English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
interval trailing تمرین استقامت و اماده سازی
Other Matches
fartlek تمرین دو استقامت
preparations اماده سازی
coaching اماده سازی
preparation اماده سازی
preparation امادگی اماده سازی
preparations امادگی اماده سازی
finishing paint رنگ سازی اماده
data preparation device دستگاه اماده سازی داده
forming of battery plates اماده سازی صفحات باتری
ready reserve ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
ground readiness اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
dry sum تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
supercritical حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
data preparation امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
on guard اماده توپگیری اماده برای توگیری
emergency drill تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
strenght استقامت
perseverant با استقامت
perseverance استقامت
endurance استقامت
stand-up با استقامت
stand up با استقامت
resisted استقامت کردن
staminal با اسطقس با استقامت
perseveringly با استقامت مصرانه
backbones استقامت استواری
power endurance توان استقامت
enduro مسابقه استقامت
shear strength استقامت برشی
distance man دونده استقامت
assiduity استقامت مداومت
reluct استقامت کردن
backbone استقامت استواری
resisting استقامت کردن
resist استقامت کردن
muscular endurance استقامت عضلانی
resists استقامت کردن
stamina طاقت استقامت
dogged persererance استقامت سخت
holdouts استقامت کردن
holdout استقامت کردن
endurance race مسابقه استقامت
distance runner دونده استقامت
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
ramp alert اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
enduro مسابقه اتومبیلرانی استقامت
endurance race مسابقه اتومبیلرانی استقامت
persevered استقامت بخرج دادن
persevere استقامت بخرج دادن
perseveres استقامت بخرج دادن
withstands مخالفت کردن استقامت ورزیدن
thermoduric قادر به استقامت در برابرحرارت زیاد
withstood مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstanding مخالفت کردن استقامت ورزیدن
marathon یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
withstand مخالفت کردن استقامت ورزیدن
marathons یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
winterize اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
middle distance race دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
deutsch rivet نوعی پرچ کور با استقامت زیاد
tolerance dose دوز دریافتی قابل استقامت ازتشعشعات اتمی
Let's see how much you can take. <idiom> ببینیم تا چه حد توانایی [استقامت] داری . [اصطلاح روزمره]
warning order دستور اماده باش اعلام اماده باش
distance medley دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
madison مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
laager هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
kill off سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
y alloys الیاژهایی از الومینیم که میتواند استقامت خود را تادمای 052 تا 033 درجه سانتیگراد حفظ کند
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
alert force نیروهای اماده باش نیروهای اماده
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
trains تمرین
drills تمرین
drill تمرین
work out تمرین
trained تمرین
train تمرین
drilled تمرین
use تمرین
rehearsals تمرین
ure تمرین
exercises تمرین
action تمرین
uses تمرین
rehearsal تمرین
exercised تمرین
actions تمرین
exercise تمرین
practice تمرین
drilling تمرین
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration خنثی سازی محروم سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
workouts تمرین شدید
rehearses تمرین کردن
staging تمرین اب خاکی
practise ورزش تمرین
try-outs تمرین نهایی
try-out تمرین نهایی
drilled تمرین مته
practicing ورزش تمرین
exercise تمرین دادن
rehearser تمرین کننده
workout تمرین شدید
staging تمرین کردن
negative practice تمرین منفی
rehearsed تمرین کردن
woodsheds تمرین کردن
rehearsals تمرین نمایش
training time زمان تمرین
service practice تمرین اموزشی
workshop practice تمرین کارگاهی
rehearsing تمرین کردن
work out تمرین امادگی
warm down تمرین سبک
training distance مسافت تمرین
joint exercise تمرین مشترک
practises ورزش تمرین
rehearse تمرین کردن
practising ورزش تمرین
exercised تمرین دادن
gymnastical تمرین زورخانهای
exercises تمرین دادن
unspaced practice تمرین بی فاصله
woodshed تمرین کردن
wind sprint تمرین دو سریع
work out <idiom> تمرین کردن
pratique تمرین عملی
exercise term اسم تمرین
exercize تمرین تکلیف
drilling تمرین نظامی
field exercise تمرین رزمی
practice ورزش تمرین
practice تمرین کردن
field exercise تمرین صحرایی
exercise code word رمز تمرین
drills تمرین مته
behavior rehearsal تمرین رفتار
drills تمرین کردن
battle drill تمرین رزم
drilled تمرین کردن
fore exercise تمرین مقدماتی
drill تمرین مته
exercisable قابل تمرین
practice teaching تمرین معلمی
practice period دوره تمرین
rehearsal تمرین نمایش
practice effect اثر تمرین
dry run تمرین جنگی
combatdrill تمرین رزمی
combat exercise تمرین رزمی
physical exercise تمرین ورزشی
physical exercise تمرین بدنی
rehearsal تمرین از بر خواندن
gunning تمرین تیراندازی
rehearsals تمرین از بر خواندن
circuit training تمرین دایرهای
evolution تمرین عالی
formal exercise تمرین صوری
training تعلیم و تمرین
massed practice تمرین بی وقفه
overtrain تمرین بیش از حد
mule اتومبیل تمرین
mobilization exercise تمرین بسیج
mules اتومبیل تمرین
mass practice تمرین فشرده
experiences تمرین دادن
drill تمرین کردن
experiencing تمرین دادن
maneuver تمرین نظامی
experience تمرین دادن
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
whisker کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
directed exercise تمرین هدایت شده
rehearsals تمرین کردن عملیات
dojang سالن تمرین تکواندو
limber تمرین نرمش کردن
live exercise تمرین رزمی حقیقی
speedbag گلابی تمرین بوکس
sand bag سستی عمدی در تمرین
mobilization exercise تمرین بسیج نیروها
moom poolgi تمرین کردن تکواندو
rehearsal تمرین کردن عملیات
exercise ورزش تمرین کردن
drill marching تمرین پیاده روی
multiple drill تمرین چندکاره یا مختلط
skeet انداختن تمرین تیراندازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com