English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English Persian
field regulator تنظیم کننده میدان
field rheostat تنظیم کننده میدان
Other Matches
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
closure minefield میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
barrier minefield میدان مین سد کننده
sidelay تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
magnetic deflection field میدان منحرف کننده مغناطیسی
regulators تنظیم کننده
regulator تنظیم کننده
regularizer تنظیم کننده
corrector تنظیم کننده
line regulator تنظیم کننده
framer تنظیم کننده
control member عضو تنظیم کننده
pressure gaverner تنظیم کننده فشار
slip regulator تنظیم کننده لغزش
control wheel صفحه تنظیم کننده
turbine governor تنظیم کننده توربین
zero adjuster تنظیم کننده صفر
setting ring حلقه تنظیم کننده
regulating resistance مقاومت تنظیم کننده
thermostats تنظیم کننده حرارت
rotary type regulator تنظیم کننده گردان
elevation adjustment تنظیم کننده بالابر
thermostat تنظیم کننده حرارت
speed governor تنظیم کننده سرعت
automatic timing advance تنظیم کننده خودکار
speed regulator تنظیم کننده سرعت
voltage regulator تنظیم کننده ولتاژ
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
thermostats تنظیم کننده هوای سرد
induction regulator تنظیم کننده ولتاژ القائی
main regulator تنظیم کننده محور اصلی
torque regulator تنظیم کننده گشتاور پیچشی
frog-adjustment screw پیچ قلابی تنظیم کننده
tangent screw پیچ تنظیم کننده در تئودولیت
gavernor valve سوپاپ یا دریچه تنظیم کننده
thermostat تنظیم کننده هوای سرد
line drop compensator تنظیم کننده یا رگولاتور ولتاژ
carbon pile voltage regulator تنظیم کننده ولتاژ زغالی
voltage regulator تنظیم کننده اختلاف سطح
pacemakers دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
pacemaker دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
thermostats تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
delimits تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimited تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
adjustable stabilizer تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
delimit تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimiting تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
thermostat تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
on board regulation تنظیمی که در ان هر برد داخل یک سیستم تنظیم کننده ولتاژخاص خود را دارد
accelerator winding سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
compound wound generator ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
high intensity magnetic field میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
lenz' law جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
sight adjustment تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
voltage regulator تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
load regulator رگولاتور بار تنظیم کننده بار
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
battlefield recovery اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
tune تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
self- قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
range spotting تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tune تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tunes تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
page انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
course میدان تیر میدان
courses میدان تیر میدان
coursed میدان تیر میدان
medical regulator تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
sight alinement تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
adjusting ring حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
throttling type governor تنظیم کننده نوع ساساتی رگولاتور نوع ساساتی گاورنر نوع ساساتی
hasty breaching نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
trimsize اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
calibrated air speed سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
reach میدان
scope میدان
reached میدان
plaza میدان
ring میدان
forum میدان
field line خط میدان
forums میدان
place میدان
placing میدان
places میدان
plain میدان
aims میدان
agora میدان
trone میدان
plains میدان
aim میدان
plainest میدان
arena میدان
reaching میدان
spaces میدان
space میدان
arenas میدان
plainer میدان
aimed میدان
reaches میدان
domain میدان
domains میدان
line bay میدان خط
frontages میدان
ROUNDABOUT میدان
frontage میدان
sq میدان
fielded میدان
fields میدان
piazza میدان
open space میدان
field میدان
line of force خط میدان
zero field بی میدان
high burst ranging تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
field vector بردار میدان
field of battle میدان رزم
parade grounds میدان رژه
line of magnetic field strength خط میدان مغناطیسی
field of consciousness میدان هشیاری
field of fire میدان تیر
filed circuit مدار میدان
field voltage ولتاژ میدان
field of battle میدان جنگ
magnetic field line خط میدان مغناطیسی
field of vision میدان دید
magnetic flux line خط میدان مغناطیسی
radar ranging میدان رادار
low field میدان ضعیف
purview حدود میدان
field mark نشان میدان
magnetic balance تعادل میدان
field of action میدان اثر
field of application میدان کاربرد
field of attention میدان توجه
parade ground میدان رژه
field of fire میدان اتش
field of force میدان نیرو
space میدان صحن
spaces میدان صحن
field rheostat رئوستای میدان
field of vision میدان بینایی
field regulator نافم میدان
field rectifier یکسوساز میدان
field range میدان تیرجنگی
visual field میدان دید
field strength شدت میدان
field of gravity میدان ثقل
psychological field میدان روانی
field theory تئوری میدان ها
magnetic f. میدان مغناطیسی
field of regard میدان دید
field of view میدان دید
field pole قطب میدان
high field میدان قوی
input field میدان ورودی
interference field میدان مزاحم
maxwell field میدان ماکسول
maxwell field میدان ماکسولی
visibility range میدان دید
village green میدان دهکده
interference field میدان انترفرنس
intermediate field میدان میانی
oilfield میدان نفتی
intermediate field میدان واسطه
oilfields میدان نفتی
battlegrounds میدان جنگ
battleground میدان جنگ
phenomenal field میدان پدیداری
perceptual field میدان ادراکی
outfight از میدان در کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com