English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English Persian
to raise funds تهیه وجه یاسرمایه کردن
Other Matches
laying up تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purvey تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pre engage ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
castellation تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to pull off something [contract, job etc.] چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
blends تهیه کردن
supplied تهیه کردن
provides تهیه کردن
afford تهیه کردن
procures تهیه کردن
processes تهیه کردن
supply تهیه کردن
provide تهیه کردن
process تهیه کردن
procuring تهیه کردن
provision تهیه کردن
administer تهیه کردن
administered تهیه کردن
administering تهیه کردن
to find in تهیه کردن
caters تهیه کردن
catering تهیه کردن
catered تهیه کردن
blend تهیه کردن
procured تهیه کردن
procure تهیه کردن
administers تهیه کردن
supplying تهیه کردن
cater تهیه کردن
afforded تهیه کردن
affording تهیه کردن
prepares تهیه کردن
prepare تهیه کردن
affords تهیه کردن
preparing تهیه کردن
orchestrates هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrate هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrated هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrating هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
quadruplicate در چهارنسخه تهیه کردن
prearrange قبلا تهیه کردن
preparations تهیه کردن اتش
extemporize فورا تهیه کردن
programme برنامه تهیه کردن
programmes برنامه تهیه کردن
process تهیه و تولید کردن
harness اشیاء تهیه کردن
extemporizing فورا تهیه کردن
fund تهیه وجه کردن
harnessed اشیاء تهیه کردن
funded تهیه وجه کردن
conserve کنسرو تهیه کردن
to lay in a stock موجودی تهیه کردن
gets تهیه کردن فهمیدن
harnessing اشیاء تهیه کردن
preparation تهیه کردن اتش
triplicate در سه نسخه تهیه کردن
extemporizes فورا تهیه کردن
enabling تهیه کردن برای
enables تهیه کردن برای
programs برنامه تهیه کردن
extemporized فورا تهیه کردن
effigies تمثال تهیه کردن
bills تهیه کردن صورتحساب
bill تهیه کردن صورتحساب
extemporises فورا تهیه کردن
extemporised فورا تهیه کردن
conserves کنسرو تهیه کردن
whomp up بسرعت تهیه کردن
get تهیه کردن فهمیدن
processes تهیه و تولید کردن
conserving کنسرو تهیه کردن
getting تهیه کردن فهمیدن
effigy تمثال تهیه کردن
enable تهیه کردن برای
enabled تهیه کردن برای
program برنامه تهیه کردن
conserved کنسرو تهیه کردن
extemporising فورا تهیه کردن
drafted تهیه کردن پیش نویس
draft تهیه کردن پیش نویس
aminister تهیه کردن بکار بردن
to draw up تهیه کردن درصف اوردن
financing بودجه چیزی را تهیه کردن
scabble زمخت وناصاف تهیه کردن
financed بودجه چیزی را تهیه کردن
drafts تهیه کردن پیش نویس
mush حریره اردذرت تهیه کردن
to serve the city with water اب برای شهر تهیه کردن
finances بودجه چیزی را تهیه کردن
finance بودجه چیزی را تهیه کردن
to provide for old age برای پیری تهیه کردن
bossed نقش برجسته تهیه کردن
bossing نقش برجسته تهیه کردن
bosses نقش برجسته تهیه کردن
boss نقش برجسته تهیه کردن
handwrite نسخه خطی تهیه کردن
circumstantiate امارات لازمه را تهیه کردن
munition تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
finances علم دارایی تهیه پول کردن
preparative تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
finance علم دارایی تهیه پول کردن
outlines مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develops توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
financed علم دارایی تهیه پول کردن
outlining مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outline مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
financing علم دارایی تهیه پول کردن
revictual دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
outlined مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develop توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
mekeready وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
formulation تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
mekeready تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
furnishes تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
procurement تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
furnishing تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
financing درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financed درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finances درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finance درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnish تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
booking نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
put out تهیه کردن اشفته کردن
To make reservations. To book seats. جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
makes تهیه کردن طرح کردن
furnishes مزین کردن تهیه کردن
make تهیه کردن طرح کردن
to draw out تهیه کردن طرح کردن
furnishing مزین کردن تهیه کردن
furnish مزین کردن تهیه کردن
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projection print روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
projection سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
conformal projection نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
code قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
phototostat رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
map نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
mapping نقشه کشی کردن تهیه نقشه
brief خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
tea leaf برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
preparations تهیه
seating تهیه جا
preparation تهیه
ministration تهیه
off hand بی تهیه
purveys تهیه
purveying تهیه
procurement تهیه
purveyed تهیه
purvey تهیه
supplied تهیه
supply تهیه
supplying تهیه
housing تهیه جا
provision تهیه
counter preparation ضد تهیه
counter preparation تیر ضد تهیه
suppliers تهیه کننده
weaponry تهیه سلاح
provide تهیه دیدن
provides تهیه دیدن
data processing تهیه اطلاعات
base development تهیه پایگاه
preparatorily بعنوان تهیه
on the stocks د رشرف تهیه
prepare mortar تهیه ملات
data processing تهیه و تولیداطلاعات
laid on <past-p.> تهیه شده
fabricator تهیه کننده
victualage تهیه اذوقه
victual تهیه اذوقه
placement تهیه کار
furtherance تهیه وسایل
placement تهیه شغل
placements تهیه کار
the water supply of tehran تهیه اب تهران
placements تهیه شغل
lighting feeder تهیه روشنایی
the preparation day روز تهیه
triplication تهیه در سه نسخه
triplicity تهیه در سه نسخه
provisionment تهیه خواربار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com