English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English Persian
unfailing تمام نشدنی
Search result with all words
interminable تمام نشدنی بسیار دراز
drainless پایان ناپذیر تمام نشدنی
dry contact اتصال الکتریکی غلط که باعث خطای تمام نشدنی میشود
inconsumable سوخته نشدنی تمام نشدنی
unfaling تمام نشدنی کم نیامدنی پایدار با وفا
Other Matches
incondensable خلاصه نشدنی تغلیظ نشدنی
unappeasable اقناع نشدنی راضی نشدنی
insupressive پامال نشدنی موقوف نشدنی
incorrodible خورده نشدنی سائیده نشدنی
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminated تمام شدن تمام کردن
terminates تمام شدن تمام کردن
terminate تمام شدن تمام کردن
impalpability حس نشدنی
infeasible نشدنی
insolvable حل نشدنی
unfeasible <adj.> نشدنی
inexecutable <adj.> نشدنی
inextricable حل نشدنی
insoluble حل نشدنی
inductile خم نشدنی
indiminishable کم نشدنی
indissoluble اب نشدنی
impracticable <adj.> نشدنی
indissoluble حل نشدنی
irresoluble اب نشدنی
irresolvable حل نشدنی
impractical نشدنی
indiscernible دیده نشدنی
inseparable جدا نشدنی
ineligible شامل نشدنی
impregnability تسخیر نشدنی
invisible دیده نشدنی
insoluble ماده حل نشدنی
implacability ارام نشدنی
haunting فراموش نشدنی
incommutable سبک نشدنی
of proof سوراخ نشدنی
impenetrable داخل نشدنی
impenetrable سوراخ نشدنی
incodensable منقبض نشدنی
non-starter کار نشدنی
inburnt پاک نشدنی
inapproachable نزدیک نشدنی
incognizable شناخته نشدنی
unflappable مایوس نشدنی
non-starters کار نشدنی
impracticable اجراء نشدنی
nonrecurring تجدید نشدنی
implacability نرم نشدنی
indefinably توصیف نشدنی
insatiable سیر نشدنی
indefatigable خسته نشدنی
ineradicable ریشه کن نشدنی
unrelenting تسلیم نشدنی
inexorable تسلیم نشدنی
inexorable نرم نشدنی
intractable رام نشدنی
unmanageable رام نشدنی
imperishable فاسد نشدنی
unforgettable فراموش نشدنی
tameless رام نشدنی
indomitable رام نشدنی
insatiate سیر نشدنی
unprintable چاپ نشدنی
incorruptible فاسد نشدنی
quenchless خاموش نشدنی
unerring اشتباه نشدنی
illegibility خوانده نشدنی
impierceable سوراخ نشدنی
imperforable سوراخ نشدنی
impalpable لمس نشدنی
immiscible مخلوط نشدنی
irrepressible خوابانده نشدنی
irrepressible مطیع نشدنی
indefinable توصیف نشدنی
immiscible امیخته نشدنی
insurmountable بر طرف نشدنی
invincible مغلوب نشدنی
insatiably سیر نشدنی
imperceptible دیده نشدنی
insatiability اقناع نشدنی
inapplicable اجرا نشدنی
insolubility حل نشدنی ناگذاری
insolubly بطور حل نشدنی
irrefragable تسلیم نشدنی
insuppresible موقوف نشدنی
indefectible خراب نشدنی
intractile کشیده نشدنی
invictive مغلوب نشدنی
irradicable ریشه کن نشدنی
irrelievable رها نشدنی
irremovable معزول نشدنی
infusible گداخته نشدنی
infrangible خرد نشدنی
infintesimal جزخرد نشدنی
indistributable تقسیم نشدنی
indocile رام نشدنی
indigestive هضم نشدنی
ineffaceable پاک نشدنی
incalculable شمرده نشدنی
inexecutable اجرا نشدنی
inexhaustibility تهی نشدنی
inextinguishable خاموش نشدنی
impracticable <adj.> انجام نشدنی
inexecutable <adj.> انجام نشدنی
unfeasible <adj.> انجام نشدنی
irresoluble رها نشدنی ول
ineradicable قلع نشدنی
indecomposable فاسد نشدنی
an inflexible rod of iron میل خم نشدنی
indeclinable صرف نشدنی
inconvincible ملزم نشدنی
inconvincible متقاعد نشدنی
indelible پاک نشدنی
never say die رام نشدنی
an impossible act کار نشدنی
never to be forgotten فراموش نشدنی
