Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
nutcracker
تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
nutcrackers
تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
Other Matches
scrimmages
بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
scrimmage
بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
benches
تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
bench
تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
skulls
ضربه به سر بازیگر
skull
ضربه به سر بازیگر
batting practice
تمرین ضربه زدن به توپ
bases empty
ضربه بدون حضور بازیگر درپایگاهها
pop up
ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
pop-up
ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
To receive a blow.
ضربه خوردن
take it on the chin
<idiom>
بدجوری ضربه خوردن
to sustain a trauma
ضربه روحی خوردن
snookered
وضع گوی که بازیگر نمیتواند مستقیما به گوی موردنظر ضربه بزند
leg before
ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
dry sum
تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
send in
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stacked
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
hits
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
double footed
بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
emergency drill
تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
to play a good knife and fork
ازروی اشتهاخوراک خوردن خوب چیز خوردن
swag
تاب خوردن تلوتلو خوردن بنوسان دراوردن
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
bucket
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
buckets
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
ex parte
ازیک طرف
on one hand
ازیک طرف
from pillar to post
ازیک دربدردیگر
uniparental
ازیک ولی
osmosis
ازیک پرده
of the same leaven
ازیک جنس
extravaganzas
ازیک شخصیت خیالی
extravaganza
ازیک شخصیت خیالی
to lose an eye
ازیک چشم نابیناشدن
aliunde
ازیک جای دیگر
Ask each and every one of them .
ازیک یک آنها بپرسید
dual
استفاده ازیک جفت
itineration
ازیک جابجایی دیگر
consubstantiate
ازیک جنس شدن
from stem to stern
ازیک سربسر دیگر
to solicit an office
درخواست ازیک شرکت
trips
لغزش خوردن سکندری خوردن
tumbles
غلت خوردن معلق خوردن
tripped
لغزش خوردن سکندری خوردن
tumble
غلت خوردن معلق خوردن
tumbled
غلت خوردن معلق خوردن
trip
لغزش خوردن سکندری خوردن
personal computing
استفاده ازیک کامپیوتر شخصی
lobectomy
برداشتن قسمتی ازیک عضو
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
grog
دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
out fall
محلی که اب ازیک مجرابه مجرای بزرگترمیریزد
gybe
ازیک سوبسوی دیگرجنبیدن تغییرجهت دادن
it is useful in a way
ازیک جهت سودمنداست تاندازهای مفیداست
replaying
خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replay
خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replays
خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replayed
خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
sclaff
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
eponymy
اشتقاق اسم قبیله یا شخص یاعشیره ازیک کلمه
reconstitution site
قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
entrance head
بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
polyoestrous
دارای بیش ازیک وهله جفت گیری در سال
retrospective search
جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
relocates
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocated
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocate
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
reproduces
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproducing
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduce
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
relocating
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
round robin (meeting or discussion)
<idiom>
جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
paragram
جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
outdegree
تعداد رئوس جهت داری که ازیک گره خارج می شوند
metastasize
گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
reproduced
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
Sept
دسته یا اجتماعی که افرادش معتقداند ازیک جد یا نیا بوجودامده اند
roll forward
تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
systematic theology
بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
distortion
اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
distortions
اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
to drink wine
می خوردن شراب خوردن
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
ferryboat
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboats
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
concatenate
بیشتر ازیک فایل یامجموعهای ازداده ها که باهم ترکیب می شوند تا مجموعهای را تشکیل دهند
open loop system
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
retrieval
عمل جستجو, محل دادن وبهبود اطلاعات ازیک فایل یا رسانه ذخیره سازی
emission theory
فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
branch
در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branches
در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
placekick
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
practice
تمرین
ure
تمرین
use
تمرین
uses
تمرین
exercise
تمرین
exercised
تمرین
work out
تمرین
exercises
تمرین
rehearsals
تمرین
actions
تمرین
train
تمرین
drilled
تمرین
drills
تمرین
trained
تمرین
trains
تمرین
drill
تمرین
rehearsal
تمرین
drilling
تمرین
action
تمرین
exercisable
قابل تمرین
formal exercise
تمرین صوری
exercises
تمرین دادن
mass practice
تمرین فشرده
unspaced practice
تمرین بی فاصله
drilled
تمرین مته
drill
تمرین مته
training time
زمان تمرین
exercise
تمرین دادن
service practice
تمرین اموزشی
practice period
دوره تمرین
drilled
تمرین کردن
maneuver
تمرین نظامی
joint exercise
تمرین مشترک
training distance
مسافت تمرین
drills
تمرین کردن
exercised
تمرین دادن
drills
تمرین مته
field exercise
تمرین صحرایی
practice effect
اثر تمرین
exercise term
اسم تمرین
field exercise
تمرین رزمی
practice teaching
تمرین معلمی
pratique
تمرین عملی
fartlek
تمرین دو استقامت
rehearser
تمرین کننده
exercize
تمرین تکلیف
rehearsal
تمرین نمایش
rehearsals
تمرین از بر خواندن
dry run
تمرین جنگی
combatdrill
تمرین رزمی
exercise code word
رمز تمرین
massed practice
تمرین بی وقفه
mobilization exercise
تمرین بسیج
negative practice
تمرین منفی
drill
تمرین کردن
circuit training
تمرین دایرهای
combat exercise
تمرین رزمی
overtrain
تمرین بیش از حد
gymnastical
تمرین زورخانهای
physical exercise
تمرین بدنی
physical exercise
تمرین ورزشی
fore exercise
تمرین مقدماتی
rehearsal
تمرین از بر خواندن
rehearsals
تمرین نمایش
evolution
تمرین عالی
practice
ورزش تمرین
training
تعلیم و تمرین
mules
اتومبیل تمرین
mule
اتومبیل تمرین
practicing
ورزش تمرین
rehearsing
تمرین کردن
workshop practice
تمرین کارگاهی
work out
تمرین امادگی
rehearses
تمرین کردن
rehearsed
تمرین کردن
rehearse
تمرین کردن
woodsheds
تمرین کردن
experiencing
تمرین دادن
practice
تمرین کردن
work out
<idiom>
تمرین کردن
staging
تمرین کردن
workouts
تمرین شدید
workout
تمرین شدید
try-outs
تمرین نهایی
try-out
تمرین نهایی
drilling
تمرین نظامی
gunning
تمرین تیراندازی
experiences
تمرین دادن
experience
تمرین دادن
woodshed
تمرین کردن
wind sprint
تمرین دو سریع
practises
ورزش تمرین
staging
تمرین اب خاکی
practising
ورزش تمرین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com