English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
gyro repeater تکرار کننده قطبنمای الکتریکی قطبنمای ثانوی
Other Matches
master compass قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
gyro compass قطبنمای الکتریکی
pelorus پایه قطبنمای الکتریکی
gyro rotor چرخ دوار قطبنمای الکتریکی wheel gyro : syn
inclination compass قطبنمای میلی
steering compass قطبنمای سکان
mariner's compass قطبنمای دریایی
magnetic compass قطبنمای مغناطیسی
radio compass قطبنمای رادیویی
mariner's compass قطبنمای ژیروسکپی کشتی
standard compass قطبنمای اصلی مغناطیسی
compass direction جهت قطبنمای مغناطیسی
binnacle پایه قطبنمای مغناطیسی binnacle compassmagnetic : syn
compass binnacle پایه قطبنمای مغناطیس stand compass : sys
lubber's line علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
repeater coil سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
secondary reinforcer تقویت کننده ثانوی
iterative تکرار کننده
repetitous تکرار کننده
repeater تکرار کننده
iterant تکرار کننده
recidivists تکرار کننده جرم
recidivist تکرار کننده جرم
regenerative repeater تکرار کننده باززا
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
quotes تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
recidivism تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
repeats تکرار کردن تکرار شدن
repeat تکرار کردن تکرار شدن
electrostatic ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
furthered ثانوی
afterexpulsion ثانوی
further ثانوی
seconding ثانوی
furthers ثانوی
secondary ثانوی
peripheral ثانوی
second ثانوی
seconded ثانوی
secs ثانوی
seconds ثانوی
furthering ثانوی
sec ثانوی
electrical and otherwise الکتریکی و غیر الکتریکی
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
reabsorption جذب ثانوی
second wind سازگاری ثانوی
aftertaste لذت ثانوی
secondary inhibitor بازدارنده ثانوی
secondary function کارکرد ثانوی
secondary storage انباره ثانوی
secondary reward پاداش ثانوی
second nature طبیعت ثانوی
after-effects اثر ثانوی
after-effect اثر ثانوی
cotype نوع ثانوی
side effect واکنش ثانوی
side-effect واکنش ثانوی
aftertastes لذت ثانوی
side-effects واکنش ثانوی
secondary processes فرایندهای ثانوی
overglaze لعاب ثانوی
secondary qualities صفات ثانوی
secondary plan طرح ثانوی
secondary motivation انگیزش ثانوی
repossession تملک ثانوی
second anode اند ثانوی
secondary effects اثرات ثانوی
twice born تجسم ثانوی
revision رسیدگی ثانوی
revisions رسیدگی ثانوی
secondary drive سائق ثانوی
secondary coil پیچک ثانوی
second order conditions شرایط ثانوی
ultor اند ثانوی
secondary markets بازارهای ثانوی
dynode کاتد ثانوی
until further notice تا اخطار ثانوی
till further notice تا اخطار ثانوی
coconscious اگاهی ثانوی
coconsciousness اگاهی ثانوی
post deflection acceleration شتاب ثانوی
secondary elaboration بسط ثانوی
secondary emission صدور ثانوی
aftereffect اثر ثانوی
secondary electron الکترون ثانوی
subsere رشد ثانوی
secondary sex characteristics ویژگیهای جنسی ثانوی
secondary storage device دستگاه حافظه ثانوی
secondary emission characteristic مشخصه صدور ثانوی
secondary storage medium رسانه انباره ثانوی
flip side بخش ثانوی هرچیز
seconding دومین بار ثانوی
secondary emission ratio شدت صدور ثانوی
seconds دومین بار ثانوی
second دومین بار ثانوی
epinosic gain بهره ثانوی بیماری
secondary gain بهره ثانوی بیماری
shadow memory حافظه ثانوی موقت
secondary projection area منطقه فرافکنی ثانوی
retrocessive مبنی برواگذاری ثانوی
seconded دومین بار ثانوی
intensifier electrode الکترد شتابده ثانوی
by-play کار یا نمایش ثانوی
post deflection الکترد شتابده ثانوی
secondary mental deficiency عقب ماندگی ذهنی ثانوی
epiphenomenon علائم بعدی و ثانوی مرض
countersigned امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersigns امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersigning امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersign امضای ثانوی بر روی سند جیرو
ball-flower [ابزار تزئینی به سبک گوتیک ثانوی]
postmillennialist معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
postmillenarian معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
minor در رشته ثانوی یا فرعی تحصیل کردن کماد
premillennial وابسته بظهور ثانوی عیسی قبل از هزار سال
thrashing مقدار مفرط حرکت صفحات ازحافظه ثانوی به حافظه داخلی
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
gas electric generating set مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
slave صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaves صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaving صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaved صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
frequentness تکرار
frequence تکرار
recidivism تکرار
oft [archaic, literary] <adv.> به تکرار
tautologies تکرار
frequently <adv.> به تکرار
many times <adv.> به تکرار
rehearsal تکرار
reduplication تکرار
reiteration تکرار
a lot of times <adv.> به تکرار
regularly [often] <adv.> به تکرار
recapitulations تکرار
tautology تکرار
often <adv.> به تکرار
on any number of occasions <adv.> به تکرار
practicing تکرار
frequency تکرار
frequencies تکرار
repetitions تکرار
repetition تکرار
duplication تکرار
practise تکرار
practises تکرار
practising تکرار
rehearsals تکرار
frequentation تکرار
repeats تکرار
iterance تکرار
repeat تکرار
iteration تکرار
recapitulation تکرار
epanalepsis تکرار
replication تکرار
renewal تکرار
practice تکرار
renewals تکرار
ingemination تکرار
tautologic بیهوده تکرار کن
rehearsals تکرار عملیات
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
repetition instruction دستوالعمل تکرار
uses تکرار ممارست
use تکرار ممارست
iterable تکرار کردنی
repeats تکرار کردن
rehearsals تکرار مجدد
repeat تکرار کنید
repeat تکرار کردن
reiterated تکرار کردن
iterate تکرار کردن
circular frequency تکرار دورانی
repeats تکرار تجدید
repeats تکرار کنید
rehearsal تکرار عملیات
repetition instruction دستورالعمل تکرار
reiterating تکرار کردن
reiterates تکرار کردن
to repeat oneself تکرار شدن
reiterate تکرار کردن
ingeminate تکرار کردن
auto repeat خود تکرار
repetition of position تکرار وضعیت
pleonasm تکرار بیمورد
renew تکرار کردن
renewing تکرار کردن
ibidem تکرار میشود
replicating تکرار کردن
replicates تکرار کردن
rehearsal تکرار مجدد
replicated تکرار کردن
replicate تکرار کردن
renews تکرار کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com