English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (8 milliseconds)
English Persian
structural inflation تورم ساختاری
Other Matches
structurally ساختاری
structural ساختاری
constitutional formula فرمول ساختاری
structural formula فرمول ساختاری
topographic maps نقشههای ساختاری
structural unemployment بیکاری ساختاری
structural graph گراف ساختاری
structural equilibrium تعادل ساختاری
structural design طرح ساختاری
structrual isomer همپار ساختاری
stractural cell سلول ساختاری
condensed structural formula فرمول ساختاری فشرده
sql زبان پرس و جوی ساختاری
structured query language زبان پرس و جوی ساختاری
stagflation تورم + رکود تورم همراه با رکود
unidirectional composite ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند
tables ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabling ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabled ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
thread ساختاری که در آن هر گره اشاره گری به گره دیگر دارد
threads ساختاری که در آن هر گره اشاره گری به گره دیگر دارد
protuberances تورم
cumulative inflation تورم
unemployment inflation dilemma تورم
goutiness تورم
turgescence تورم
tumidness تورم
tumescence تورم
protuberancy تورم
protuberance تورم
bulges تورم
bulging تورم
inflationary تورم
inflation تورم
swelling تورم
swellings تورم
bulged تورم
deflation ضد تورم
bulge تورم
antinode تورم
secular inflation تورم مزمن
lump برامدگی [تورم]
turgor برامدگی [تورم]
secular inflation تورم قرنی
tumidity برامدگی [تورم]
stagflation تورم رکود
struma گواتر تورم
tumescence برامدگی [تورم]
swelling برامدگی [تورم]
protuberance برامدگی [تورم]
turgidity بادکردگی تورم
undersirable inflation تورم نامطلوب
bulge بادکردگی [تورم]
tumidity تورم [آماس]
turgor تورم [آماس]
turgor بادکردگی [تورم]
lump بادکردگی [تورم]
protuberance بادکردگی [تورم]
swelling بادکردگی [تورم]
tumescence بادکردگی [تورم]
tumescence تورم [آماس]
swelling تورم [آماس]
bulge برامدگی [تورم]
reflation تورم عمدی
reflation بازآوری تورم
bulge تورم [آماس]
lump تورم [آماس]
protuberance تورم [آماس]
tumidity بادکردگی [تورم]
rate of inflation نرخ تورم
inflation rate نرخ تورم
imported inflation تورم وارداتی
gas inflation تورم گاز
galloping inflation تورم شدید
hyperinflation تورم حاد
galloping inflation تورم چهارنعل
galloping inflation تورم افسارگسیخته
hyperinflation تورم شدید
hidden inflation تورم خزنده
hidden inflation تورم پنهان
galloping inflation تورم تازنده
disinflationary کاهنده تورم
disinflation کاهش تورم
persistent inflation تورم دائمی
inflation تورم پول
anti drumming sheet ورق ضد تورم
monetary inflation تورم پولی
persistent inflation تورم مداوم
chronic inflation تورم مزمن
hepatitis تورم کبد
creeping inflation تورم ارام
inflationism تورم گرایی
creeping inflation تورم خزنده
reflated تورم ایجاد کردن
reflate تورم ایجاد کردن
reflates تورم ایجاد کردن
reflating تورم ایجاد کردن
anticipated inflation تورم مورد انتظار
runaway inflation تورم افسار گسیخته
enlarged tonsils تورم لوزه ها [پزشکی]
unexpected inflation تورم غیر منتظره
strumous دارای تورم بالشی
tumescence ورم حالت تورم
tumefaction ورم حالت تورم
strumose دارای تورم بالشی
swelling resistant مقاوم در برابر تورم
inflationism پیروی از روش تورم اقتصادی
ingotism تورم و رشد بیش از حدبلورها
cost push inflation تورم ناشی از فشار هزینه
anticipated inflation تورم پیش بینی شده
swells باد غرور داشتن تورم
swelled باد غرور داشتن تورم
swell باد غرور داشتن تورم
inflatable قابل تورم یا باد کردن
demand pull inflation تورم ناشی از فشار تقاضا
excess demand inflation تورم ناشی از مازاد تقاضا
unexpected inflation تورم پیش بینی نشده
goiterogenic ایادکننده تورم غده تیروئید
supply push inflation تورم ناشی از فشار عرضه
frost heave تورم خاک در اثر یخبندان
expectational inflation تورم پیش بینی شده
expectational inflation تورم قابل پیش بینی
wage push inflation تورم ناشی از فشار مزد
goitrogenic ایجاد کننده تورم غده تیروئید
trade off between inflation and رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
mark up price inflation تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
natural rate hypothesis هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
phillips curve شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
hot money منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
deflates خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflated خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflate خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflating خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
inflationary recession رکود همراه باتورم تورم رکود
phillips curve منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
structured programming برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
natural rate hypothesis فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
accelerationists شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com