English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 222 (4 milliseconds)
English Persian
holding attack تک تثبیت کننده
Search result with all words
stabilizers تثبیت کننده ها
automatic pilot وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
stabilisers تثبیت کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers ثابت تثبیت کننده
stabilizer تثبیت کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer ثابت تثبیت کننده
adjustable stabilizer تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
automatic stabilizer تثبیت کننده خودکار
course stabilizer تثبیت کننده
course stabilizer تثبیت کننده مسیر
emulsion stabilizer تثبیت کننده امولسیونی
holding force نیروی تثبیت کننده
mains voltage stabilizer تثبیت کننده ولتاژ شبکه
self stabilizing dynamo دینام خود تثبیت کننده
stabilizing sleeve غلاف تثبیت کننده
viscosity stabilizer تثبیت کننده گرانروی
voltage stabilizer تثبیت کننده اختلاف سطح
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
Other Matches
monetarists طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
confirmation تثبیت
stabilizes تثبیت
stabilises تثبیت
fixation تثبیت
stabilised تثبیت
anchor cell سل تثبیت
fixations تثبیت
stabilising تثبیت
stabilize تثبیت
fixing تثبیت
corroboration تثبیت
fixity تثبیت
stabilization تثبیت
stabilisation تثبیت
stabilized تثبیت
consolidation تثبیت
nitrogen fixation تثبیت نیتروژن
stabilising تثبیت کردن
stabilize تثبیت کردن
stabilises تثبیت کردن
avouch تثبیت کردن
price freezing تثبیت قیمت
price freeze تثبیت قیمت ها
price ceilings تثبیت قیمت
voltage stabilization تثبیت ولتاژ
heat setting تثبیت گرمائی
wage stabilization تثبیت مزد
functional fixedness تثبیت کارکردی
reinstatement تثبیت در مقام
positioning تثبیت موقعیت
price stability تثبیت قیمت
patents حق تثبیت اختراع
price stabilization تثبیت قیمت
stabilised تثبیت کردن
fixation point نقطه تثبیت
fixation process فرایند تثبیت
mechanical stabilization تثبیت مکانیکی
visual fixation تثبیت دیداری
patent حق تثبیت اختراع
patented حق تثبیت اختراع
patenting حق تثبیت اختراع
stabilization پابرجاسازی تثبیت
fixing agent عامل تثبیت
father fixation تثبیت پدری
confirmation تثبیت استقرار
fixedness تثبیت شدگی
reinstate تثبیت کردن
reinstated تثبیت کردن
reinstates تثبیت کردن
reinstating تثبیت کردن
fixation of affect تثبیت عاطفی
maintenance level سطح تثبیت
fixate تثبیت کردن
economic stabilization تثبیت اقتصادی
stabilizes تثبیت کردن
stabilized تثبیت کردن
stop go policy سیاست تثبیت
stabilization policy سیاست تثبیت اقتصادی
stabilized layer قشر تثبیت شده
exchanged stabilization fund صندوق تثبیت ارز
stabilized layer لایه تثبیت شده
voltage stabilization تثبیت فشار الکتریکی
built in stabilizers تثبیت کنندههای خودکار
well fixed خوب تثبیت شده
verge شانه تثبیت نشده
verges شانه تثبیت نشده
fixes تثبیت محل ناو
hard shoulder شانه تثبیت شده
course stabilizer دستگاه تثبیت مسیر
fix تثبیت محل ناو
route به خاک نشاندن تثبیت کردن
zener diode stabilization تثبیت کنندگی دیود زنر
commodity agreement تثبیت مشترک قیمت فروش
routes به خاک نشاندن تثبیت کردن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
stabilizes به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilize به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilised به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
pegging تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
stabilized به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilising به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilises به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
high frequency stabilized arc قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا
price support تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
functional finance سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
stop bath ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
setting time [مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
fair trade laws قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
positioning band حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
declaratory judgment حکمی است که در ان حقوق عدهای تثبیت واعلام میشود لیکن هیچ دستور اجراییی را که از نظراختتام دعوی موثر در مقام باشد متضمن نیست
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
confirms تصدیق کردن تثبیت کردن
confirm تصدیق کردن تثبیت کردن
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com