Dictiornary-Farsi | ته نشست روغن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
oil residue	ته نشست روغن


Other Matches

meet	نشست نشست گاه
meets	نشست نشست گاه
oil dent	شیار ورود روغن یا سوراخ عبور روغن
oils	روغن کاری کردن روغن ساختن
oil	روغن کاری کردن روغن ساختن
oiling	روغن کاری کردن روغن ساختن
air cooled oil cooler	نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
cutting oil	روغن سردکننده روغن برش
oil can	حلب روغن , روغن دان
creosoting	روغن قیر روغن قطران
creosote	روغن قیر روغن قطران
creosoted	روغن قیر روغن قطران
creosotes	روغن قیر روغن قطران
seepage	نشست
trims	نشست
precipitation	ته نشست
settlements	نشست
settlement	نشست
trimmest	نشست
slumped	نشست
deposition	ته نشست
leakages	نشست
settletment	نشست
settlement of the dam	نشست سد
leakage	نشست
seance	نشست
depositions	ته نشست
sittings	نشست
sitting	نشست
sessions	نشست
session	نشست
sediments	ته نشست
sediment	ته نشست
consolidation	نشست
slumping	نشست
meetings	نشست
fouling	ته نشست
trim	نشست
slump	نشست
symposiums	هم نشست
symposium	هم نشست
symposia	هم نشست
siting	نشست
meeting	نشست
slumps	نشست
settles	نشست کردن
settlement ratio	نسبت نشست
subside	نشست کردن
soft spot	ناحیه نشست
subsided	نشست کردن
subsides	نشست کردن
subsiding	نشست کردن
she sat behind me	او پشت من نشست
sinkable	نشست کردنی
settlement of the foundation	نشست پی گاه
seep in	نشست کردن
subsidence	نشست فرونشینی
subsidence	نشست خاک
air landed	هوا نشست
annual accumulation of sediment	ته نشست سالانه
shore formation	ته نشست دریاچهای
boring stay	محل نشست
calcareous deposit	ته نشست اهکی
lime deposite	ته نشست اهکی
electrolytic deposition	ته نشست الکترولیتی
extravasate	نشست کردن
exudation	برون نشست
lacustrine sediment	ته نشست دریاچهای
precipitated rocks	سنگهای ته نشست
rate of deposition	سرعت ته نشست
assembly	مجمع نشست
settle	نشست کردن
sinks	نشست کردن
closed meeting	نشست مسدود
closed conference	نشست مسدود
deposits	ته نشست ته نشین
special session	نشست ویژه
extraordinary meeting	نشست ویژه
sinking	استهلاک نشست
sink	نشست کردن
to cave in	نشست کردن
leaky	نشست کننده
trim aft	نشست پاشنه
trim forward	نشست سینه
true slump	نشست واقعی
deposit	ته نشست ته نشین
annual accumulation of sediment	سال اورد ته نشست
seat of settlement	محل نشست ساختمان
landing zone	منطقه نشست هوایی
extraordinary meeting	نشست فوق العاده
special session	نشست فوق العاده
powwow	نشست وگفتگو کردن
The plan landed .	هواپیما بزمین نشست
The dust was laid ( settled ) .	گرد وخاک نشست
settlement of abutments	نشست تکیه گاه
settlement forecast	پیش بینی نشست
She sat beside ( next to ) her mother .	کنار مادرش نشست
She went to the bad.	بروز سیاه نشست
He was favorably impressed by what I told him .	حرفم دردلش نشست
conventional take off and landing	هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
the bird took its perch	مرغ روی چوب نشست
exudate	ترشح التهابی برون نشست
proces verbal	صورت جلسه نشست نامه
to have a closed meeting	نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
To associate ( mix) with someone .	با کسی نشست وبر خاست کردن
the veaael was neaped	کشتی بواسطه فرو کش اب بگل نشست
dropping	نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
dropped	نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drops	نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
he took her in to dinner	انزن را بسفره خانه برده پهلویش نشست
drop	نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
inclusus	گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست
sebaceous humour	روغن
pomade	روغن سر
unguent	روغن
lubricants	روغن
oil can	روغن زن
greaser	روغن زن
unction	روغن
lubricant	روغن
brilliantine	روغن مو
bandolin	روغن مو
clurified or run butter	روغن
oil groove	روغن رو
ghee	روغن
dopes	روغن
dope	روغن
ghi	روغن
bandoline	روغن مو
butters	روغن
greasing	روغن
oils	روغن
buttering	روغن
butter	روغن
oiling	روغن
buttered	روغن
greased	روغن
grease	روغن
ointments	روغن
ointment	روغن
oil	روغن
palm oil	روغن نخل
palmoil	روغن خرما
oil pump	پمپ روغن
paraffin oil	روغن پارافین
oil pressure	فشارسنج روغن
oil plug	پیچ روغن
grey unguent	روغن خاکستری
oil passage	عبور روغن
oil of roses	روغن سبز
oil mist	تیرگی روغن
oil level	سطح روغن
oil retaining ring	رینگ روغن
oil seal ring	رینگ روغن
oil sludge	رسوب روغن
varnishes	رنگ روغن
varnishes	روغن جلا
graphite lubricant	روغن گرافیت
palm oil	روغن خرما
oscillating lubricator	روغن ده نوسانی
oleometer	روغن سنج
oleaginous	شبیه روغن
gray or mercurial unguent	روغن خاکستری
oilman	روغن فروش
oiler	روغن کار
oil squirt	اب دزدک روغن
oil guage	درجه روغن
oil groove	شیار روغن
hydraulic oil	روغن رانش
oil bath	حمام روغن
hydrolic pump	پمپ روغن
illinition	روغن مالی
machine oil	روغن ماشین
lanoline	روغن پشم
in grease	روغن دار
grease box	روغن دان
butters	روغن زرد
varnish	روغن جلا
inunction	روغن مالی
heavy oil	روغن سنگین
buttering	روغن زرد
mineral oil	روغن معدنی
mercurial unguent	روغن خاکستری
buttered	روغن زرد
oil gage	گیج روغن
oil flow	جریان روغن
oil filter	صافی روغن
neapolitan ointment	روغن خاکستری
oil container	فرف روغن
varnished	رنگ روغن
grnish	رنگ و روغن
varnished	روغن جلا
oil channel	مجرای روغن
oil change	تعویض روغن
varnish	رنگ روغن
greasing	روغن اتومبیل
greasing	روغن چربی
olive oil	روغن زیتون
essential oil	روغن اساسی
brake fluid	روغن ترمز

oil residue

ته نشست روغن