English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (7 milliseconds)
English Persian
Press the elevator button. تکمه آسانسور رافشار بدهید
Other Matches
lift آسانسور
walk-ups بی آسانسور
walk-up بی آسانسور
dumb waiters آسانسور غذا بر
Where is the lift? آسانسور کجاست؟
dumb waiter آسانسور غذا بر
Grain elevator آسانسور سیلو
The elevator ( lift ) is out of order . آسانسور خراب است.
to enter [into a mine] وارد معدنی شدن [مثال با آسانسور]
The elevator has jammed on the tenth floor. آسانسور درطبقه دهم گیر کرده
to descend [into a mine] وارد معدنی شدن [مثال با آسانسور]
botton تکمه
knob تکمه
knobs تکمه
bluebottle گل تکمه
bluebottles گل تکمه
buttons تکمه
tuber تکمه
tubers تکمه
buttoning تکمه
buttoned تکمه
button تکمه
synaptic knob تکمه سیناپسی
start button تکمه استارت
push button switch تکمه فشاری
push key تکمه فشاری
press key تکمه فشاری
telegraph key تکمه تلگراف
morse key تکمه مورس
microphone button تکمه میکروفن
listening key تکمه همشنوایی
buttony تکمه دار
axon hillock تکمه اکسونی
impluse switch تکمه ضربهای
key board صفحه تکمه ها
knobs تکمه گردان
knob تکمه گردان
emergency push button تکمه اضطراری
budded تکمه شکوفه کردن
bud تکمه شکوفه کردن
The button on my coat off. تکمه کتم افتاد
buds تکمه شکوفه کردن
double-breasted دوطرف تکمه خور
start button تکمه راه اندازی
kingcup الاله تکمه دار
send a letter کاغذ بدهید
oyez گوش بدهید
rub it in به خوردش بدهید
Do up your shirt buttons. تکمه های پیراهنت راببند
impluse sending key تکمه ارسالی ضربه جریان
botton بسته شدن تکمه کردن
pay a way the sheet کاغذ را بدهید بیاید
listen to me بمن گوش بدهید
muster up your courage جرات بخود بدهید
PLease let me know(notiffy me). لطفا" به من خبر بدهید
Go ahead! انجام بدهید دیگه!
hsd it out بدهید دندان را بکنند
had it trans ted بدهید ترجمه کنند
give it a twist انرا پیچ بدهید
give your v to برای اورای بدهید
go head ادامه بدهید بفرماید
button تکمه زدن باتکمه محکم کردن
buttoned تکمه زدن باتکمه محکم کردن
buttoning تکمه زدن باتکمه محکم کردن
My buttons mave come off. تکمه های لباسم کنده شده
Your buttons have come undone. تکمه های باز شده است
Keep moving! ادامه بده [بدهید ] به راه!
Please answer the telephone. لطفا" جواب تلفن را بدهید
thank tou for that book خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
Please give me four more. چهار تای دیگر به من بدهید
Please give me this one . این یکی را لطفا" بدهید
Please let me give you a lift (ride). اجازه بدهید سوارتان کنم
Can you give me a heads up? <idiom> آیا میتوانید قبلش به من خبر بدهید؟
Two coffees please . لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
Can you give me an estimate? ممکن است یک برآورد هزینه به من بدهید؟
Please give the other foot . لنگه دیگه این کفش را بدهید.
Can you give me the key, please? لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟
Can you lend me ... آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
Clinch the deal while the concerned party is stI'll keen تا طرف گرم است معامله را انجام بدهید
Could you clarify that for me? می توانید توضیح بدهید که موضوع از چه قرار است؟
Allow me to chew it over in my mind . اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
repondez s'il vous plait [RSVP] لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
Can you get it repaired? آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
Please let me take a share in the expenses. اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
please reply لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
Could we have a plate for the child? آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
midnight فرمان از کنترل نزدیک به دورتغییر فرکانس بدهید دررهگیری هوایی
Can you show me on the map where I am? آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟
Let me back up and explain how ... به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
You need to take care to differentiate between facts and opinions [ differentiate facts from opinions] . شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید [حقایق را از نظرات تشخیص بدهید] .
pantywaist شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
give it a good wash خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com