English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (8 milliseconds)
English Persian
settling rounds تیر استقرار قنداق توپ
Other Matches
carriage قنداق توپ یا جنگ افزار قنداق
carriages قنداق توپ یا جنگ افزار قنداق
preposition استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
prepositions استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
butts کف قنداق
gun butt کف قنداق
swaddling bands قنداق
butted کف قنداق
swaddling clothes قنداق
wrapping قنداق
gun stock قنداق
baby linen قنداق
wrappings قنداق
base piece قنداق
butt کف قنداق
stock قنداق تفنگ
gun stock قنداق تفنگ
stocked قنداق تفنگ
gun butt قنداق تفنگ
spade قنداق خمپاره
spades قنداق خمپاره
diaper پارچهء قنداق
artillery carriage قنداق توپ
artillery mount قنداق توپخانه
bambino تصویرمسیح در قنداق
butt ته قنداق تفنگ
butt plate صفحه کف قنداق
butt stroke ضربه با ته قنداق
butt stroke سخمه ته قنداق
diapers پارچهء قنداق
buttstock قنداق تفنگ
inswathe قنداق کردن
pilch لچک قنداق
butt قنداق تفنگ
butts قنداق تفنگ
butts ته قنداق تفنگ
butted قنداق تفنگ
toilet-training از قنداق درآوردن
top carriage قنداق بالا
butted ته قنداق تفنگ
swaddle در قنداق پیچیدن
swaddle قنداق کردن
gun carriage قنداق توپ
pilch قنداق سه گوش
establishment استقرار
solidification استقرار
sessility استقرار
downloading استقرار
colony استقرار
localization استقرار
stability استقرار
establishments استقرار
settlements استقرار
mounting استقرار
settlement استقرار
pitches استقرار
pitch استقرار
installations استقرار
installation استقرار
butt plate صفحه ته قنداق تفنگ
swath قنداق کردن نوار
wrap قنداق کردن پوشانیدن
swathe قنداق کردن نوار
wraps قنداق کردن پوشانیدن
swathes قنداق کردن نوار
artillery carriage قنداق سلاح توپخانه
unswathe از قنداق باز کردن
stationed استقرار یافتن
lodgment area منطقه استقرار
permanent emplacement استقرار دایمی
positioning band حلقه استقرار
posteriori ازراه استقرار
tent striking فرمان ضد استقرار
yoke دوشاخه استقرار
yoke پایه استقرار
station استقرار یافتن
stanchion سکوی استقرار
stations استقرار یافتن
restoration استقرار مجدد
confirmation تثبیت استقرار
reintegration استقرار مجدد
angle of repose زاویه استقرار
centralisation استقرار درمرکز
crimping groove شیار استقرار
centralization استقرار درمرکز
delocalization عدم استقرار
seated سکوی استقرار
seat سکوی استقرار
seats سکوی استقرار
toe گوشه انتهایی قنداق تفنگ
toes گوشه انتهایی قنداق تفنگ
gun butt ضربه زدن با قنداق تفنگ
automatic font downloading استقرار خودکار فونت
setting ring حلقه استقرار یا ثبات
angle of repose حداکثر شیب استقرار
set up اماده بکار استقرار
seating محل استقرار نشیمن
network topology چگونگی استقرار شبکه
lodgement منزل گیری استقرار
equatorial mounting استقرار معدل النهاری
lodgment منزل گیری استقرار
alt azimuth mounting استقرار سمت- ارتفاعی
downloading utility برنامه کمکی استقرار
butt plate صفحه فلزی روی ته قنداق تفنگ
stocked قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
tipstock قنداق جدا شونده تفنگ یااسلحه
stock قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
make up <idiom> استقرار وسایل تزئین وآرایش
disposition استقرار یکانها و اماد درمنطقه
location of industry تعیین محل استقرار صنعت
anchor line cable کابل استقرار چتردر هواپیما
downloadable font فونت قابل استقرار در حافظه
metacenter نقطه استقرار وثبات یاتوازن
hackbut نوعی تفنگ شمخال که ته قنداق ان خمیده است
haul defilade قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
hagbut نوعی تفنگ شمخال که ته قنداق ان خمیده است
cant انحراف قبضیتن توپ زاویه میل قنداق
cannelure شیار استقرار روکش گلوله ثاقب
location theory نظریه تعیین محل استقرار صنعت
settle مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
settles مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
cannelure شیار استقرار پوکه روی گلوله
sponson سکوی استقرار توپ روی برجک
gun post سوراخ محل استقرار لوله توپ
steric وابسته بطرز استقرار اجزاء اتم در فضا
trailer camp محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer court محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer park محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
rack space محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
staging سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
sabot کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
mounts قنداق سوار کردن بر پا کردن
mount قنداق سوار کردن بر پا کردن
base piece پایه پایه استقرار
barbette ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com