Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (10 milliseconds)
English	Persian
irrefutable	تکذیب ناپذیر
unanswerable	تکذیب ناپذیر
Search result with all words
unansweable	بی جواب تکذیب ناپذیر
Other Matches
immedicable	درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
invulnerable	زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
irrevocably	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
contradiction	تکذیب
contradictions	تکذیب
disproval	تکذیب
denial	تکذیب
disproof	تکذیب
refutal	تکذیب
denials	تکذیب
refutation	تکذیب
disaffirmation	تکذیب
confutation	تکذیب
rebutment	تکذیب
rebuttals	تکذیب
rebuttal	تکذیب
impugnation	تکذیب
impugnment	رد تکذیب
falsification	تکذیب
refutable	تکذیب پذیر
denying	تکذیب کردن
contradict	تکذیب کردن
contradicted	تکذیب کردن
impugned	تکذیب کردن
deny	تکذیب کردن
denies	تکذیب کردن
denied	تکذیب کردن
rebutter	تکذیب کننده
contradicts	تکذیب کردن
rebut	تکذیب کردن
rebuts	تکذیب کردن
refuting	تکذیب کردن
impugning	تکذیب کردن
impugns	تکذیب کردن
elenchus	تکذیب قیاسی
elench	تکذیب منطقی
confutation	مورد تکذیب
contradictable	قابل تکذیب
contradictor	تکذیب کننده
refutes	تکذیب کردن
rebutted	تکذیب کردن
rebutting	تکذیب کردن
disprove	تکذیب کردن
disproved	تکذیب کردن
disproves	تکذیب کردن
disproving	تکذیب کردن
refute	تکذیب کردن
impugn	تکذیب کردن
refuted	تکذیب کردن
deniable	قابل تکذیب
irrefutable	غیرقابل تکذیب
traverse of an indictment	تکذیب کیفرخواست
irrefutable	غیر قابل تکذیب
impugnable	رد کردنی قابل تکذیب
traversing	تکذیب کردن دعوی
traverses	تکذیب کردن دعوی
traversed	تکذیب کردن دعوی
d. of a statement	تکذیب گفته ایی
negation of statement	انکار یا تکذیب گفتهای
traverse	تکذیب کردن دعوی
negatives	رد یا تکذیب یا انکار کردن
negative	رد یا تکذیب یا انکار کردن
impugned	مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
recanted	گفته خود را تکذیب کردن
recanting	گفته خود را تکذیب کردن
irrefragably	چنانکه نتوان تکذیب کرد
recants	گفته خود را تکذیب کردن
impugning	مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
impugns	مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
impugn	مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
recant	گفته خود را تکذیب کردن
irrefragable	غیر قابل انکار و تکذیب
refutatory	تکذیب کننده متضمن جواب رد
redargue	متهم ساختن تکذیب کردن
refutative	تکذیب کننده متضمن جواب رد
non commital	از گرفتارکردن خویش بویسله تصدیق یا تکذیب مطلبی
negationist	کسیکه عادت دارد همه چیز راانکار یا تکذیب کند
estopel	عملی که باعث میشود عامل از طرح دعوی یاادعا یا تکذیب و انکار
inappeasable	ناپذیر
waterproofs	نم ناپذیر
waterproofed	نم ناپذیر
imperviable	نم ناپذیر
watertight	اب ناپذیر
unchallenged	بحث ناپذیر
waterproof	نم ناپذیر
incommensurable	سنجش ناپذیر
incommensurable	مقایسه ناپذیر
drainless	خستگی ناپذیر
impracticable <adj.>	انجام ناپذیر
incommutable	تخفیف ناپذیر
absolute <adj.>	اجتناب ناپذیر
unbeatable	باخت ناپذیر
inalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
impossible [colloquial] <adj.>	تحمل ناپذیر