next to impossible تقریبا نشدنی
incompressible فشرده نشدنی
indefeasibility الغاء نشدنی
indefeasible الغاء نشدنی
irretractile جمع نشدنی
inviolate غصب نشدنی
irresuscitable زنده نشدنی
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
ineffaceable محو نشدنی ماندگار
insuppresible نخواباندنی پامال نشدنی
irredeemable باز خرید نشدنی
indomitably بطور رام نشدنی
intractably بطور رام نشدنی
irreconcilable جور نشدنی ناسازگار
infintesimal کوچک خرد نشدنی
noninterchanging states حالتهای تعویض نشدنی
impossible امکان نا پذیر نشدنی
indissolubly بطور منحل نشدنی
nonerasable storage حافظه پاک نشدنی
nonerasable storage انباره پاک نشدنی
irremovable برداشته نشدنی ثابت
inseparably بطور جدا نشدنی
unequivocal صریح اشتباه نشدنی
ireversible دگرگون نشدنی بر نگشتنی
nonperishable items اقلام فاسد نشدنی
inextinguishably بطور خاموش نشدنی
irrecoverably بطور وصول نشدنی
unequivocally صریح اشتباه نشدنی
impregnability استواری ابستن نشدنی
inalienable محروم نشدنی لایتجزا
incalculably بطور شمرده نشدنی
indelibility پاک نشدنی بودن
prohibited risk خطر بیمه نشدنی
indelibly بطور پاک نشدنی
unmanagesble رام نشدنی شرور
indelible محو نشدنی ماندگار
illimitable نامحدود محدود نشدنی
immiscibility حالت مخلوط نشدنی
an inseparable prefix سر واژه جدا نشدنی
irreducible ناکاستنی ساده نشدنی
unrelenting بیرحم نرم نشدنی
indissoluble منحل نشدنی ماندگار
ineffaceably بطور پاک نشدنی
indestructible از میان نرفتنی نابود نشدنی
unfrequented دور افتاده تکرار نشدنی
irreclaimable بازیافت نکردنی درست نشدنی
impossibility عدم امکان کار نشدنی
nonexpendable غیر استهلاکی مصرف نشدنی
inexcitable دیر غضب تهیج نشدنی
infeasible غیر عملی اجراء نشدنی
piece part قطعه سرهم و جدا نشدنی
weatherproof خراب نشدنی در اثر هوا
inexhaustible پایان نا پذیر تهی نشدنی
incorruptible فساد نا پذیر منحرف نشدنی
irreparable مرمت ناپذیر خوب نشدنی
incompressible فشار نا پذیر خلاصه نشدنی
unbeatable شکست ناپذیر مغلوب نشدنی
insuperable شکست ناپذیر مغلوب نشدنی
immitigable سبک نشدنی تسکین ندادنی
incorrigible بهبودی ناپذیر درست نشدنی
irrepealable غیر قابل الغاء باطل نشدنی
inconvincible اقناع نکردنی شخص متقاعد نشدنی
inappeasable غیر قابل تسکین قانع نشدنی
incompressible کوچک نشدنی غیر قابل تلخیص
irresolvable غیر قابل تجزیه جدا نشدنی
indefeasibly بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
durable goods کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
lap یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
sunfast محو نشدنی در اثر نور افتاب رنگ ثابت
full track تمام شنی خودرو تمام شنی
panorama تمام نما اینه تمام نما
panoramas تمام نما اینه تمام نما
red letter مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
ineradicably بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
marking ink مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
to open a can of worms <idiom> چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
to stir up a hornet's nest <idiom> چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
to poke one's head into a hornets' nest <idiom> چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
untenable اشغال نشدنی غیر قابل اشغال
it is all up تمام شد
completed تمام
full length تمام قد
off تمام
It's over. تمام شد.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com