Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 205 (10 milliseconds)
English	Persian
self contradiction	تناقض گویی
Search result with all words
quirk	مزاجی تناقض گویی
quirks	مزاجی تناقض گویی
self contradiction	معارضه بانفس تناقض گویی
tergiversation	بی ثباتی تناقض گویی
Other Matches
chiromancy	پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
telnet	پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
contradictions	رد تناقض
antitheses	تناقض
inconsistency	تناقض
antithesis	تناقض
inconsistencies	تناقض
opposition	تناقض
repugnance	تناقض
paradoxes	تناقض
paradox	تناقض
contradictions	تناقض
contradictoriness	تناقض
contradiction	تناقض
incoherence	تناقض
contradiction	رد تناقض
consistently	بدون تناقض
repugnance	تناقض مخالفت
contradicts	تناقض داشتن با
contradicted	تناقض داشتن با
contradict	تناقض داشتن با
inconsistencies	تناقض تباین
antilogy	تناقض مطالب
repugn	تناقض داشتن
inconsistency	تناقض تباین
inconsistence	تناقض تباین
grotesque	تناقض دار
paradox of value	تناقض ارزش
paradox of thrift	تناقض پس انداز
voting paradox	تناقض در رای گیری
policy dilemma	تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
antinomy	تناقض دو قانون یا دو اصل افهار مخالف
Marxists	طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
Marxist	طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
so to peaking	گویی
candour	رک گویی
plain speaking	رک گویی
downrightness	رک گویی
outdpokenness	رک گویی
scandal	بد گویی
as thought	گویی
soliloquies	تک گویی
scandals	بد گویی
to stab in the back	بد گویی
soliloquy	تک گویی
candor	رک گویی
laconic speech	کم گویی
free spokenness	رک گویی
knop	گویی
ingenuousness	رک گویی
hypophrasia	کم گویی
one would say	گویی
hypologia	کم گویی
pauciloquy	کم گویی
logorrhea	پراکنده گویی
cluttering	بریده گویی
idiolalia	مهمل گویی
idioglossia	نامفهوم گویی
agitolalia	شتابان گویی
rants	بیهوده گویی
ranting	بیهوده گویی
iterance	باز گویی
labyrinthine speech	پریشان گویی
polylogia	پریشان گویی
polyphrasia	پریشان گویی
piffle	مهمل گویی
lallation	کودکانه گویی
reticence	سکوت کم گویی
jocose	بذله گویی
jocosely	بذله گویی
exaggeration	گزافه گویی
rant	بیهوده گویی
ranted	بیهوده گویی
metonymy	به تقریب گویی
leasing	دروغ گویی
witticism	بذله گویی
extemporization	بالبداهه گویی
echophrasia	پژواک گویی
echolalia	پژواک گویی
free spokenness	ساده گویی
rhodomontade	گزاف گویی
divination	غیب گویی
ranten	بیهوده گویی
revilement	ناسزا گویی
reticency	سکوت کم گویی
facetiousness	بذله گویی
ambage	ابهام گویی
missatement	خلاف گویی
witticisms	بذله گویی
open heartedness	رک گویی صداقت
gratulation	تبریک گویی
scandalum magnatum	بد گویی از بزرگان
tachylalia	شتابان گویی
poeticism	شعر گویی
prate	یاوه گویی
tachyphemia	شتابان گویی
pseudology	دروغ گویی
divagation	پریشان گویی
repetitions	باز گویی
ellipsis	بریده گویی
wit	بذله گویی
wits	بذله گویی
jests	بذله گویی
knock	بد گویی کردن از
knocked	بد گویی کردن از
knocks	بد گویی کردن از
jest	بذله گویی
gossip	اراجیف بد گویی
gossiped	اراجیف بد گویی
gossiping	اراجیف بد گویی
repetition	باز گویی
rodomontade	گزاف گویی
invective	ناسزا گویی
door-knob	دستگیره گویی
contradiction	خلاف گویی
contradictions	خلاف گویی
knob	دستگیره گویی
knobs	دستگیره گویی
ironies	وارونه گویی
irony	وارونه گویی
gossips	اراجیف بد گویی
bullshit	گزافه گویی
overstatement	گزافه گویی
overstatements	گزافه گویی
tympany	گزافه گویی
to speak ill of	بد گویی کردن از
incoherence	گسسته گویی
to fling d.	بد گویی کردن
tautologize	مکرر گویی
stilted speech	مطنطن گویی
improvisation	بدیهه گویی
premonition	شوم گویی
premonitions	شوم گویی
somniloquy or quence	سخن گویی
soliloquize	تک گویی کردن
verbosity	اطناب گویی
restatement	باز گویی
restatements	باز گویی
unreserve	بی پرده گویی
wittiness	لطیفه گویی
wittiness	بذله گویی
disclosure	بی پرده گویی
disclosures	بی پرده گویی
word salad	اشفته گویی
vituperation	ناسزا گویی
verbalization	دراز گویی
waggery	بذله گویی
so to speak	چنانکه گویی
nattering	یاوه گویی کردن
deliriousness	پرت گویی [روانشناسی]
bullshit	چرند گویی کردن
Is that so ? You dont say.	نه بابا ( جدی می گویی ) ؟
natter	یاوه گویی کردن
deliriousness	هذیان گویی [روانشناسی]
nattered	یاوه گویی کردن
toucher	گویی که باجک برخوردکند
veridical	از روی حقیقت گویی
Do you mean it ? Really ? Honestly ?	جان من ؟( جدی می گویی )
obsequiousness	تملق مزاج گویی
recriminative	پس دهنده بد گویی یا تهمت
logorrhea	پرحرفی وبیهوده گویی
natters	یاوه گویی کردن
overstating	گزافه گویی کردن
divines	غیب گویی کردن
divining	غیب گویی کردن
exaggerate	گزافه گویی کردن
hyperbole	غلو گزاف گویی
witticism	شوخی لطیفه گویی
doted	پرت گویی کردن
witticisms	شوخی لطیفه گویی
dotes	پرت گویی کردن
corespondent	مسئول جواب گویی
dote	پرت گویی کردن
divining rod	چوب غیب گویی
divined	غیب گویی کردن
divine	غیب گویی کردن
overstated	گزافه گویی کردن
chicaneries	ضد ونقیض گویی مغالطه
chicanery	ضد ونقیض گویی مغالطه
extravaganza	فانتزی گزاف گویی
extravaganzas	فانتزی گزاف گویی
overstate	گزافه گویی کردن
pleasantries	بذله گویی شوخی
pleasantry	بذله گویی شوخی
delirium	پرت گویی دیوانگی
exaggerating	گزافه گویی کردن
exaggerates	گزافه گویی کردن
bounces	جست گزاف گویی
bounce	جست گزاف گویی
bounced	جست گزاف گویی
hyperbolize	گزافه گویی کردن
overstates	گزافه گویی کردن
fribble	یاوه گویی کردن
effusively	چنانکه گویی بریزد
forebode	پیش گویی کردن
grandiloquence	گزاف گویی مبالغه
recriminatory	پس دهنده بد گویی یاتهمت
it look as if	چنین مینماید که گویی
gutter ball	گویی که به شیار میافتد
longbows	اغراق گویی کمان دستی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com