English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English Persian
boilerplate تکیه کلام
catch-phrase تکیه کلام
catch-phrases تکیه کلام
Search result with all words
slogan تکیه کلام شعار
slogans تکیه کلام شعار
catchword تکیه سخن مفتاح کلام
Other Matches
accents : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
enclitic متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
hearts لب کلام
heart لب کلام
language کلام
languages کلام
speech recogintion تشخیص کلام
speech recogintion شناخت کلام
aphorisms کلام موجز
ad-libbed کلام فیالبداهه
ad-libbing کلام فیالبداهه
ad-libs کلام فیالبداهه
speech recogintion بازشناسی کلام
preterition غمض کلام
well spoken خوش کلام
aposiopesis وقفهء کلام
quibbling نیش کلام
quibbles نیش کلام
quibbled نیش کلام
aphorism کلام موجز
quibble نیش کلام
nutshell ملخص کلام
well-spoken خوش کلام
gist جان کلام
in other words <idiom> به کلام دیگر
in other words <adv.> به کلام دیگر
ad-lib کلام فیالبداهه
gist لب کلام نکته مهم
circumlocution طول وتفصیل در کلام
circumlocutions طول وتفصیل در کلام
He didnt say a word. یک کلام هم حرف نزد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. شهوت کلام دارد
galimatias کلام غیر مفهوم
steal one's thunder <idiom> قاپیدن کلام دیگران
to spar at each other مبادله کلام کردن
The crux of the matter . The quintessence. جان کلام ( مطلب )
resuming چکیده کلام ادامه یافتن
resumes چکیده کلام ادامه یافتن
resume چکیده کلام ادامه یافتن
resumed چکیده کلام ادامه یافتن
speech synthesis ترکیب کلام امیزش سخن
First food , then talk . <proverb> اول طعام آخر کلام .
apothegm کلام موجز امثال و حکم
grotesquery کلام یا حرکت بی تناسب و غریب
filibusters کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibustering کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibustered کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibuster کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
recumbency تکیه
atonic بی تکیه
enclitic بی تکیه
unaccented بی تکیه
accumbency تکیه
accented تکیه
lolled لم تکیه
accent تکیه
loll لم تکیه
lolling لم تکیه
lolls لم تکیه
accents تکیه
accenting تکیه
emphasis تکیه
reliance تکیه
leaning تکیه
leanings تکیه
slump over تکیه زدن
stayed تکیه مهار
leans تکیه کردن
leans تکیه زدن
heel rest تکیه گاه
accentual تکیه دار
anchors تکیه گاه
anchoring تکیه گاه
fulcrum تکیه گاه
anchor تکیه گاه
leaned تکیه زدن
bolster تکیه دادن
bolstered تکیه دادن
saddle bearer تکیه گاه
postpositive الحاقی و بی تکیه
point of support تکیه گاه
maulstick تکیه دست
mahlstick تکیه دست
bridge seat تکیه گاه
counterfort دیوار تکیه
support تکیه گاه
to throw oneself on تکیه کردن بر
to lean on a reed تکیه بر اب کردن
to base one self تکیه کردن
support roller تکیه گاه
arm rest تکیه گاه
support bearing تکیه گاه
backrest تکیه گاه
bolsters تکیه دادن
stand تکیه گاه
rests تکیه گاه
rest تکیه گاه
insist تکیه کردن بر
stay تکیه مهار
rely تکیه کردن
relies تکیه کردن
reclines تکیه کردن
reclined تکیه کردن
recline تکیه کردن
insists تکیه کردن بر
insisting تکیه کردن بر
insisted تکیه کردن بر
rests تکیه دادن
relied تکیه کردن
bearing تکیه گاه
rest تکیه دادن
anchorage تکیه گاه
propping تکیه گاه
lean تکیه کردن
lean تکیه زدن
relying تکیه کردن
leaned تکیه کردن
propped تکیه گاه
prop تکیه گاه
anchorages تکیه گاه
indirect support تکیه گاه بی واسطه
support تکیه گاه پایه
hinged support تکیه گاه مفصلی
solid support تکیه گاه جامد
rest تکیه گاه استراحت
lateral support تکیه گاه کناری
free support تکیه گاه ازاد
fixed support تکیه گاه گیردار
lateral support تکیه گاه جانبی
movable support تکیه گاه متحرک
perceptual anchorage تکیه گاه ادراکی
to lean against something تکیه زدن به چیزی
to lean out of the window به پنجره تکیه دادن
to lean against the wall به دیوار تکیه دادن
support pression فشار تکیه گاه
support conditions شرایط تکیه گاهی
simple support تکیه گاه ساده
settlement of abutments نشست تکیه گاه
seat bars میلههای تکیه گاه
restraining support تکیه گاه گیردار
rests تکیه گاه استراحت
anchorage distance فاصله تکیه گاهی
leans تکیه دادن بطرف
bearing stress تنش تکیه گاهی
bearing plate صفحه تکیه گاه
prop تیر شمع تکیه
propped تیر شمع تکیه
propping تیر شمع تکیه
journal تکیه گاه اصلی
journals تکیه گاه اصلی
arch abutment تکیه گاه قوس
lean تکیه دادن بطرف
anchoring effect اثر تکیه گاهی
accumbent تکیه دار خوابیده
accumbent تکیه کننده سرغذا
abutment تکیه گاه نیمپایه
leaned تکیه دادن بطرف
accentuate با تکیه تلفظ کردن
direct support تکیه گاه بی واسطه
core print تکیه گاه ماهیچه
armpits تکیه گاه ارنج
armpit تکیه گاه ارنج
bow hand دسته تکیه گاه
accentuates با تکیه تلفظ کردن
elastic support تکیه گاه ارتجاعی
accentuated با تکیه تلفظ کردن
bearing pressure فشار تکیه گاهی
accentually مطابق تکیه صدا
accentuating با تکیه تلفظ کردن
bearing width عرض تکیه گاه
bench wall دیوار تکیه گاه
to emphasize تکیه کردن [زبان شناسی]
bolster تکیه گاه حافظ دهانه پل
accentuates تکیه دادن تاکید کردن
staddle چوب دستی تکیه گاه
bolstered تکیه گاه حافظ دهانه پل
bosses تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bossed تکیه گاه یاتاقان شفت ها
accubation تکیه دادن یادرازکشیدن سرخوراک
boss تکیه گاه یاتاقان شفت ها
accent mark یکی از علائم تکیه در موسیقی
back پشتی کنندگان تکیه گاه
backs پشتی کنندگان تکیه گاه
accentually بدانسان که تکیه صدارانشان دهد
bossing تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bearing pile تکیه گاه پایه کوب
accentuate تکیه دادن تاکید کردن
spanned فاصله دو تکیه گاه تیر
bearing pressure on foundation فشار تکیه گاهی شالوده
span فاصله دو تکیه گاه تیر
stretchers تکیه گاه پای پاروزن
stretcher تکیه گاه پای پاروزن
movable support تکیه گاه قابل انتقال
spanning فاصله دو تکیه گاه تیر
bearing support تکیه گاه متحمل بار
spans فاصله دو تکیه گاه تیر
support resistance واکنش یا مقاومت تکیه گاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com