English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
stretcher تکیه گاه پای پاروزن
stretchers تکیه گاه پای پاروزن
Other Matches
accent با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
oarsmen پاروزن
rower پاروزن
rowers پاروزن
oarman پاروزن
oarsman پاروزن
galley slave غلام پاروزن
sculler پاروزن در مسابقه
double banked دارای دوردیف پاروزن
stern wheeler پاروزن عقب کشتی
enclitic متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
sternman پاروزن قسمت عقب قایق باریک
quinquereme یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
accumbency تکیه
lolls لم تکیه
lolled لم تکیه
loll لم تکیه
accenting تکیه
accented تکیه
enclitic بی تکیه
accents تکیه
atonic بی تکیه
accent تکیه
recumbency تکیه
leanings تکیه
unaccented بی تکیه
leaning تکیه
reliance تکیه
emphasis تکیه
lolling لم تکیه
leaned تکیه کردن
leaned تکیه زدن
prop تکیه گاه
lean تکیه زدن
lean تکیه کردن
anchorage تکیه گاه
anchorages تکیه گاه
slump over تکیه زدن
propping تکیه گاه
propped تکیه گاه
heel rest تکیه گاه
bridge seat تکیه گاه
counterfort دیوار تکیه
to base one self تکیه کردن
support roller تکیه گاه
mahlstick تکیه دست
maulstick تکیه دست
support bearing تکیه گاه
point of support تکیه گاه
postpositive الحاقی و بی تکیه
boilerplate تکیه کلام
backrest تکیه گاه
catch-phrases تکیه کلام
catch-phrase تکیه کلام
leans تکیه کردن
leans تکیه زدن
accentual تکیه دار
rest تکیه دادن
to throw oneself on تکیه کردن بر
arm rest تکیه گاه
to lean on a reed تکیه بر اب کردن
saddle bearer تکیه گاه
bearing تکیه گاه
relied تکیه کردن
relies تکیه کردن
rely تکیه کردن
relying تکیه کردن
fulcrum تکیه گاه
support تکیه گاه
anchor تکیه گاه
anchors تکیه گاه
stay تکیه مهار
stayed تکیه مهار
bolstered تکیه دادن
bolsters تکیه دادن
stand تکیه گاه
anchoring تکیه گاه
recline تکیه کردن
rests تکیه گاه
insists تکیه کردن بر
insisting تکیه کردن بر
reclined تکیه کردن
reclines تکیه کردن
insisted تکیه کردن بر
insist تکیه کردن بر
rest تکیه گاه
rests تکیه دادن
bolster تکیه دادن
armpit تکیه گاه ارنج
fixed support تکیه گاه گیردار
hinged support تکیه گاه مفصلی
elastic support تکیه گاه ارتجاعی
bench wall دیوار تکیه گاه
bearing width عرض تکیه گاه
bearing stress تنش تکیه گاهی
free support تکیه گاه ازاد
bow hand دسته تکیه گاه
core print تکیه گاه ماهیچه
support تکیه گاه پایه
direct support تکیه گاه بی واسطه
indirect support تکیه گاه بی واسطه
lateral support تکیه گاه جانبی
support conditions شرایط تکیه گاهی
rests تکیه گاه استراحت
to lean out of the window به پنجره تکیه دادن
rest تکیه گاه استراحت
to lean against something تکیه زدن به چیزی
solid support تکیه گاه جامد
simple support تکیه گاه ساده
lateral support تکیه گاه کناری
support pression فشار تکیه گاه
movable support تکیه گاه متحرک
perceptual anchorage تکیه گاه ادراکی
restraining support تکیه گاه گیردار
seat bars میلههای تکیه گاه
settlement of abutments نشست تکیه گاه
to lean against the wall به دیوار تکیه دادن
leans تکیه دادن بطرف
journal تکیه گاه اصلی
anchorage distance فاصله تکیه گاهی
accumbent تکیه دار خوابیده
accumbent تکیه کننده سرغذا
slogan تکیه کلام شعار
slogans تکیه کلام شعار
accentually مطابق تکیه صدا
journals تکیه گاه اصلی
accentuated با تکیه تلفظ کردن
abutment تکیه گاه نیمپایه
lean تکیه دادن بطرف
accentuate با تکیه تلفظ کردن
leaned تکیه دادن بطرف
anchoring effect اثر تکیه گاهی
arch abutment تکیه گاه قوس
accentuates با تکیه تلفظ کردن
accentuating با تکیه تلفظ کردن
bearing plate صفحه تکیه گاه
prop تیر شمع تکیه
armpits تکیه گاه ارنج
bearing pressure فشار تکیه گاهی
propped تیر شمع تکیه
propping تیر شمع تکیه
back پشتی کنندگان تکیه گاه
spanned فاصله دو تکیه گاه تیر
stiffened at the supports تقویت شده در تکیه گاهها
span فاصله دو تکیه گاه تیر
bolster تکیه گاه حافظ دهانه پل
staddle چوب دستی تکیه گاه
boss تکیه گاه یاتاقان شفت ها
accentuating تکیه دادن تاکید کردن
backs پشتی کنندگان تکیه گاه
accentuate تکیه دادن تاکید کردن
spanning فاصله دو تکیه گاه تیر
accentuated تکیه دادن تاکید کردن
spans فاصله دو تکیه گاه تیر
to emphasize تکیه کردن [زبان شناسی]
accentuates تکیه دادن تاکید کردن
bearing pressure on foundation فشار تکیه گاهی شالوده
support movement تغییر مکان تکیه گاه
bossed تکیه گاه یاتاقان شفت ها
reaction of support عکس العمل تکیه گاه
bosses تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bearing support تکیه گاه متحمل بار
accent mark یکی از علائم تکیه در موسیقی
bolsters تکیه گاه حافظ دهانه پل
accubation تکیه دادن یادرازکشیدن سرخوراک
movable support تکیه گاه قابل انتقال
accentually بدانسان که تکیه صدارانشان دهد
catchword تکیه سخن مفتاح کلام
bolstered تکیه گاه حافظ دهانه پل
support تکیه گاه تصدیق کردن
support resistance واکنش یا مقاومت تکیه گاه
bossing تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bearing pile تکیه گاه پایه کوب
slugs گلوله تکیه گاه فنر تنبل
Do not lean out! به پنجره تکیه ندهید! [در اتوبوس یا مترو]
slug گلوله تکیه گاه فنر تنبل
accentuation بکار بردن ایین تکیه صدا
i rely solely on god... تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
barytone کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
support تکیه بدن ژیمناست روی دستها
armpits چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
benchrest سکو برای تکیه دادن تیرانداز
armpit چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
arrow rest تکیه گاه تیر روی کمان
beam on elastic supports تیر روی تکیه گاههای ارتجاعی
slugged گلوله تکیه گاه فنر تنبل
postposition لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
slab for bearing سنگ بتنی کف تاوه تکیه گاه
fulcrum تکیه گاه ساختن پایه دار کردن
simply supported deep beam تیره تیغه روی دو تکیه گاه ساده
be raise to the bench بر مسند قضاوت تکیه زدن دادرس شدن
cheekpiece تکیه گاه گونه تیرانداز روی تفنگ
do [verb] روی [فعلی که همراه می آید] تکیه میکند
flying buttresses طاق مایلی که بدیوارساختمانی تکیه کرده وانرانگه میدار د
flying buttress طاق مایلی که بدیوارساختمانی تکیه کرده وانرانگه میدار د
pretone هجا یا صدایی که پیش ازهجا تکیه دارواقع شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com