impenitent	توبه ناپذیر
indispensable <adj.>	اجتناب ناپذیر
incommutable	استحاله ناپذیر
unalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
unalterable <adj.>	اجتناب ناپذیر
incoercible	انقباض ناپذیر
immitigable	تخفیف ناپذیر
immiscible	امتزاج ناپذیر
immiscible	امیزش ناپذیر
unwearying	خستگی ناپذیر
fatigueless	خستگی ناپذیر
exhautless	خستگی ناپذیر
impartible	بخش ناپذیر
inexhaustibly	بطورپایان ناپذیر
incodensable	انقباض ناپذیر
inappellable	پژوهش ناپذیر
inalterable	تغییر ناپذیر
inappealable	پژوهش ناپذیر
imperviable	سرایت ناپذیر
ego alien	خود ناپذیر
engrained	چاره ناپذیر
inexecutable <adj.>	انجام ناپذیر
remediless	درمان ناپذیر
intangibly	بطورلمس ناپذیر
insusceptible	تایید ناپذیر
insol	انحلال ناپذیر
inscrvtable	تفحص ناپذیر
inirritable	تحریک ناپذیر
infrangible	تجزیه ناپذیر
inextinguishably	بطورتسکین ناپذیر
inexplorable	کاوش ناپذیر
inexcitable	هیجان ناپذیر
ineludible	گریز ناپذیر
indubious	تردید ناپذیر
indisributable	بخش ناپذیر
indispansably	بطورچاره ناپذیر
invariant	تغییر ناپذیر
ireversible	تغییر ناپذیر
irrecocilably	بطوروفق ناپذیر
raintight	باران ناپذیر
nonsuperimposable	انطباق ناپذیر
non descript	تشریح ناپذیر
sateless	سیری ناپذیر
nanoaddressable	نشانی ناپذیر
joiner door	دربهای اب ناپذیر
irriversible	برگشت ناپذیر
unchallenged	انکار ناپذیر
irresolvable	تجزیه ناپذیر
irresistable	مقاومت ناپذیر
irremissible	اغماض ناپذیر
irrecoverably	بطوراصلاح ناپذیر
irrecoverable	جبران ناپذیر
indisciplinable	انظباط ناپذیر
indiminishable	کاهش ناپذیر
indefectible	خلل ناپذیر
uncomputable	محاسبه ناپذیر
unconquerable	تسخیر ناپذیر
undecidable	تصمیم ناپذیر
uninflammable	اشتعال ناپذیر
unobjectionable	اعتراض ناپذیر
unsearchable	کاوش ناپذیر
untouchability	لمس ناپذیر
water proof	رطوبت ناپذیر
waterproof wire	سیم نم ناپذیر
sure-fire	شکست ناپذیر
incommutably	تبدیل ناپذیر
non descript	وصف ناپذیر
inevitable <adj.>	اجتناب ناپذیر
indefeasible	بطلان ناپذیر
indefeasible	فسخ ناپذیر
indecomposable	فساد ناپذیر
incorruptibly	بطورفساد ناپذیر
inconvertible	مبادله ناپذیر
incompressible	فشار ناپذیر
incompressible	تراکم ناپذیر
spanless	پیمایش ناپذیر
stainless	زنگ ناپذیر
unappealabe	پژوهش ناپذیر
unappeasable	استمالت ناپذیر
unchangeable	تغییر ناپذیر
unfeasible <adj.>	انجام ناپذیر
insoluble	انحلال ناپذیر
inaccessible	ارتباط ناپذیر
inaccessible	دسترسی ناپذیر
ineluctable	چاره ناپذیر
irreconcilable	اشتی ناپذیر
irreconcilable	وفق ناپذیر
unbearably	تحمل ناپذیر
voracious	سیری ناپذیر
incomparable	مقایسه ناپذیر
inevitable	اجتناب ناپذیر
disconsolate	تسلی ناپذیر
unavoidable	اجتناب ناپذیر
intangible	لمس ناپذیر
inscrutable	نفوذ ناپذیر
inalienable	بیع ناپذیر
inseparable	تفکیک ناپذیر
unalterable	تغییر ناپذیر
invariable	تغییر ناپذیر
interminable	پایان ناپذیر
immutable	تغییر ناپذیر
unexceptionable	استثناء ناپذیر
irrevocably	بطورفسخ ناپذیر
unavoidable	چاره ناپذیر
uncompromisingly	مصالحه ناپذیر
uncompromising	مصالحه ناپذیر

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com