Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
collating sequence
توالی ترتیب رشته تلفیق
Other Matches
order of fire
ترتیب توالی اتش
sequence number
شماره ترتیب توالی
sequence of command
ترتیب توالی فرامین
approach sequence
ترتیب توالی تقرب هواپیماها
collator
ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
sequences
رشته ترتیب
sequence
رشته ترتیب
optimal merge tree
نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
null
رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
random processing
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
schedules
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation
ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
thready
رشته رشته باصدای باریک
chains
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
consecutiveness
توالی
consecution
توالی
sequence
توالی
subsequence
توالی
sequences
توالی
subalternation
توالی
suited
توالی
successions
توالی
succession
توالی
suit
توالی
suits
توالی
track
توالی ردپاراگرفتن
tracked
توالی ردپاراگرفتن
tracks
توالی ردپاراگرفتن
subsere
توالی بعدی
in succession
به توالی متواترا"
state succession
توالی دولتها
sequence rule
قاعده توالی
progression
توالی تسلسل
sq
مخفف توالی
successions
نیابت توالی
succession
نیابت توالی
middle succession
توالی وسطی
progressions
توالی تسلسل
middle succession
توالی میانین
impluse train
توالی ایمپولز
firing order
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
fibrillation
رشته رشته سازی
threads
رشته رشته شدن
fiberize
رشته رشته کردن
thread
رشته رشته شدن
impluse sequence
توالی ضربه جریان
collated
تلفیق
collating
تلفیق
patching together
تلفیق
collates
تلفیق
synthesis
تلفیق
collate
تلفیق
reconciliation
تلفیق
syntheses
تلفیق
syncretism
تلفیق
modulation
تلفیق
sequencer
اسباب سنجش توالی وتسلسل
trains
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
alphameric sequence
ترکیب حروف و اعداد بترتیب توالی
trained
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
train
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
pulse modulation
تلفیق تپشی
phase modulation
تلفیق فازی
modulation frequency
بسامد تلفیق
frequency modulation
تلفیق فرکانس
modulator
تلفیق کننده
incorporation
پیوستگی تلفیق
collate
تلفیق کردن
compilation
تلفیق همگردانی
collating
تلفیق کردن
PM
تلفیق فازی
PM
تلفیق مرحلهای
conflate
تلفیق کردن
conflated
تلفیق کردن
conflates
تلفیق کردن
conflating
تلفیق کردن
compilations
تلفیق همگردانی
amplitude modulation
تلفیق دامنهای
fm
تلفیق بسامدی
frequency modulation
تلفیق بسامدی
collated
تلفیق کردن
collator
تلفیق کننده
reconcilable
قابل تلفیق
collates
تلفیق کردن
schematist
تلفیق کننده
succeed
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeded
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeds
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
low level modulation
تلفیق سطح پایین
am
تلفیق دامنهای odulation
frequecny modulation recording
ثبت تلفیق فرکانس
pulse code modulation
تلفیق رمز تپشی
modem
تلفیق و تفکیک کننده
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
external modem
تلفیق و تفکیک کننده برونی
syncretic
تلفیق کننده عقاید مختلف
frequency synthesizer
ترکیب یا تلفیق کننده فرکانس
schematism
تلفیق واجتماع اجرام اسمانی
conflation
ترکیب دوعبارت بایکدیگر تلفیق
assimilate
تلفیق کردن همانند ساختن
assimilated
تلفیق کردن همانند ساختن
assimilates
تلفیق کردن همانند ساختن
mfm
ثبت تلفیق بسامد اصلاحی
assimilating
تلفیق کردن همانند ساختن
internal modem
تلفیق و تفکیک کننده درونی
modified frequency modulation recording
ثبت تلفیق بسامد اصلاحی
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
hayes compatible modem
تلفیق و تفکیک کننده سازگار باهیز
farraginous
تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
pcm
تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
Lous quinze
[سبک فرانسوی تلفیق معماری روکوکو و نئوکلاسیک در زمان لوئی پانزدهم]
purpurin
رنگ ارغوان یا قرمز
[که از تلفیق روناس با ترکیبات فلزی دیگر بدست می آید.]
sierra
رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
ranged
رشته
ranges
رشته
sequences
رشته
chain
رشته
catena
رشته
seriated
رشته رشته
chains
رشته
fiber
رشته
sequence
رشته
string
رشته
line
رشته
arteries
رشته
artery
رشته
strand
رشته
unifilar
یک رشته
threads
رشته
filaments
رشته
filament
رشته
tatter
رشته رشته
strands
رشته
thread
رشته
funicle
رشته
fielded
رشته
ghaut
رشته
train
رشته
filaria
رشته
range
رشته
trained
رشته
yarns
رشته
trains
رشته
yarn
رشته
reeve
رشته
fields
رشته
lines
رشته
fibre
رشته
coneatenation
رشته
series
رشته
fibres
رشته
suites
رشته
suite
رشته
branch
رشته
branches
رشته
field
رشته
speciality
رشته اختصاصی
ridges
رشته تپه
specialities
رشته اختصاصی
computing
رشته کامپیوتر
disciplines
رشته علمی
disciplining
رشته علمی
division
رشته
[دانشی]
area
رشته
[دانشی]
field
رشته
[دانشی]
heater
رشته گرمساز
heaters
رشته گرمساز
branch
رشته
[دانشی]
rank
قطار رشته
ranked
قطار رشته
ranks
قطار رشته
ridge
رشته تپه
optical fiber
رشته اپتیکی
discipline
رشته علمی
lighting filament
رشته ملتهب
empty string
رشته خالی
craftsman trade
رشته فنی
copper strand
رشته مسی
character string
رشته کاراکتری
character string
رشته دخشهای
pasta
رشته فرنگی
sequence of events
رشته حوادث
bit string
رشته بیتی
bit string
رشته ذرهای
bit stream
رشته ذره یی
solid wire
سیم تک رشته
spinneret
رشته ساز
barbicel
رشته باریک پر
main sequence
رشته اصلی
filum
رشته لیفی
incandescent filament
رشته ملتهب
noodle
رشته فرنگی
null string
رشته پوچ
null string
رشته تهی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com