Dictiornary-Farsi | تکیه کلام شعار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
slogan	تکیه کلام شعار
slogans	تکیه کلام شعار


Other Matches

catch-phrase	تکیه کلام
catch-phrases	تکیه کلام
boilerplate	تکیه کلام
catchword	تکیه سخن مفتاح کلام
accents	: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting	: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented	با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent	با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
enclitic	متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
impresa	شعار
catch	شعار
emblem	شعار
mantra	شعار
mottos	شعار
mottoes	شعار
emblems	شعار
motto	شعار
device	شعار دستگاه
watchwords	شعار حزبی
sloganeer	شعار ساز
watchword	شعار حزبی
watchworld	شعار حزبی
sloganeer	شعار پرداز
life motto	شعار زندگی
advertising claim	شعار تبلیغ
devices	شعار دستگاه
catch phrase of catchline	شعار جذب مشتری
language	کلام
hearts	لب کلام
heart	لب کلام
languages	کلام
speech recogintion	تشخیص کلام
speech recogintion	شناخت کلام
aposiopesis	وقفهء کلام
quibbling	نیش کلام
speech recogintion	بازشناسی کلام
well spoken	خوش کلام
quibbles	نیش کلام
quibbled	نیش کلام
preterition	غمض کلام
aphorisms	کلام موجز
aphorism	کلام موجز
quibble	نیش کلام
nutshell	ملخص کلام
well-spoken	خوش کلام
ad-libbing	کلام فیالبداهه
in other words <adv.>	به کلام دیگر
in other words <idiom>	به کلام دیگر
gist	جان کلام
ad-lib	کلام فیالبداهه
ad-libbed	کلام فیالبداهه
ad-libs	کلام فیالبداهه
gist	لب کلام نکته مهم
galimatias	کلام غیر مفهوم
He didnt say a word.	یک کلام هم حرف نزد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.	شهوت کلام دارد
The crux of the matter . The quintessence.	جان کلام ( مطلب )
circumlocutions	طول وتفصیل در کلام
steal one's thunder <idiom>	قاپیدن کلام دیگران
to spar at each other	مبادله کلام کردن
circumlocution	طول وتفصیل در کلام
resume	چکیده کلام ادامه یافتن
grotesquery	کلام یا حرکت بی تناسب و غریب
speech synthesis	ترکیب کلام امیزش سخن
apothegm	کلام موجز امثال و حکم
resuming	چکیده کلام ادامه یافتن
First food , then talk . <proverb>	اول طعام آخر کلام .
resumes	چکیده کلام ادامه یافتن
resumed	چکیده کلام ادامه یافتن
rah rah	دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
placard	حمل یا نصب اعلان شعار حمل کردن
placards	حمل یا نصب اعلان شعار حمل کردن
filibustering	کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibustered	کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibusters	کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibuster	کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
recumbency	تکیه
atonic	بی تکیه
unaccented	بی تکیه
accumbency	تکیه
enclitic	بی تکیه
lolling	لم تکیه
accent	تکیه
emphasis	تکیه
lolled	لم تکیه
accented	تکیه
accenting	تکیه
accents	تکیه
loll	لم تکیه
lolls	لم تکیه
reliance	تکیه
leaning	تکیه
leanings	تکیه
arm rest	تکیه گاه
bridge seat	تکیه گاه
anchors	تکیه گاه
anchoring	تکیه گاه
fulcrum	تکیه گاه
anchor	تکیه گاه
bolstered	تکیه دادن
backrest	تکیه گاه
slump over	تکیه زدن
bolsters	تکیه دادن
stand	تکیه گاه
support	تکیه گاه
support roller	تکیه گاه
to base one self	تکیه کردن
to lean on a reed	تکیه بر اب کردن
heel rest	تکیه گاه
saddle bearer	تکیه گاه
bolster	تکیه دادن
counterfort	دیوار تکیه
maulstick	تکیه دست
mahlstick	تکیه دست
support bearing	تکیه گاه
point of support	تکیه گاه
postpositive	الحاقی و بی تکیه
stay	تکیه مهار
stayed	تکیه مهار
to throw oneself on	تکیه کردن بر
lean	تکیه زدن
relies	تکیه کردن
insist	تکیه کردن بر
prop	تکیه گاه
relied	تکیه کردن
insisted	تکیه کردن بر
leans	تکیه کردن
insisting	تکیه کردن بر
insists	تکیه کردن بر
reclined	تکیه کردن
anchorages	تکیه گاه
recline	تکیه کردن
leaned	تکیه زدن
leaned	تکیه کردن
anchorage	تکیه گاه
rely	تکیه کردن
relying	تکیه کردن
rest	تکیه دادن
reclines	تکیه کردن
rest	تکیه گاه
accentual	تکیه دار
leans	تکیه زدن
rests	تکیه دادن
rests	تکیه گاه
lean	تکیه کردن
bearing	تکیه گاه
propped	تکیه گاه
propping	تکیه گاه
lateral support	تکیه گاه جانبی
movable support	تکیه گاه متحرک
lateral support	تکیه گاه کناری
indirect support	تکیه گاه بی واسطه
prop	تیر شمع تکیه
perceptual anchorage	تکیه گاه ادراکی
restraining support	تکیه گاه گیردار
support conditions	شرایط تکیه گاهی
support	تکیه گاه پایه
abutment	تکیه گاه نیمپایه
rests	تکیه گاه استراحت
armpit	تکیه گاه ارنج
armpits	تکیه گاه ارنج
solid support	تکیه گاه جامد
simple support	تکیه گاه ساده
support pression	فشار تکیه گاه
settlement of abutments	نشست تکیه گاه
seat bars	میلههای تکیه گاه
rest	تکیه گاه استراحت
propped	تیر شمع تکیه
to lean against something	تکیه زدن به چیزی
to lean against the wall	به دیوار تکیه دادن
bearing plate	صفحه تکیه گاه
bearing pressure	فشار تکیه گاهی
leans	تکیه دادن بطرف
bearing stress	تنش تکیه گاهی
bearing width	عرض تکیه گاه
bench wall	دیوار تکیه گاه
arch abutment	تکیه گاه قوس
accentuated	با تکیه تلفظ کردن
accentually	مطابق تکیه صدا
accentuating	با تکیه تلفظ کردن
accumbent	تکیه کننده سرغذا
accentuates	با تکیه تلفظ کردن
anchoring effect	اثر تکیه گاهی
to lean out of the window	به پنجره تکیه دادن
leaned	تکیه دادن بطرف
accentuate	با تکیه تلفظ کردن
bow hand	دسته تکیه گاه
hinged support	تکیه گاه مفصلی
anchorage distance	فاصله تکیه گاهی
free support	تکیه گاه ازاد
fixed support	تکیه گاه گیردار
propping	تیر شمع تکیه
journal	تکیه گاه اصلی
elastic support	تکیه گاه ارتجاعی
direct support	تکیه گاه بی واسطه
journals	تکیه گاه اصلی
lean	تکیه دادن بطرف
accumbent	تکیه دار خوابیده
core print	تکیه گاه ماهیچه
backs	پشتی کنندگان تکیه گاه