Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
ic
توجه : حالت جمع آن به صورت ICS است
Other Matches
safe mode
حالت عملیات خاص در ویندوز که به صورت خودکارانتخاب میشودوقتی که در شروع خطایی رخ دهد
waveform
تبدیل وذخیره سازی یک حالت موج به صورت عددی با استفاده از مبدل آنالوگ / دیجیتال
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
bureau
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
bureaus
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
stream takeoff
حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
lanolin
لانولین
[ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
screamer
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
printhead
1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
draw attention
توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
favourites
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest
پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favourite
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
heeds
توجه
heeding
توجه
attentions
توجه
heedfulness
توجه
attention
توجه
remarking
توجه
heedfully
با توجه
heed
توجه
heeded
توجه
remark
توجه
note
توجه
notes
توجه
noting
توجه
keeps
توجه
keep
توجه
mindfulness
توجه
listlessly
بی توجه
listless
بی توجه
remarked
توجه
remarks
توجه
oblivious
بی توجه
regard
توجه
attentiveness
توجه
attention to orders
توجه
cared
توجه
re
با توجه به
care
توجه
inattentive
بی توجه
cares
توجه
advertency
توجه
assiduity
توجه
NB
توجه!
advertence
توجه
adverence
توجه
mindfully
با توجه
tendance
توجه
regards
توجه
attendance
توجه
turn to
توجه
unconsidered
بی توجه
re-
با توجه به
attendances
توجه
unresponsive
بی توجه
regarded
توجه
noteworthy
قابل توجه
take care of
توجه کردن از
to be d. to
توجه نکردن به
attending
توجه کردن
wistfulness
توجه دقت
attends
توجه کردن
tentless
بی توجه بی دقت
to drive at
توجه داشتن به
to llok
توجه کردن
figure on
توجه کردن
interests
توجه نظر
yummy
جالب توجه
interest
توجه نظر
warnings
توجه به خط ر ممکن
to watch over
توجه کردن
to take keep
توجه کردن
warning
توجه به خط ر ممکن
striking
قابل توجه
hypoprosessis
فقدان توجه
strikingly
قابل توجه
hypoprosexia
فقدان توجه
polarities
توجه به قطب
polarity
توجه به قطب
field of attention
میدان توجه
attend
توجه کردن
tendencies
توجه استعداد
substantial
قابل توجه
riding high
<idiom>
جالب توجه
auspices
حسن توجه
considerable
قابل توجه
regards
رعایت توجه
nota bene
قابل توجه
regarded
رعایت توجه
regard
رعایت توجه
remarkable
قابل توجه
nota bene
توجه شود
remarkable
جالب توجه
oyez
توجه کنید
perpend
توجه کردن
pay attention
<idiom>
توجه کردن
get with it
<idiom>
توجه کردن
tendency
توجه استعداد
notation
ثبت توجه
notations
ثبت توجه
self care
توجه از خود
see after
توجه داشتن به
intentness
سرگرمی توجه
introversion
توجه بدرون
Take care of the infant.
از نوزاد توجه کن
observingly
از روی توجه
marks
توجه کردن
mark
توجه کردن
safe keeping
حفافت توجه
Your attention please.
توجه فرمایید !توجه فرمایید !
look after
توجه داشتن به
pay respect to
توجه داشتن به
unwitting
بی توجه بی هوش
cautioned
توجه کنید
caution
اخطار توجه
caution
توجه کنید
notice
توجه اطلاع
noticed
توجه اطلاع
interesting
جالب توجه
engaging
جالب توجه
notables
جالب توجه
notices
توجه اطلاع
noticing
توجه اطلاع
notable
جالب توجه
noticeable
قابل توجه
favored
توجه مرحمت
attention getting
توجه طلب
consideration
توجه مراعات
consideration
توجه تامل
welfare
توجه کردن
at nurse
در توجه دایه
attention deficit
کاستی توجه
tent
توجه کردن
tents
توجه کردن
inattention
عدم توجه
notwithstanding
بدون توجه
wistfully
با دقت و توجه
inattention
فقدان توجه
auspice
حسن توجه
cautions
اخطار توجه
cautions
توجه کنید
attention to orders
توجه کنید
span of attention
فراخنای توجه
attention span
فراخنای توجه
cautioning
اخطار توجه
cautioning
توجه کنید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com