Dictiornary-Farsi | تنظیم با بلور | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
crystal control	تنظیم با بلور


Other Matches

sight adjustment	تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station	ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune	تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes	تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes	تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune	تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting	تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
prism	بلور
crystalliferous	بلور زا
flint glass	بلور
crystal	بلور
crystals	بلور
single crystal	تک بلور
crystal glass	بلور
prisms	بلور
whisker	سوزن بلور
quasi crystal	شبه بلور
crystal lattice	شبکه بلور
ionic crystal	بلور یونی
cast crystal	بلور ریخته
microcrystal	ریز بلور
catwhisker	سوزن بلور
molecular crystal	بلور مولکولی
crystal defect	نقص بلور
monovalent crystal	بلور تک والانسی
crystal plane	صفحه بلور
quartz	بلور کوهی
crystal growth	رشد بلور
crystal gazing	بلور بینی
cut glass	بلور کریستال
crystal energy	انرژی بلور
macle	بلور زوج
atomic crystal	بلور اتمی
glassware	بلور الات
crystal	بلور کوارتز
metal crystal	بلور فلز
valence crystal	بلور کووالانسی
covalent crystal	بلور کووالانسی
crystal pulling	بلور پردازی
host crystal	بلور زمینه
crystallography	علم بلور
crystallization	بلور سازی
glassworker	بلور ساز
quartz crystal	بلور کوارتز
flint glass	فرف بلور
crystalliferous	موجد بلور
distorted crystal	بلور واپیچیده
crystallography	بلور نگاری
crystalloid	شبیه بلور
detecting crystal	بلور اشکارساز
host crystal	بلور میزبان
iceland crystal	بلور ایسلند
crystallography	بلور شناسی
crystal structure	ساختار بلور
crystal system	دستگاه بلور
crystals	بلور کوارتز
crystalloid	شبکه بلور
crystallographer	بلور شناس
colored crystal	بلور سنگین
rock crystal	سنگ بلور
iceland spar	بلور ایسلند
paged	انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page	انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages	انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
crystal field theory	نظریه میدان بلور
inert gas crystal	بلور گازهای بی اثر
crystal allotropy	چند شکلی بلور
crystallography	مبحث بلور شناسی
crystal growth affinity	رشد خواهی بلور
noble gas crystal	بلور گازهای بی اثر
c.f.t	نظریه میدان بلور
rheostatic	دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat	دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration	تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
crystal field stabilization energy	انرژی پایداری میدان بلور
frequency changer crystal	بلور تغییر دهنده بسامد
electrostatic crystal field theory	نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
crystal frequency changer efficiency	بازده بلور تغییر دهنده بسامد
conversion loss of frequency changer cry	اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
sight alinement	تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
endomorph	بلوری که درجوف بلور دیگر قرار دارد
crystallography	کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
go no go	اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay	تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
adjusting ring	حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
calibrated air speed	سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
trimsize	اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
glasswork	شیشه الات بلور الات
high burst ranging	تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
adjustments	تنظیم
set out	تنظیم
regularization	تنظیم
spreading	تنظیم
regulation	تنظیم
shaping regulating	تنظیم
adjustment	تنظیم
calibration	تنظیم
timing	تنظیم
alignment	تنظیم
formulation	تنظیم
alignments	تنظیم
regularizes	تنظیم کردن
formulate	تنظیم کردن
regularizer	تنظیم کننده
regulating switch	کلید تنظیم
regulating valve	سوپاپ تنظیم
formulated	تنظیم کردن
regiment	تنظیم کردن
indicement	تنظیم ادعانامه
regiments	تنظیم کردن
inductive tuning	تنظیم القائی
inductive tuning	تنظیم پرمئابیلیته
regularizing	تنظیم کردن
redact	تنظیم کردن
regulable	تنظیم پذیر
formulates	تنظیم کردن
classifying	تنظیم کردن
air adjustment	تنظیم هوا
setting ring	حلقه تنظیم
focusing control	تنظیم تمرکز
set up	تنظیم کردن
set the watch	تنظیم نگهبانی
set screw	پیچ تنظیم
hand regulation	تنظیم با دست
classify	تنظیم کردن
classifies	تنظیم کردن
rocker gear	تنظیم جاروبک
formulating	تنظیم کردن
rheostat regulation	تنظیم با رئوستا
framer	تنظیم کننده
regularized	تنظیم کردن
method of drawing up	طرز تنظیم
fine adjustment	تنظیم دقیق
fine setting	تنظیم میکرومتری
pilot valve	سوپاپ تنظیم
lineup	تنظیم کردن
precision adjustment	تنظیم دقیق
line regulator	تنظیم کننده
preset	پیش تنظیم
conduction	هدایت تنظیم
pressure adjustment	تنظیم فشار
fine setting	تنظیم دقیق
indictments	تنظیم کیفرخواست
make out	تنظیم کردن
timing	تنظیم وقت
fine adjustment	تنظیم فریف
expanded contrast	تنظیم کنتراست
variability	قابلیت تنظیم
indictment	تنظیم ادعانامه
regulation	پهنه تنظیم
indictment	تنظیم کیفرخواست
indictments	تنظیم ادعانامه
electronic tuning	تنظیم الکترونی
pressure regulator	شیر تنظیم
initial adjustment	تنظیم صفر
adjust	تنظیم کردن
attend	تنظیم کردن
attending	تنظیم کردن
attends	تنظیم کردن
frame	تنظیم کردن
regularises	تنظیم کردن
regularising	تنظیم کردن
regularize	تنظیم کردن
range of adjustment	ناحیه تنظیم
range calibration	تنظیم مسافت
purity adjustment	تنظیم خلوص
levelling screw	پیچ تنظیم
lay down	تنظیم کردن
adjusts	تنظیم کردن
range adjustment	تنظیم برد
jack screw	پیچ تنظیم
frequency tuning	تنظیم فرکانس
range adjustment	تنظیم مسافت
adjusting	تنظیم کردن
electronic control	تنظیم الکترونیکی
regulate	تنظیم کردن
body alinement	تنظیم بدن
depth adjustment	تنظیم عمیق
corrector	تنظیم کننده
caliper setting	تنظیم پرگار
cam type regulation	تنظیم بادامکی
carburetor adjustment	تنظیم کاربراتور
regularised	تنظیم کردن
cascade control	تنظیم زنجیری
regulated	تنظیم کردن
voltage regulation	تنظیم ولتاژ
will adjust	تنظیم می کنم
alignment	صف بندی تنظیم
automatic regulation	تنظیم خودکار
regulating	تنظیم کردن
regulates	تنظیم کردن
tunes	تنظیم کردن
tune	تنظیم کردن
arrangements	ترتیب تنظیم
arrangement	ترتیب تنظیم
alignments	تنظیم انطباق
alignments	صف بندی تنظیم
calibrating	تنظیم کردن
check gate	دریچه تنظیم
calibrates	تنظیم کردن