Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
numerical ability
توانایی عددی
Search result with all words
numerical indicator tube
هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
Other Matches
num lock key
کلیدی که کارایی قسمت عددی صفحه کلید را از کنترل نشانه گر به ورودی عددی تط بیق میدهد
tests
بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
tested
بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
test
بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
intelligence
1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
minuend
عددی که از آن عددی کم میشود
numerals
عددی
scalar
عددی
numerical
عددی
numeric
عددی
numeral
عددی
numeric constant
ثابت عددی
numerical control
کنترل عددی
numeric data
دادههای عددی
numeric format
قالب عددی
numeric format
فرمت عددی
numeric data
داده عددی
numeric pad
لائی عددی
scalar quantity
کمیت عددی
numeric subset
زیرمجموعه عددی
scalar value
مقدار عددی
numeric representation
نمایش عددی
numeric punch
منگنه عددی
numeric word
کلمه عددی
scalar product
حاصلضرب عددی
numeric character set
دخشگان عددی
numerical scale
مقیاس عددی
n/c
کنترل عددی
memory for digits
حافظه عددی
numerical value
ارزش عددی
numerical analysis
انالیز عددی
digital computer
کامپیوتر عددی
cardinal utility
مطلوبیت عددی
alphameric
الفبا عددی
alphameric
الفبا- عددی
arithmetic progression
تصاعد عددی
number base
مبنای عددی
number index
شاخص عددی
numeric character
کاراکتر عددی
numeric character
دخشه عددی
numeric alphabetic
عددی و الفبایی
numeric code
رمز عددی
numeralization
عددی نمودن
numeral system
سیستم عددی
number system
سیستم عددی
number representation
نمایش عددی
alphanumeric
الفبا عددی
digraphic substitution
رمز نویسی عددی
numerical analysis
تجزیه و تحلیل عددی
pseudoscalar quantity
کمیت شبه عددی
numeric keypat
قسمت کلید عددی
dac
مبدل عددی به قیاسی
fixed numeric format
قالب عددی ثابت
multiplier
عددی که ضرب میکند
alphanumeric character
دخشههای الفبا عددی
roots
از عددی ریشه گرفتن
root
از عددی ریشه گرفتن
numeric
صفحه کلید عددی
numeric coding
برنامه نویسی عددی
numeric coprocessor
کمک پردازنده عددی
numeric keyboard
صفحه کلید عددی
automatic digital network
شبکه عددی کامپیوتری
reached
توانایی
reaches
توانایی
reaching
توانایی
potentiality
توانایی
qualification
توانایی
means
توانایی
abilities
توانایی
powers
توانایی
powering
توانایی
capability
توانایی
competence
توانایی
might
توانایی
energy
توانایی
expertise
توانایی
puissance
توانایی
reach
توانایی
strenght
توانایی
power
توانایی
powered
توانایی
ability
توانایی
influence
توانایی
influenced
توانایی
influences
توانایی
influencing
توانایی
skill
توانایی
potence
توانایی
potently
با توانایی
potentialities
توانایی
credential
توانایی
authority
توانایی
able-bodied
توانایی
faculties
توانایی
ably
با توانایی
faculty
توانایی
energies
توانایی
multiplicand
عددی که در دیگری ضرب شود
alphanumeric sort
مرتب نمودن الفبا عددی
non numeric programming
برنامه ریزی غیر عددی
digraphic substitution
استفاده ازرمز عددی در پیامها
index number
عددی که دلالت برحجم کند
hexadecimal number system
سیستم عددی شانزده شانزدهی
computer numerical control
کنترل عددی توسط کامپیوتر
alphanumeric display terminal
ترمینال نمایش الفبا عددی
subtrahend
عددی که از عدددیگر کسر میشود
numeric coprossor socket
[پریز کمک پردازنده عددی]
number average degree of polymerization
میانگین عددی درجه بسپارش
algorithm
محاسبه عددی حساب رقومی
algorithms
محاسبه عددی حساب رقومی
octal number system
سیستم عددی هشت هشتی
number average molecular weight
میانگین عددی وزن مولکولی
potency
توانایی نیرومندی
special ability
توانایی اختصاصی
feasibility
توانایی انجام
general ability
توانایی عمومی
strength
