English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
long hop توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
Other Matches
pitch بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
pitches بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
mephitis بخار مهلک ومتعفنی که از زمین بلند میشود
beanball توپی که هدف ان سر توپزن باشد
chinaman زمین خوردن و بلند شدن توپ توپ انداز چپ- دست بطرف توپزن راست دست
ball توپ دور از دسترس توپزن
inswinger توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
bumper توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bumpers توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
leg break بلند شدن توپ از سمت توپزن بطرف میله
half volley پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
creeper توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
creepers توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
netball توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین میافتد
die توپی که درحال افتادن برروی زمین است
bleeder توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
bleeders توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
leg side قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
outswinger توپی که در هوا با پیچش ازتوپزن دور میشود
out مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
outed مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
out- مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
leg before ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
data diddling روشی که در ان داده قبل واردشدن به یک فایل کامپیوتری که در ان کمتر قابل دسترس میباشد اصلاح میشود
hub (وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
banquette زمین بلند
elevated ground زمین بلند
banquet زمین بلند
banquette زمین بلند
upland زمین بلند
uplands زمین بلند
outfield محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت
take off بلند شدن دونده از زمین
foot bank زمین یا مسیر بلند در پشت سنگر
net shot clear ضربه بلند از لب تور به انتهای زمین
gimbals توپی و غلاف توپی گردان
knock on بلند شدن توپ از زمین ازضربه دست بازیگر
bounce به زمین خوردن و بلند شدن توپ بیس بال
bounced به زمین خوردن و بلند شدن توپ بیس بال
knock-on بلند شدن توپ از زمین ازضربه دست بازیگر
bounces به زمین خوردن و بلند شدن توپ بیس بال
puppet valve or clack دریچهای که از جای خود بلند میشود
slap shot ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند
leads پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
lead پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
rigging tab بالچهای که روی زمین تنظیم میشود
drags چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
dragged چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drag چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
sticky wicket زمین بازی خیس که در افتاب خشک میشود
series 4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
flight پرواز بلند و طولانی توپ پس از ضربه یا توپ زدن بطوری که ناگهان به زمین بیافتد
redeye موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
dumb well چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
dragrope طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
profits a prendre درCL عامل در حق علف چر وسایر منافع حاصله از زمین هم ذیحق میشود
cut and cover shelter سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
thermokarst عوارض برجستهای که ازذوب شدن یخها و تولیدسوراخها و غارها در زمین حاصل میشود
perforated tape نوار کاغذی یا نوار بلند که داده به صورت پانج شده روی آن ذخیره میشود
ditch حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditches حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditched حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
clackvalve دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
dirndl نوعی دامن بلند با کمر بلند
Brontide نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
alleyways منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
spills توپی
plug توپی
plugging توپی
spigot توپی
plugs توپی
tapped توپی
tapping توپی
spilling توپی
spill توپی
to kick a ball توپی را
spilled توپی
ball joint توپی
dowel توپی
tap توپی
pivot توپی
pivots توپی
pivoted توپی
pivot توپی اتصال
to catch a fly توپی را ازهواگرفتن
pivots توپی اتصال
hub bore سوراخ توپی
countersinck bit مته توپی
rotor hub توپی رتور
fuse plug توپی فیوز
ball printer چاپگر توپی
spile گل میخ توپی
pivoted توپی اتصال
ball joint توپی اتصال
tapper توپی گذار
plugs سربطری توپی گذاشتن
plug mill دستگاه نورد توپی
stopper توپی جلوگیری کننده
stoppers توپی جلوگیری کننده
plugging سربطری توپی گذاشتن
plug سربطری توپی گذاشتن
oil drain plug توپی تخلیه روغن
batsmen توپزن
batsman توپزن
backstop توپزن
in توپی که وارد دروازه شده
set up توپی که به اسانی برگردانده شود
head توپی کامل و سایر متعلقات
in- توپی که وارد دروازه شده
accesses دسترس
disposal در دسترس
accessing دسترس
disposal دسترس
near at hand در دسترس
within teach دسترس
within teach در دسترس
at arm's length در دسترس
accessible در دسترس
reaching دسترس
reach دسترس
reached دسترس
reaches دسترس
access دسترس
available در دسترس
accessed دسترس
balking خطای توپزن
stonewaller توپزن تدافعی
banjo hitter توپزن ضعیف
balked خطای توپزن
balks خطای توپزن
controls توپزن دقیق
baulked خطای توپزن
controlling توپزن دقیق
control توپزن دقیق
baulks خطای توپزن
batteries توپزن و توپگیر
battery توپزن و توپگیر
baulking خطای توپزن
balk خطای توپزن
spinner پوشش ایرودینامیکی روی توپی ملخ
tampon توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
lineball توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
tampons توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
on hand <idiom> قابل دسترس
accesses راه دسترس
accessed راه دسترس
off the shelf مواد در دسترس
access راه دسترس
accessing راه دسترس
out of the way غیرقابل دسترس
availability دسترس پذیری
availability در دسترس بودن
available دسترس پذیر
out-of-the-way غیرقابل دسترس
accessible duct مجرای دسترس
inaccessible <adj.> خارج از دسترس
inaccessible خارج از دسترس
inaccessible <adj.> غیرقابل دسترس
availablity دسترس پذیری
available with در دسترس نزد .....
available by در دسترس از طریق .....
on tap <adj.> همیشه در دسترس
inaccessible غیرقابل دسترس
access point نقطه دسترس
accessible قابل دسترس
to be available در دسترس بودن
placing at disposal در دسترس گذاردن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
on drive ضربه بسمت توپزن
catcher توپگیر پشت سر توپزن
take a wicket سوزاندن توپزن کریکت
duck اخراج توپزن بی امتیاز
ground محل ایستادن توپزن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com