Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (3 milliseconds)
English
Persian
reference
توصیه
references
توصیه
recommendation
توصیه
recommendations
توصیه
commendation
توصیه
reference
توصیه
Other Matches
recommend
سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
recommends
سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
recommending
سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
Letter of recommendation.
توصیه نامه
advise
توصیه دادن
letter of reference
توصیه نامه
recommit
توصیه کردن
counselling
توصیه کردن
discommend
توصیه نکردن
advisable
قابل توصیه
recommends
توصیه کردن
counseled
توصیه کردن
counselled
توصیه کردن
recommending
توصیه کردن
recommend
توصیه کردن
counsel
توصیه کردن
letter of recommendation
توصیه نامه
poniter
توصیه مفید
recommendatory
توصیه امیز
counsels
توصیه کردن
advises
اگاهانیدن توصیه دادن
advising
اگاهانیدن توصیه دادن
swear by
جدا توصیه کردن
On my doctors advice.
بنا به توصیه پزشکم
He advised (urged) me to go.
به من توصیه کرد که بروم
blurb
تقریظ یا توصیه نامه مختصری برکتابی
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody.
سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
You have been recommended to us.
توصیه شما رابه ما کرده اند
I bought it on the recommendation of a friend.
طبق توصیه دوستم آنرا خریدم
recommended retail price
قیمت توصیه شده برای مصرف کننده
May I use your name as a reference?
اجازه میدهید شما را بعنوان توصیه کننده بگویم؟
What advice would you give to someone starting up in business?
چه توصیه ای شما به کسی که کسب و کار راه می اندازد می کنید؟
nihilism
شورش و شدت عمل را توصیه کند مفهومی تقریبا" معادل نهیلیسم و انارشیسم از خودگذشتگی و تن به فنا دادن
final act
سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com