمز کردن
rudd ماهی گول قرمز
pharaoh ant مورچه قرمز کوچک
rubricize قرمز نشان دادن
ochreish قرمز چون گل اخری
far infrared زیر قرمز دور
scarlet قرمز مایل به زرد
hot pepper بوته فلفل قرمز
hubble effect جابجایی به سوی قرمز
thermal imagery عکاسی مادون قرمز
infrared absorption جذب زیر قرمز
incarnadine رنگ قرمز گوشتی
zincite اکسید قرمز روی
to tinge with red کمی قرمز کردن
ultrared انطرف اشعه قرمز
hemolysis تحلیل گویچههای قرمز
infrared spectrum طیف زیر قرمز
light red رنگ قرمز روشن
rubella قرمز کننده پوست
fireback قرقاول پشت قرمز
strawberry roan اسب قرمز رنگ
sanguine قرمز برنگ خون
kermes قرمزدانه :کرم قرمز
farouche یونجه گل قرمز کمرو
infrared viewer دوربین مادون قرمز
vermeil لعل قرمز رنگ
auburn قهوهای مایل به قرمز
roset رنگ نفاشی قرمز
red shift جابجایی به سوی قرمز
red oxide of zinc اکسید قرمز روی
carmine نوعی رنگ قرمز
Indianred <adj.> <noun> نوعی رنگ قرمز
purple red قرمز مایل به ارغوانی
bloodier خون الود قرمز
bloodiest خون الود قرمز
bloody خون الود قرمز
red zinc ore اکسید قرمز روی
ruby zinc اکسید قرمز روی
redstart بلبل دم قرمز اروپایی
redshank مرغ پا قرمز کرانه زی
bays سرخ مایل به قرمز
baying سرخ مایل به قرمز
bayed سرخ مایل به قرمز
bay سرخ مایل به قرمز
magenta یکجور رنگ قرمز
spatalite اکسید قرمز روی
rubiginous برنگ قرمز اجری
sepia رنگ قرمز قهوه ای
chianti نوعی شراب قرمز
red clause credit اعتبار با ماده قرمز
claret نوعی شراب قرمز
dunlin ابیای پشت قرمز
clarets نوعی شراب قرمز
rubricate قرمز نشان دادن
red tape نوار باریک قرمز
plover page ابیای پشت قرمز
pyrope لعل قرمز سیر
carbuncled مزین به یاقوت قرمز
raisins رنگ قرمز مایل به ابی
glows تاب امدن قرمز شدن
glowed تاب امدن قرمز شدن
glow تاب امدن قرمز شدن
lurid رنگ زرد مایل به قرمز
luridly رنگ زرد مایل به قرمز
Redviolet رنگی میان بنفش و قرمز
bloods hot eyes چشمان قرمز و خون گرفته
petunia رنگ قرمز مایل بابی
rust رنگ قرمز مایل به قهوه ای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com