English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (6 milliseconds)
English Persian
degradation تنزل
decadence تنزل
decrease تنزل
decreased تنزل
decreases تنزل
contraction تنزل
contractions تنزل
depreciation تنزل
reduction تنزل
reductions تنزل
abate تنزل
abated تنزل
abates تنزل
abating تنزل
fall تنزل
decline تنزل
declined تنزل
declines تنزل
declining تنزل
decadency تنزل
degression تنزل
set back تنزل
regression تنزل
step backwards تنزل
regress تنزل
Other Matches
exchange depareciation تنزل ارزش پول خارجی تنزل قیمت ارز
depreciative تنزل دهنده
depreciator تنزل دهنده
demotion تنزل رتبه
lowers تنزل دادن
degrade تنزل کردن
degrade تنزل دادن
lower تنزل دادن
pejorative تنزل دهنده
lowering تنزل دادن
fall تنزل کرد ن
degrades تنزل کردن
forfeiture تنزل ارزش
cut rate تنزل قیمت
fall تنزل کردن
lowered تنزل دادن
degrades تنزل دادن
decayed خرابی تنزل
decays خرابی تنزل
decaying خرابی تنزل
fall off <idiom> تنزل کردن
decay خرابی تنزل
reduce تنزل دادن
depressions تنزل ناصافی
depressions تنزل افسردگی
depression تنزل ناصافی
depression تنزل افسردگی
to come down with a run تنزل کردن
devaluation تنزل نرخ
reduces تنزل دادن
graceful degradation تنزل مطبوع
magnetic decay تنزل مغناطیسی
reducing تنزل دادن
magnetic declination تنزل مغناطیسی
active تنزل بردار
degradation تنزل درجه
deflation تنزل قیمت
mark down تنزل قیمت
to go backward تنزل کردن
retrograde تنزل کننده
degradation تنزل رتبه
currency depreciation تنزل ارزش پول
a pejorative term عبارتی تنزل دهنده
to sink in the scale در مقام تنزل کردن
roll back عمل تنزل دادن
declining economy اقتصاددر حال تنزل
declining industry صنعت درحال تنزل
demonetize تنزل پیدا کردن
fluctuable مستعد ترقی و تنزل
declining تنزل کردن کاستن
demotes تنزل رتبه دادن
demoted تنزل رتبه دادن
demote تنزل رتبه دادن
devaluing تنزل قیمت دادن
devalues تنزل قیمت دادن
devalued تنزل قیمت دادن
devalue تنزل قیمت دادن
devaluate تنزل قیمت دادن
comedown تنزل رتبه ومقام
devaluation تنزل قیمت پول
demoting تنزل رتبه دادن
degrade تنزل رتبه دادن
fluctuation ترقی و تنزل نوسان
declines تنزل کردن کاستن
declined تنزل کردن کاستن
decline تنزل کردن کاستن
degrades تنزل رتبه دادن
decays فاسد شدن تنزل کردن
To decrease. To lower. پایین رفتن ( تنزل وکاهش )
decay فاسد شدن تنزل کردن
undulation صعودو نزول ترقی و تنزل
downswing تنزل کارهای تجارتی وغیره
decayed فاسد شدن تنزل کردن
decaying فاسد شدن تنزل کردن
to be reduced to the ranks بپایه سربازی تنزل یافتن
playdown تنزل دادن کوچک کردن
bond discount تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
write down تنزل دادن بهای اسمی سهام
nose dive ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
bathos تنزل از مطالب عالی به چیزهای پیش پا افتاده
devaluation تنزل نرخ برابری پول تضعیف پولی
declassifying تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassify تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassified تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifies تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
write down یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
demonetization تنزل ارزش پول نسبت به قیمت قانونی خود
regressive tax مالیاتی که به نسبت کم شدن مبلغ پایه مالیات تنزل کند
seller's option to duble خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
exchange of full powers رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
put option خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
put in more عمل یا بیع خیاری که در ان خیار فسخ در صورت تنزل ارزش پول پیش بینی شده باشد
nose dive شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
sags یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sag یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sagged یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
bear کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
business cycle دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
exchange devaluation تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
roasting reduction method روش کاهش تشویهای روش تنزل تشویهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com