Dictiornary-Farsi | تمایل قبلی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (9 milliseconds)

English	Persian
predilection	تمایل قبلی
predilections	تمایل قبلی
predispostion	تمایل قبلی


Search result with all words

prepossession	اشغال قبلی تمایل بیجهت
Other Matches

presentiment	عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiments	عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
provisional ball	گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
prior admission	اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
recumbency	تمایل
tendencies	تمایل
nisus	تمایل
left justification	تمایل به چپ
would	تمایل
proclivity	تمایل
proclivities	تمایل
intention	تمایل
tendency	تمایل
trend	تمایل
pendulums	تمایل
pendulum	تمایل
proneness	تمایل
trends	تمایل
liking	تمایل
month's mind	تمایل
disinclined	بی تمایل
propensity	تمایل
propensities	تمایل
appetency	تمایل
intentions	تمایل
gravitation	تمایل
trepan	تمایل
declination	تمایل
appetence or tency	تمایل
sentiment	تمایل
aclinic	بی تمایل
leaning	تمایل
addictedness	تمایل
leanings	تمایل
disposition	تمایل
unwilling	بی تمایل
orientation	تمایل
appetence	تمایل
leaned	تمایل داشتن
preoccupations	تمایل شیفتگی
falloff	تمایل داشتن
inclination	تمایل شیب
declinatory	دارای تمایل
inclining	تعظیم تمایل
against his grain	برخلاف تمایل او
preoccupation	تمایل شیفتگی
antipathetic	فاقد تمایل
lean	تمایل داشتن
central tendency	تمایل به مرکز
leans	تمایل داشتن
affect	تمایل داشتن
affects	تمایل داشتن
caprice	تمایل فکری
caprices	تمایل فکری
vein	حالت تمایل
veins	حالت تمایل
streak	تمایل میل
streaked	تمایل میل
fugitiveness	تمایل به فرار
fantasy	میل تمایل
fantasies	میل تمایل
disinclination	عدم تمایل
tilts	کجی تمایل
portraint orientation	تمایل عمودی
tilted	کجی تمایل
tilt	کجی تمایل
landscape orientation	تمایل افقی
hang	تردید تمایل
hangs	تردید تمایل
streaking	تمایل میل
proclivity to steal	تمایل بدزدی
polarity	تمایل قطبی
streaks	تمایل میل
reactive tendency	تمایل واکنشی
aptitude	تمایل طبیعی
aptitudes	تمایل طبیعی
work effort	تمایل به کار
the herd instinct	تمایل بگروه
self immolation	تمایل به خودکشی
trepan	تمایل داشتن
propensities	تمایل طبیعی
propensity	تمایل طبیعی
propend	تمایل داشتن
wish [would like]	تمایل داشتن
propensity to consume	تمایل به مصرف
polarities	تمایل قطبی
gust	تمایل مزمزه
sinistral	تمایل بچپ
list	تمایل کجی
gusts	تمایل مزمزه
marginal propensity to absorb	تمایل نهائی به جذب
kindlily	با تمایل به مهربانی مهربانانه
inclination for any thing	تمایل یا میل بچیزی
take to	تمایل پیدا کردن به
tendency toward something	تمایل به سوی چیزی
hade	تمایل پیدا کردن
turn	تمایل تغییر جهت
odds	تمایل بیک سو احتمالات
proclivity	تمایل طبیعی بچیز بد
proclivities	تمایل طبیعی بچیز بد
to take a ply	تمایل پیدا کردن
turns	تمایل تغییر جهت
tilt angle	زاویه تمایل به طرفین
uptrend	تمایل بسوی بالا
express willingness	اظهار تمایل کردن
argumentativeness	تمایل یاعادت به جدال
take to	تمایل پیدا کردن
biases	تمایل بیک طرف
bias	تمایل بیک طرف
rapprochement	نزدیکی تمایل بدوستی
evasiveness	تمایل به طفره یاگریز
yen	تمایل رغبت شدید
propensity to do evil	تمایل به بدی کردن
marginal propensity to expend	تمایل نهائی به مخارج
low marginal propensity to cunsume	تمایل ارام به مصرف
aforetime	قبلی
fore	قبلی
prior	قبلی
preceding	قبلی
one-time	قبلی
predecessors	قبلی
predecessor	قبلی
previous	قبلی
ex-	قبلی
ex	قبلی
foregone	قبلی
desirability	درجه تمایل شرایط مطلوب
tenor	تمایل صدای زیر مردانه
diathesis	تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
helm	تمایل قایق به انحراف از مسیر
declaration of intention	افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
worldliness	تمایل به ماده پرستی و جسمانیت
adductor	تمایل عضو بطرف محور
helms	تمایل قایق به انحراف از مسیر
frigid	دارای اندکی تمایل جنسی
tenors	تمایل صدای زیر مردانه
frigidity	کمی تمایل درقوای جنسی
diminishing utility	قانون تقلیل تمایل به مصرف
heredity	تمایل برگشت باصل توارث
pregiurement	احتساب قبلی
pretreatment	معالجه قبلی
premeditatedly	با اندیشه قبلی
foretype	نمونه قبلی
prepossession	تصرف قبلی
previous work	کارهای قبلی
preformation	تشکیل قبلی
at sight	بی مطالعه قبلی
late war	جنگ قبلی
pre arrangement	قرار قبلی
pre arrengement	قرار قبلی
precognition	اطلاع قبلی
precompression	تراکم قبلی
foreordainment	حکم قبلی
preconidtion	شرط قبلی
predesignation	تعیین قبلی
preengagement	تعهد قبلی
preexistence	موجودیت قبلی
foredoom	محکومیت قبلی
prefiguration	تصور قبلی
prefiguration or prefigurement	نمایش قبلی
foretoken	اعلام قبلی
backgrounds	معلومات قبلی
premonition	اخطار قبلی
preoccupation	اشغال قبلی
premeditated	با قصد قبلی
preview	اطلاع قبلی
preoccupations	اشغال قبلی
forewarning	اخطار قبلی
premeditation	قصد قبلی
previews	اطلاع قبلی
background	معلومات قبلی
premonitions	اخطار قبلی
forethought	اندیشه قبلی
presuppositions	فرض قبلی
chain	از کلمه قبلی
presupposition	فرض قبلی
chains	از کلمه قبلی
levorotary	دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
bear out	تمایل اسب به نزدیک شدن به حد خارجی
negative diheral	تمایل بال یا سایر ایرفویلهابطرف پایین
undersexed	دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
levorotatory	دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
premonitory	متضمن اخطار قبلی
prior permission	اجازه قبلی پرواز
bias	ولتاژ قبلی دادن
pre indexing	فهرست سازی قبلی
malice aforethought	سوء نیت قبلی
biases	ولتاژ قبلی دادن
prognostications	تشخیص قبلی مرض
prelibation	ازمایش یانوشیدن قبلی
pre indexing	شاخص گذاری قبلی
as you were	به حالت قبلی برگردید
pre engaged	دارای تعهد قبلی
at ten minutes notice	با ده دقیقه اخطار قبلی
prognostication	تشخیص قبلی مرض
A one-month notice.	اطلاع قبلی یک ماهه
forebedement	اخبار قبلی پیشگویی
leave hanging (in the air) <idiom>	بدون تصمیم قبلی
off the cuff <idiom>	بدون آمادگی قبلی
oversteer	تمایل به پیچیدن بیش از حدراننده به خصوص در سر پیچ