Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English
Persian
land distribution
توزیع اراضی
Other Matches
functional distribution
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
gini coefficient
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
poisson distribution
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
quiet enjoyment
حق انتفاع اراضی
occupied territories
اراضی اشغالی
occupied territory
اراضی اشغالی
vesture
تصرف اراضی
tidal flats
اراضی جزرومدی
conservation of land
حفظ اراضی
seisin
مالکیت اراضی
unutilized land
اراضی موات
waste lands
اراضی موات
waste land
اراضی موات
utilized lands
اراضی دایر
accumulative area
اراضی سوارشونده
land development
احیای اراضی
innings
اراضی مستحدثه
land grant
اعطای اراضی
cultivated land
اراضی محیات
escheat
اراضی بلا وارث
reclaimed
احیاء اراضی موات
reclaiming
احیاء اراضی موات
reclaims
احیاء اراضی موات
cultivation of waste land
احیا اراضی موات
uti possidetis
تملک اراضی مفتوحه
uti possidetis
تملک اراضی اشغالی
redemption
پرداخت مالیات اراضی
reclaim
احیاء اراضی موات
land office
اداره املاک وثبت اراضی
terre tenant
متصرف یا ساکن بالفعل اراضی
planning permission
اجازه عمران و ابادی اراضی
vender's lien
حق حبس بایع در معامله اراضی
polder
اراضی پست کنار دریا
cession of territory
واگذار کردن اراضی مملکت
cadastre
دفترممیزی وتقویم وثبت اراضی واملاک
land poor
دارای اراضی بی حاصل وکم فایده
beachheads
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
beachhead
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
He has laid hands on these lands.
دست انداخته روی این اراضی
backwoods
اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
cadastral
مربوط به ممیزی عواید و ثبت اراضی واملاک
subinfeudate
اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
fee tail
تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
agrarianism
تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
arrentation
پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
expandsionism
اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
waste of manor
اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
lease
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
leases
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
distribution
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distributions
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
occupation franchise
حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
fee tail
تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
repartition
توزیع
distribution
توزیع
dispensation
توزیع
dispensations
توزیع
marketing
توزیع
issue
توزیع
distributions
توزیع
issues
توزیع
issued
توزیع
dissemination
توزیع
allotment
توزیع
allotments
توزیع
t distribution
توزیع تی
unit of issue
مبنای توزیع
distributable
قابل توزیع
distributing point
نقطه توزیع
hypergeometric distribution
توزیع فراهندسی
distributivity
توزیع پذیری
exponential distribution
توزیع نمایی
fire distribution
توزیع اتش
fixed system
توزیع ثابت اب
frequency distribution
توزیع فراوانی
uniform distribution
توزیع یکنواخت
gaussian distribution
توزیع نرمال
gauaaian distribution
توزیع گوسی
unit of issue
واحد توزیع
functional distribution
توزیع اساسی
frequency distribution
توزیع بسامد
distribution panel
تابلوی توزیع
distribution curve
منحنی توزیع
distribution factors
ضرایب توزیع
wealth distribution
توزیع ثروت
Distribution
توزیع
[ریاضی]
generalized function
توزیع
[ریاضی]
distribution of wealth
توزیع ثروت
income distribution
توزیع درامد
distribution free
نابسته به توزیع
distribution of income
توزیع درامد
distribution law
قانون توزیع
distribution factor
ضریب توزیع
distribution ratio
نسبت توزیع
equalizing basin
حوضچه توزیع اب
energy distribution
توزیع انرژی
reinforcement distribution
توزیع ارماتورها
distributively
بشکل توزیع
distribution time
زمان توزیع
distribution system
سیستم توزیع
distribution system
شبکه توزیع
distribution function
تابع توزیع
indistributable
غیرقابل توزیع
stress distribution
توزیع تنش
random distribution
توزیع بی نظم
Excess Distribution
توزیع فراوانی
qualitative distribution
توزیع کیفی
probability distribution
توزیع احتمال
population distribution
توزیع جمعیت
random distribution
توزیع تصادفی
rectangular distribution
توزیع مستطیلی
the two o'clock d.
توزیع ساعت دو
stresses distribution
توزیع تنشها
symmetrical distribution
توزیع متقارن
spatial distribution
توزیع فضائی
table of distribution
جدول توزیع
sample distribution
توزیع نمونه
rotation system
توزیع تناوبی
revolving top
استوانه توزیع
reseller
توزیع کننده
poisson distribution
توزیع پواسون
poissan distribution
توزیع پواسن
planck distribution
توزیع پلانک
normal distribution
توزیع نرمال
marketing channel
مجرای توزیع
market channels
مجاری توزیع
load distribution
توزیع بار
unissued
<adj.>
توزیع نشده
optimal distribution
توزیع ایده ال
unfair distribution
توزیع ناعادلانه
normal distribution
توزیع بهنجار
normal plane
توزیع نرمال
trade channel
مجرای توزیع
pareto distribution
توزیع پاراتو
optimal distribution
توزیع بهینه
truncated distribution
توزیع ناقص
normalized distribution
توزیع بهنجار
issue commissary
مسئول توزیع
dispensator
توزیع کننده
boltzmann distribution
توزیع بولتزمن
dispatch
توزیع امکانات
dispatched
توزیع امکانات
angular distribution
توزیع زاویهای
dispatches
توزیع امکانات
distributors
توزیع کننده
despatching
توزیع امکانات
arrengement of the reonforcement
توزیع اماتور
despatches
توزیع امکانات
binomial distribution
توزیع دو جملهای
basic of issue
مبنای توزیع
dispatching
توزیع امکانات
despatched
توزیع امکانات
dealt
توزیع کردن
dispensing
توزیع کردن
dispenses
توزیع کردن
dispensed
توزیع کردن
dispense
توزیع کردن
issue
توزیع کردن
allotments
تخصیص توزیع
allotment
تخصیص توزیع
issued
توزیع کردن
deals
توزیع کردن
deal
توزیع کردن
marketing
بازاریابی و توزیع
distributor
توزیع کننده
distributed
توزیع شده
redistribution
توزیع مجدد
administers
توزیع کردن
administering
توزیع کردن
administered
توزیع کردن
administer
توزیع کردن
issues
توزیع کردن
distributes
توزیع کردن
dealing arrangments
نحوه توزیع
decile
توزیع دهگانه
chi square distribution
توزیع مربع خی
demotic distribution
توزیع جمعیت
cost of distribution
هزینه توزیع
distribute
توزیع کردن
continuous distributions
توزیع پیوسته
cumulative distribution
توزیع تجمعی
canonical distribution
توزیع بندادی
bose distribution
توزیع بوز
bernoulli distribution
توزیع برنولی
distributing
توزیع کردن
root of title
منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
rectilinear distribution
توزیع خطی هم ارز
redistribution effect
اثر توزیع مجدد
distribution cost
هزینه توزیع کالا
distributions
جدول توزیع اماد
radial probability distribution
توزیع احتمال شعاعی
dispatcher
توزیع کننده امکانات
distribution
جدول توزیع اماد
normal distribution
توزیع گوسی
[ریاضی]
outlets
رانش ابگیر توزیع
outlet
رانش ابگیر توزیع
data distribution system
سیستم توزیع داده ها
personal distribution
توزیع درامد فردی
redistribution of income
توزیع دوباره درامد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com