Dictiornary-Farsi | تهیه کنندهء فیلمهای کارتون | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
animator	تهیه کنندهء فیلمهای کارتون
animators	تهیه کنندهء فیلمهای کارتون


Other Matches

comic strip	کارتون
comic strips	کارتون
cartoonists	نقاش کارتون
cartoonist	نقاش کارتون
publicity films	فیلمهای تبلیغاتی
Stage party ( films , movies ) .	میهمانی ( فیلمهای ) مردانه
comic strips	فیلمهای نقاشی شده
animated cartoon	فیلمهای نقاشی شده
animated cartoon	فیلمهای میکی موس
comic strip	فیلمهای نقاشی شده
anesthetic	کم کنندهء حس
amplifiers	تقویت کنندهء برق
bactericidal	نابود کنندهء باکتری
amplifier	تقویت کنندهء برق
assuror	بیمه کنندهء عمر
antitussive	ارام کنندهء سرفه
selenium rectifier	یکسو کنندهء سلنیومی
pitchers	پرتاب کنندهء توپ
assurer	بیمه کنندهء عمر
pitcher	پرتاب کنندهء توپ
antigens	مواد تولید کنندهء پادتن
antigen	مواد تولید کنندهء پادتن
laying up	تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
anaphrodisia	داروهای فلج کنندهء اعضاء تناسلی
junkies	استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
junkie	استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
audio	وابسته به شنوایی یا صوت گیرنده و تقویت کنندهء صدا شنودی
purveys	تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed	تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey	تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying	تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer	تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
antithyroid	ماده متعادل کنندهء غدد درقی ضد غدهء درقی
map compilation	تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projection	سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections	سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
purveyed	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys	تهیه
procurement	تهیه
ministration	تهیه
off hand	بی تهیه
preparations	تهیه
seating	تهیه جا
counter preparation	ضد تهیه
purvey	تهیه
provision	تهیه
purveyed	تهیه
purveying	تهیه
housing	تهیه جا
supplying	تهیه
supply	تهیه
supplied	تهیه
preparation	تهیه
procures	تهیه کردن
afforded	تهیه کردن
afford	تهیه کردن
affords	تهیه کردن
procure	تهیه کردن
preparing	تهیه کردن
prepares	تهیه کردن
provides	تهیه کردن
laid on <past-p.>	تهیه شده
provided <adj.> <past-p.>	تهیه شده
appropriated <adj.> <past-p.>	تهیه شده
parasceve	روز تهیه
provided [that] <conj.>	تهیه شده
provide	تهیه دیدن
procured	تهیه کردن
procuring	تهیه کردن
provides	تهیه دیدن
affording	تهیه کردن
photo imagery	تهیه عکس
base development	تهیه پایگاه
provisionment	تهیه خواربار
purveyance	تهیه خواربار
the preparation day	روز تهیه
the water supply of tehran	تهیه اب تهران
to bargain for	تهیه دیدن
to find in	تهیه کردن
to make provision	تهیه دیدن
prepare mortar	تهیه ملات
counter preparation	تیر ضد تهیه
fabricator	تهیه کننده
on the stocks	د رشرف تهیه
preparation fire	تیر تهیه
preparation fire	اتش تهیه
preparation of food	تهیه خوراک
preparation time	زمان تهیه
preparator	تهیه کننده
lighting feeder	تهیه روشنایی
preparatorily	بعنوان تهیه
triplication	تهیه در سه نسخه
triplicity	تهیه در سه نسخه
victual	تهیه اذوقه
placements	تهیه شغل
placements	تهیه کار
placement	تهیه شغل
placement	تهیه کار
administers	تهیه کردن
administering	تهیه کردن
administered	تهیه کردن
process	تهیه کردن
processes	تهیه کردن
pitched	تهیه دیده
suppliers	تهیه کننده
supplier	تهیه کننده
victualage	تهیه اذوقه
provide	تهیه کردن
vacuum-packed	تهیه شده
administer	تهیه کردن
preparation	اتش تهیه
catering	تهیه کردن
catered	تهیه کردن
cater	تهیه کردن
blends	تهیه کردن
blend	تهیه کردن
preparations	تهیه و ارایش
provision	تهیه کردن
weaponry	تهیه سلاح
caters	تهیه کردن
preparation	تهیه مقدمات
preparation	تهیه و ارایش
preparations	تهیه مقدمات
preparations	اتش تهیه
supplied	تهیه کردن
supplying	تهیه کردن
furtherance	تهیه وسایل
prepare	تهیه کردن
data processing	تهیه و تولیداطلاعات
supply	تهیه کردن
data processing	تهیه اطلاعات
he is an adequate provider	برای تهیه خواربار
hydrography	تهیه نقشه دریایی
affordable	قابل تهیه و خریداری
information providers	تهیه کنندگان اطلاعات
preparation	تهیه کردن اتش
preparations	تهیه کردن اتش
it is in preparation	در دست تهیه است
melinite	مخصوص تهیه چاشنی
lyonnaise	باپیاز تهیه شده
furred	تهیه شده باخز
budgeter	تهیه کننده بودجه
prearranged	از پیش تهیه شده
processes	تهیه و تولید کردن
process	تهیه و تولید کردن
procurement	تهیه و تحویل اماد
harness	اشیاء تهیه کردن
harnessed	اشیاء تهیه کردن
harnessing	اشیاء تهیه کردن
duplicators	ماشین تهیه رونوشت
acetylene generator	دستگاه تهیه استیلن
aggregate flow diagram	نمودار تهیه مصالح
area projection	تهیه نقشه از منطقه
budgeteer	تهیه کننده بودجه
budget directive	دستورالعمل تهیه بودجه
beach unit	یکان تهیه بارانداز
barrier tactics	تاکتیک تهیه موانع
topography	تهیه نقشه از عوارض
artillery preparation	اتش تهیه توپخانه
artillery preparation	تیر تهیه توپخانه
area projection	تهیه تصویر منطقه
duplicator	ماشین تهیه رونوشت
stenciler	تهیه کننده استنسیل
to lay in a stock	موجودی تهیه کردن
whomp up	بسرعت تهیه کردن
cold turkey	بدون تهیه وتدارک
hosted	تهیه تسهیلات ورزشی
programs	برنامه تهیه کردن
program	برنامه تهیه کردن
enabling	تهیه کردن برای
enables	تهیه کردن برای
enabled	تهیه کردن برای
stenciller	تهیه کننده استنسیل
scripting	تهیه فایل اغازگر
rotogravure	تهیه گراور غلتکی
polychrome	تهیه عکسهای رنگی
polychromy	فن تهیه نقوش الوان
prearrange	قبلا تهیه کردن
precontract preparations	تهیه اسناد قرارداد
advancing	قبلا تهیه شده
advances	قبلا تهیه شده
preparatory students	شاگردان تهیه یا مقدماتی
advance	قبلا تهیه شده
program section	بخش تهیه برنامه ها
project section	بخش تهیه پروژه ها
project section	بخش تهیه طرحها
getting	تهیه کردن فهمیدن
gets	تهیه کردن فهمیدن
get	تهیه کردن فهمیدن
quadruplicate	در چهارنسخه تهیه کردن
quadruplication	تهیه چیزی درچهارنسخه
enable	تهیه کردن برای
bills	تهیه کردن صورتحساب
forges	تهیه جنس قلابی
fund	تهیه وجه کردن
hosting	تهیه تسهیلات ورزشی
effigies	تمثال تهیه کردن