Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
bumper
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bumpers
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
Other Matches
beanball
توپی که هدف ان سر توپزن باشد
inswinger
توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
long hop
توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
creepers
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
creeper
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
hub
(وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
laydown bombing
بمباران از فاصله خیلی نزدیک به سطح زمین بمباران سینه مال
gimbals
توپی و غلاف توپی گردان
prancer
اسبی که روی دو پا بلندمیشود
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
chopper
توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
choppers
توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
bow wave
موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
The aircraft got off the ground .
هواپیما اززمین بلند شد
slipped
جدا شدن لنگر اززمین
slips
جدا شدن لنگر اززمین
aweigh
لنگر اززمین کنده شده
slip
جدا شدن لنگر اززمین
loft
ارتفاع گوی گلف اززمین
emblements
منافع حاصله اززمین مزروعی
lofts
ارتفاع گوی گلف اززمین
lift
بلند کردن شریک رقص اززمین
cover drive
ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
lifted
بلند کردن شریک رقص اززمین
lifting
بلند کردن شریک رقص اززمین
lifts
بلند کردن شریک رقص اززمین
single space
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
pickup message
پیامی که هواپیما با کابل اززمین برمی دارد
point blank range
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
interval
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
due to
بعلت
on account of
بعلت
owing to
بعلت
by reason of
بعلت
brooch
گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
brooches
گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
on
بعلت بطرف
whenas
بعلت اینکه
spaces
فاصله دادن فاصله داشتن
space
فاصله دادن فاصله داشتن
blasts
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
guardian by nurture
قیم بعلت پرورش
posteriori
با پی بردن ازمعلول بعلت
alleyways
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
conk out
<idiom>
بعلت خستگی به خواب رفتن
time honored
مورد احترام بعلت قدمت
finality
اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
seize
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
seized
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
seizes
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
holes
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
power play
وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
hydrogen embrittleness
فقدان چقرمگی بعلت وجودهیدروژن در داخل جسم میباشد
cenogenesis
تغییراتی که بعلت عادت به محیط وهمزیستی درجنس یانژاد
aposteriori
از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی
blow
ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
blows
ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
take over
بدست اوردن توپ از چنگ حریف بعلت خطا
aphonia
فقدان صدا یا خفگی ان بعلت فلج تارهای صوتی
close march
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
to kick a ball
توپی را
spilling
توپی
plugs
توپی
spigot
توپی
spilled
توپی
spill
توپی
ball joint
توپی
pivot
توپی
pivoted
توپی
tapped
توپی
pivots
توپی
plugging
توپی
dowel
توپی
tapping
توپی
plug
توپی
spills
توپی
tap
توپی
nominative subject
اسم یا ضمیری که بعلت میندبودن حالت فاعلی داشته باشد
season cracking
ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
frozen assets
دارائی که بعلت ادعای فرد یا افرادی قابل فروش نمیباشد
attaint
محکومیت قاضی یا عضوهیئت منصفه بعلت دادن رای غلط
avianize
ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
man down
بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
nominative appositive
اسمی که بعلت بدل شدن حالت فاعلیت پیدا کند
pivots
توپی اتصال
tapper
توپی گذار
spile
گل میخ توپی
pivoted
توپی اتصال
ball printer
چاپگر توپی
countersinck bit
مته توپی
fuse plug
توپی فیوز
pivot
توپی اتصال
rotor hub
توپی رتور
to catch a fly
توپی را ازهواگرفتن
ball joint
توپی اتصال
hub bore
سوراخ توپی
bronchial asthma
تنگی نفس که بعلت انقباض عضلات جدارقصبه الریه ایجاد میشود
pantywaist
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
plugging
سربطری توپی گذاشتن
plug
سربطری توپی گذاشتن
stopper
توپی جلوگیری کننده
plugs
سربطری توپی گذاشتن
plug mill
دستگاه نورد توپی
oil drain plug
توپی تخلیه روغن
stoppers
توپی جلوگیری کننده
striking off the roll
اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
backstop
توپزن
batsman
توپزن
batsmen
توپزن
bedsore
زخمی که بعلت خوابیدن متمادی در بستر و نرسیدن خون کافی به پشت بیماران ایجادمیشود
end on
سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
in-
توپی که وارد دروازه شده
in
توپی که وارد دروازه شده
head
توپی کامل و سایر متعلقات
set up
توپی که به اسانی برگردانده شود
go no go
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
redbreast
پرنده سینه سرخ سینه سرخ
balk
خطای توپزن
controlling
توپزن دقیق
balking
خطای توپزن
controls
توپزن دقیق
balked
خطای توپزن
stonewaller
توپزن تدافعی
baulks
خطای توپزن
baulked
خطای توپزن
baulking
خطای توپزن
control
توپزن دقیق
balks
خطای توپزن
banjo hitter
توپزن ضعیف
battery
توپزن و توپگیر
batteries
توپزن و توپگیر
spinner
پوشش ایرودینامیکی روی توپی ملخ
lineball
توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
tampons
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
bleeder
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
tampon
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
bleeders
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
stagnation thesis
فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
walkovers
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
walkover
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
doubled
توپزن 0001امتیازی فصل
double
توپزن 0001امتیازی فصل
ground
محل ایستادن توپزن
doubled up
توپزن 0001امتیازی فصل
stumps
سوزاندن توپزن کریکت
fine leg
محل پشت سر توپزن
counted
تعداد امتیاز توپزن
count
تعداد امتیاز توپزن
ducks
اخراج توپزن بی امتیاز
duckings
اخراج توپزن بی امتیاز
catcher
توپگیر پشت سر توپزن
dismiss
سوزاندن توپزن و اخراج او
ducked
اخراج توپزن بی امتیاز
counting
تعداد امتیاز توپزن
on drive
ضربه بسمت توپزن
dismissing
سوزاندن توپزن و اخراج او
take a wicket
سوزاندن توپزن کریکت
stumping
سوزاندن توپزن کریکت
stumped
سوزاندن توپزن کریکت
stump
سوزاندن توپزن کریکت
counts
تعداد امتیاز توپزن
dismisses
سوزاندن توپزن و اخراج او
defense
دفاع توپزن از میله ها
duck
اخراج توپزن بی امتیاز
pivots
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
die
توپی که درحال افتادن برروی زمین است
jump ball
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
pivoted
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivot
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
outswinger
توپی که در هوا با پیچش ازتوپزن دور میشود
blade butt
انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
roving gun
توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
netball
توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین میافتد
tampion
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
cuban fork ball
پرتاب توپی که بامایعی اغشته و لغزنده شده
short quard
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
gun
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
guns
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
ball
توپ دور از دسترس توپزن
down
میله افتاده واخراج توپزن
complete game
یک بازی کامل از طرف توپزن
night-watchmen
توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchman
توپزن پایان مسابقه کریکت
night watchman
توپزن پایان مسابقه کریکت
handle the ball
دست زدن توپزن به توپ
leg hit
ضربه بسمت محدوده توپزن
out of one's ground
تجاوز توپزن از محل ایستادن
blooper
پرتاب اهسته توپ به توپزن
bulb root
وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
minute gun
توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com