قوه توانایی
strengths
قوه توانایی
spatial ability
توانایی فضایی
working capacity
توانایی کار
powerlessly
با عدم توانایی
sentience
توانایی حسی
reasoning ability
توانایی استدلال
risibility
توانایی خندیدن
ability test
آزمون توانایی
convertibility
توانایی تغییر
authority
توانایی اجازه
if possible
در صورت توانایی
non ability
عدم توانایی
capacity
توانایی کار
capacity
صلاحیت توانایی
capacity
توانایی گنجایش
capacities
توانایی کار
capability
توانایی مقدورات
capacities
صلاحیت توانایی
capacities
توانایی گنجایش
energies
توانایی کار
vim
انرژی توانایی
energy
توانایی کار
mental ability
توانایی ذهنی
to the best of ones ability
بامنتهای توانایی
verbal ability
توانایی کلامی
have (something) going for one
<idiom>
توانایی داشتن
amplitude
تبدیل سیگنال آنالوگ به حالت عددی
quantization
تبدیل سیگنال آنالوگ به صورت عددی
real number
عددی که با بخش کسری همراه است .
supernumerary
بیش از اندازه عادی فوق عددی
denary notation
سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
default numetic font
فونت عددی پیش فرض یاقراردادی
starting power
توانایی راه اندازی
nonscrollable
عدم توانایی انتقال
nondeletable
عدم توانایی حذف
(have) what it takes
<idiom>
توانایی انجام کار
psi ability
توانایی فرا روانی
one-upmanship
<idiom>
توانایی سر بودن از دیگران
get to
<idiom>
توانایی داشتن برای
capable
توانایی انجام کاری
absorptive
توانایی مکش یا جذب
almightiness
توانایی برهمه چیز
authority
توانایی انجام کاری
solvency
توانایی پرداخت بدهی
dibit
عددی که از دو بیت دودویی تشکیل شده است
floating
عددی که به صورت اعشاری نمایش داده شود
negative
عددی که تعداد تفریق از صفر را نشان میدهد
subtrahend
در عمل تفریق , عددی که از عدد دیگر کم شود
dash number
عددی که با یک خط فاصله ازشماره اصلی جدا شده
intelligence quotient
عددی که هوش و زیرکی شخص را نشان میدهد
typed
متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
maximum
بزرگترین عددی استفاده میشود یا مجاز است
negatives
عددی که تعداد تفریق از صفر را نشان میدهد
types
متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
text
حروف الفبا عددی برای ارسال اطلاعات
primes
عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
type
متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
mod
باقی مانده تقسیم عددی بر عدد دیگر
texts
حروف الفبا عددی برای ارسال اطلاعات
calculator
ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
calculators
ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
mods
باقی مانده تقسیم عددی بر عدد دیگر
prime
عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
primed
عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
overloaded
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
mac quarrie test for mechanical ability
آزمون توانایی فنی مک کواری
overloads
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
with might and main
با تمام نیرو با همه توانایی
may
توانایی داشتن قادر بودن
with all one's might
با تمام نیرو با همه توانایی
overload
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
I don't have it in my power to help you.
من توانایی کمک به شما را ندارم.
authorisations
اجازه یا توانایی انجام کاری
authorization
اجازه یا توانایی انجام کاری
insolvency
عدم توانایی در پرداخت بدهی
ability grouping
گروه بندی بر پایه توانایی
feel up to (do something)
<idiom>
توانایی انجام کاری رانداشتن
as far as in me lies
تا انجاکه در حدود توانایی من است
insolvent
فاقد توانایی پرداختن دیون
potential
<adj.>
[توانایی برای انجام کاری]
notations
سیستم اعداد پایه دو عددی که فقط ارقام 0 و 1 را دارد
notation
سیستم اعداد پایه دو عددی که فقط ارقام 0 و 1 را دارد
type
متغیری که هر نوع داده مثل عددی , متن و... را می پذیرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com