English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
English Persian
dynamic توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamically توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
Other Matches
exits در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
exit در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
static چاپ وضعیت سیستم پس از خاتمه فرآیند
real time مدل کامپیوتری یک فرآیند که به هر فرآیند در زمانه مشابه با فرآیند واقعی اجرا میشود
inhibits توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
inhibit توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
asynchronous 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
backgrounds فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
background فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
checks خطا یا توقف کوچک در فرآیند
check خطا یا توقف کوچک در فرآیند
checked خطا یا توقف کوچک در فرآیند
jam توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
jammed توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
jams توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
stops دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
stopping دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
stopped دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
stop دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
piggybacks دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
piggyback دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
queried 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
operators مجموعه عملیات که اپراتور انجام میدهد تا ماشین یا فرآیند درست کار کند
operator مجموعه عملیات که اپراتور انجام میدهد تا ماشین یا فرآیند درست کار کند
analysis بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
fixes 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
fix 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
interrupts توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupting توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupt توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
operates بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operated بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operate بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operation بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند
op code بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
connective نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود
Boolean connective حروف و نشانه ها در یک عمل Boolen که عملی که باید روی عملوندها انجام شود بیان میکند
go to sleep اصطلاحی برای توقف کامیپوتریا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود
daemon در سیستم unix برنامهای که کارش را بدون دانستن کاربر خودکار انجام میدهد
raw 1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
decay فرآیند سیگنال
depositions فرآیند پوشاندن
flowchart شرح فرآیند
regulates کنترل فرآیند
regulated کنترل فرآیند
regulate کنترل فرآیند
flow diagram شرح فرآیند
decayed فرآیند سیگنال
deposition فرآیند پوشاندن
decaying فرآیند سیگنال
decays فرآیند سیگنال
regulating کنترل فرآیند
initialization فرآیند مقداردهی اولیه
finishes انتهای فرآیند یا تابع
selections عمل یا فرآیند انتخاب
finish انتهای فرآیند یا تابع
phases بخشی از فرآیند بزرگتر
phase بخشی از فرآیند بزرگتر
phased بخشی از فرآیند بزرگتر
documenting نوشتن شرح یک فرآیند
documented نوشتن شرح یک فرآیند
normalization فرآیند یا داده نرمال
selection عمل یا فرآیند انتخاب
halt فرآیند را متوقف میکند.
document نوشتن شرح یک فرآیند
halted فرآیند را متوقف میکند.
halts فرآیند را متوقف میکند.
stage یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
inherited error خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
execution اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
masters آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
executing اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
mastered آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
executes اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
technical مربوط به ماشین یا فرآیند خاص
execute اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
master آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
pagination فرآیند تقسیم متن به صفحاتی
executed اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
stages یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
anthropomorphic software نرم افزاری که به آنچه کاربر می گوید عکس العمل نشان میدهد
hunting فرآیند جستجوی رکورد داده در یک فایل
pause key [کلیدی که موقتا فرآیند را قطع میکند]
processes کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
simultaneous دو یا چند فرآیند که همزمان اجرا شوند
microinstruction که عملیات ALU را در فرآیند کنترل میکند
process کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
framework ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
schemata شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
recognition فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری
cancellation عمل متوقف کردن فرآیند شروع شده
frameworks ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
process کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
processes کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
flag فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند
flags فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند
processes که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
indexing فرآیند ساخت و ذخیره سازی لیستی از رکوردها
schema شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
c استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
process که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
mastering فرآیند تبدیل داده تمام شده به دیسک اصلی
cancelling متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
cancel متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
failures شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
flowchart نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
deterministic نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد
flow diagram نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
products محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
product محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
quantize اختلال در سیگنال ناشی از عدم دقت در حجم فرآیند
cancels متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
failure شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
enhancer وسیله یا نرم افزاری که یک فرآیند یا محصول را بهبود می بخشد
coordination سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
levels استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
propagating خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
indicator چیزی که وضعیت فرآیند را نشان دهد. معمولا با صورت یا نور
propagates خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
redirects فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
propagate خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
level استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
leveled استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
levelled استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
propagated خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
redirect فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
redirected فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
congestion وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد
redirecting فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
MS DOS سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
termination خاتمه دادن یا توقف
cam استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cycles تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycled تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
event driven برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
cams استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
session 1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است
sessions 1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است
maintenance فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
searches فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searched فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
search فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searchingly فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
enabling استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enable استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enables استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enabled استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
deallocate آزاد کردن منبعی که به یک کار یا فرآیند یا رسانه جانبی اختصاص داده شده است
quiescent وضعیت فرآیند یا مدار یا وسیله وقتی که هیچ سیگنال ورودی اعمال نشده باشد
advisory lock قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
fails انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
sequences کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
sensor وسیله الکترونیکی که یک خروجی با توجه به وضعیت یا موقعیت فیزیکی فرآیند ایجاد کند.مراجعه شود به TRANSDUCER
sequence کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
failures انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure انجام ندادن کاری که باید انجام شود
SEPP سیستم تامین کننده خط امن بین جستجوگری کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان فروش کالاها از طریق اینترنت میدهد
cycle 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
conversion tables جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
cycles 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycled 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
trojan horse برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
relevance 1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
initialize تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد
secure transaction technology سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
piped که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
activate آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله
activated آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله
activates آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله
activating آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله
interactive سیستم چند رسانهای که کاربر دستوری وارد میکند و برنامه پاسخ میدهد یا کاربر میتواند عملیات را کنترل کند و نیز نحوه کار برنامه را
statement 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
time 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
times 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
timed 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
actions شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
action شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
register انجام عملی به یک محرک
stopped انجام ندادن عملی
stops انجام ندادن عملی
stop انجام ندادن عملی
registering انجام عملی به یک محرک
registers انجام عملی به یک محرک
stopping انجام ندادن عملی
verbs دستورالعمل انجام عملی
verb دستورالعمل انجام عملی
scanned فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scan فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scans فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com