Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (12 milliseconds)
English
Persian
outreach
توسعه یافتن توسعه
Search result with all words
extend
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extending
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extends
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
boom
توسعه یافتن
boomed
توسعه یافتن
booming
توسعه یافتن
booms
توسعه یافتن
overdevelop
توسعه و عمران زیاد یافتن
to spread
[across]
[over]
توسعه یافتن
[سرتاسر]
Other Matches
enhances
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
developments
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhancing
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
characteristics of underdeveloping
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
international development association
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
increment
توسعه
promotions
توسعه
promotion
توسعه
development
توسعه
outspread
توسعه
extension
توسعه
enlarged
توسعه
increments
توسعه
enlarges
توسعه
enlarging
توسعه
enlargements
توسعه
delelopment
توسعه
spreads
توسعه
spread
توسعه
enlarge
توسعه
upgrowth
توسعه
amplification
توسعه
enlargement
توسعه
extensions
توسعه
expansion
توسعه
stop go policy
توسعه
developments
توسعه
exepandable
قابل توسعه
social development
توسعه اجتماعی
internal development
توسعه داخلی
increscent
زیادی توسعه
extensible
توسعه پذیر
export promotion
توسعه صادرات
extending
توسعه دادن
extend
توسعه دادن
expandsionism
توسعه طلبی
extends
توسعه دادن
expanded , capacity
توسعه فرفیت
technical development
توسعه فنی
extensibility
توسعه پذیری
expandability
قابلیت توسعه
historical development
توسعه تاریخی
self development
توسعه نفس
monetary expansion
توسعه پولی
expanse
بسط و توسعه
expanses
بسط و توسعه
boomed
توسعه عظیم
under development
دردست توسعه
boom
توسعه عظیم
urban renewal
توسعه شهری
rural development
توسعه روستائی
uneven development
توسعه نامتوازن
underdevelopment
توسعه نیافتگی
research and development
تحقیق و توسعه
booming
توسعه عظیم
develops
توسعه دادن
to open out
توسعه دادن
open out
توسعه دادن
path of expansion
مسیر توسعه
pattern of development
الگوی توسعه
develop
توسعه دادن
phasess of development
مراحل توسعه
extendable
توسعه پذیر
pole of development
قطب توسعه
progation
توسعه تکثیر
regional development
توسعه منطقهای
booms
توسعه عظیم
regional development
توسعه ناحیهای
economic development
توسعه اقتصادی
spread
توسعه دادن
increases
توسعه دادن
enlarged
توسعه دادن
increase
توسعه دادن
expansionist
توسعه طلبی
expansionism
توسعه طلبی
enlarge
توسعه دادن
expansive
متمایل به توسعه
promote
توسعه دادن
promoted
توسعه دادن
underdeveloped
توسعه نیافته
enlarges
توسعه دادن
enlarging
توسعه دادن
enriching
توسعه دادن
spreads
توسعه دادن
enriches
توسعه دادن
enrich
توسعه دادن
to unfold
توسعه دادن
anti development policy
سیاست ضد توسعه
combat development
توسعه رزمی
promotes
توسعه دادن
cultural development
توسعه فرهنگی
amplification
توسعه تقویت
development plan
برنامه توسعه
development policy
سیاست توسعه
expansion
گسترش توسعه
promoting
توسعه دادن
development time
زمان توسعه
development tools
ابزار توسعه
developement
توسعه دادن
increased
توسعه دادن
development bank
بانک توسعه
to grow
[into]
توسعه دادن وضعیت
[به]
step backwards
برگشت
[به حالت کم توسعه]
microcomputer development system
سیستم توسعه ریزکامپیوتر
regress
برگشت
[به حالت کم توسعه]
well development
توسعه و شستشوی چاه
top down development
توسعه از بالا به پایین
to develop
[into]
توسعه دادن وضعیت
[به]
research and development
تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
regression
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
step backwards
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
underdeveloped area
منطقه توسعه نیافته
pullulate
اغاز توسعه نهادن
underdeveloped countries
کشورهای توسعه نیافته
underdeveloped nations
ملل توسعه نیافته
regression
برگشت
[به حالت کم توسعه]
regress
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
increment
افزایش در حقوق توسعه
development countries
کشورهای قابل توسعه
increments
افزایش در حقوق توسعه
desired rate of development
نرخ مطلوب توسعه
developing countries
کشورهای در حال توسعه
inextension
عدم امتداد یا توسعه
extended memory
حافظه توسعه یافته
extensible language
زبان توسعه پذیر
development cost
هزینه توسعه در تولیدمحصول
corrosive attack
اغاز و توسعه خورندگی
outstretch
توسعه دادن بسط
develop
توسعه دادن اشکارکردن
extendible
قابل توسعه کش دار
develops
توسعه دادن اشکارکردن
developed contries
ممالک توسعه یافته
development system
سیستم توسعه یافته
extended precision
دقت توسعه یافته
development planning
برنامه ریزی توسعه
characteristics of underdevelopment
ویژگیهای توسعه نیافتگی
program development tools
ابزار توسعه برنامه
class improvement plan
طرح توسعه ناو
software development
توسعه نرم افزاری
extended character set
مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
to fill out
تکمیل کردن توسعه دادن
big push theory of development
نظریه فشار شدید توسعه
threat study
بررسی توسعه تهدید دشمن
enlarges
توسعه دادن وسیع کردن
extendeo core
حافظه چنبرهای توسعه یافته
expanding
منبسط کردن توسعه دادن
expands
منبسط کردن توسعه دادن
back blowing
عمل شستشو و توسعه چاه
contrast enhancement
توسعه تشخیص سایه روشن
enlarging
توسعه دادن وسیع کردن
organization for economic co opration
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
enlarged
توسعه دادن وسیع کردن
expeditionary forces
نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
expeditionary force
نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
enlarge
توسعه دادن وسیع کردن
extensible
منبسط شدنی توسعه پذیر
less developed countries
کشورهای کمتر توسعه یافته
expand
منبسط کردن توسعه دادن
developments
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
development
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
expansion
توسعه گسترش دادن کشیدن
the developed world
جهان توسعه یافته
[پیشرفته]
extended industry standard architecture
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
generation
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
project loans
قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
develop
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
develops
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
researched
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
research
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
extensive cultivation
توسعه همه جانبه کشت وکار
generations
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
developers
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
developer
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
researching
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
developed market economy countries
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
inward looking development policies
درکشورهای در حال توسعه تاکید دارد
eisa
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
put up
<idiom>
توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
unicef (= united nations international
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
least developed countries
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
researches
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
enlarged
توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarge
توسعه دادن زیاد بحث کردن
field upgradable
سخت افزار قابل توسعه درمحل
enlarging
توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarges
توسعه دادن زیاد بحث کردن
development aid worker
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
e r p
جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
Acorn Computers
توسعه دهندگان میکروبی BBC و کامپیوتر Archimedes
ebcdic
کدمبادله اطلاعات اعشاری با کددودوئی توسعه یافته
militarists
ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
development aid volunteer
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
militarist
ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
developments
زمان لازم برای توسعه محصول جدید
development
زمان لازم برای توسعه محصول جدید
aid worker
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
extend
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com