English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (29 milliseconds)
English Persian
put out تهیه کردن اشفته کردن
Other Matches
laying up تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
embroils اشفته کردن
embroil اشفته کردن
harrows اشفته کردن
mess اشفته کردن
to put in a flutter اشفته کردن
messes اشفته کردن
embrangle اشفته کردن
puzzles اشفته کردن
puzzling اشفته کردن
puzzle اشفته کردن
embroiling اشفته کردن
roil اشفته کردن
harrow اشفته کردن
embroiled اشفته کردن
pertub اشفته کردن
flummoxes اشفته کردن مغشوش کردن
upsetting اشفته کردن مضطرب کردن
dishevel ژولیده کردن اشفته کردن
upsets اشفته کردن مضطرب کردن
upset اشفته کردن مضطرب کردن
flummoxing اشفته کردن مغشوش کردن
flummox اشفته کردن مغشوش کردن
flummoxed اشفته کردن مغشوش کردن
purveys تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying تهیه کردن سورسات تهیه کردن
snafu اشفته بودن درهم وبرهم کردن
flea flicker پاس اشفته برای گیج کردن حریف
schematize بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
pre engage ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
castellation تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to pull off something [contract, job etc.] چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
back-up کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrating هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrates هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrate هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
booking نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
furnishing مزین کردن تهیه کردن
make تهیه کردن طرح کردن
To make reservations. To book seats. جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
makes تهیه کردن طرح کردن
furnishes مزین کردن تهیه کردن
furnish مزین کردن تهیه کردن
to draw out تهیه کردن طرح کردن
administer تهیه کردن
processes تهیه کردن
process تهیه کردن
cater تهیه کردن
catered تهیه کردن
catering تهیه کردن
caters تهیه کردن
blend تهیه کردن
blends تهیه کردن
prepare تهیه کردن
procuring تهیه کردن
procures تهیه کردن
administers تهیه کردن
procured تهیه کردن
provide تهیه کردن
procure تهیه کردن
provides تهیه کردن
administering تهیه کردن
administered تهیه کردن
prepares تهیه کردن
affording تهیه کردن
to find in تهیه کردن
affords تهیه کردن
supply تهیه کردن
afford تهیه کردن
supplying تهیه کردن
afforded تهیه کردن
preparing تهیه کردن
provision تهیه کردن
supplied تهیه کردن
extemporized فورا تهیه کردن
bills تهیه کردن صورتحساب
enables تهیه کردن برای
enabled تهیه کردن برای
prearrange قبلا تهیه کردن
extemporising فورا تهیه کردن
bill تهیه کردن صورتحساب
effigy تمثال تهیه کردن
whomp up بسرعت تهیه کردن
enable تهیه کردن برای
process تهیه و تولید کردن
extemporize فورا تهیه کردن
effigies تمثال تهیه کردن
extemporises فورا تهیه کردن
conserves کنسرو تهیه کردن
preparations تهیه کردن اتش
program برنامه تهیه کردن
programs برنامه تهیه کردن
conserving کنسرو تهیه کردن
preparation تهیه کردن اتش
gets تهیه کردن فهمیدن
to lay in a stock موجودی تهیه کردن
conserved کنسرو تهیه کردن
programme برنامه تهیه کردن
programmes برنامه تهیه کردن
harnessing اشیاء تهیه کردن
triplicate در سه نسخه تهیه کردن
enabling تهیه کردن برای
harnessed اشیاء تهیه کردن
harness اشیاء تهیه کردن
extemporised فورا تهیه کردن
processes تهیه و تولید کردن
conserve کنسرو تهیه کردن
quadruplicate در چهارنسخه تهیه کردن
getting تهیه کردن فهمیدن
fund تهیه وجه کردن
funded تهیه وجه کردن
extemporizing فورا تهیه کردن
extemporizes فورا تهیه کردن
get تهیه کردن فهمیدن
projection print روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
finances بودجه چیزی را تهیه کردن
financed بودجه چیزی را تهیه کردن
finance بودجه چیزی را تهیه کردن
circumstantiate امارات لازمه را تهیه کردن
to serve the city with water اب برای شهر تهیه کردن
drafts تهیه کردن پیش نویس
drafted تهیه کردن پیش نویس
scabble زمخت وناصاف تهیه کردن
draft تهیه کردن پیش نویس
aminister تهیه کردن بکار بردن
handwrite نسخه خطی تهیه کردن
mush حریره اردذرت تهیه کردن
bosses نقش برجسته تهیه کردن
financing بودجه چیزی را تهیه کردن
bossed نقش برجسته تهیه کردن
boss نقش برجسته تهیه کردن
to provide for old age برای پیری تهیه کردن
to raise funds تهیه وجه یاسرمایه کردن
bossing نقش برجسته تهیه کردن
to draw up تهیه کردن درصف اوردن
develops توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
outlines مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outline مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
finance علم دارایی تهیه پول کردن
financing علم دارایی تهیه پول کردن
outlining مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develop توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
finances علم دارایی تهیه پول کردن
preparative تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
munition تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
revictual دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
outlined مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
financed علم دارایی تهیه پول کردن
formulation تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
mekeready تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
mekeready وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
furnish تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
finance درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finances درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financed درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishing تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
financing درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishes تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
procurement تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
map نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
conformal projection نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
code قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
phototostat رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
mapping نقشه کشی کردن تهیه نقشه
purveying تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed تهیه اذوقه تهیه سورسات
briefest خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
tea leaf برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
inquiet اشفته
turbulent اشفته
berserk اشفته
perturbate اشفته
garbled اشفته
upsetting اشفته
chaotic اشفته
upsets اشفته
tumultuary اشفته
turbulant اشفته
messy اشفته
disturbed اشفته
flickering اشفته
upset اشفته
frenzied اشفته
to let somebody treat you like a doormat <idiom> با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
foul نخ ماهیگیری اشفته
disheveled اشفته نامرتب
higgledy piggledy اشفته ونامرتب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com