English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
dragon-tie تیر افقی گوشه ها
Search result with all words
crotch مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان
crotches مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان
Other Matches
planing افقی سطح افق افقی کردن
levels تراز سطح افقی افقی کردن
levelled تراز سطح افقی افقی کردن
leveled تراز سطح افقی افقی کردن
plane افقی سطح افق افقی کردن
planed افقی سطح افق افقی کردن
level تراز سطح افقی افقی کردن
planes افقی سطح افق افقی کردن
sliding wedge گاوه افقی یاکولاس افقی
corners گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
cornering گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
corner گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
eremitic گوشه نشینانه گوشه گیر
acute angle گوشه تیز گوشه تند
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
lateral افقی
horizontal افقی
laterad افقی
trunnion مفصل افقی
horizontal hook قلاب افقی
landscape orientation تمایل افقی
horizontal integration ادغام افقی
jack arch طاق افقی
horizontal wedge گاوه افقی
horizontal taping مساحی افقی
trunnion پاشنه افقی
horizontal growth رشد افقی
horizontal mobility تحرک افقی
yardarm بازوی افقی
horizontal disparity ناهمخوانی افقی
horizontal crossbar میله افقی
horizontal combination ترکیب افقی
horizontal candlepower شمع افقی
horizontal boring سوراخکاری افقی
ordinate حور افقی
horizontal section برش افقی
horizontal plane صفحه افقی
transverse plane صفحه افقی
horizontal polarization قطبش افقی
rhumb دایره افقی
plain coordinates مختصات افقی
putlog or lock تیر افقی
straightest افقی بطورسرراست
straighter افقی بطورسرراست
straight افقی بطورسرراست
horizontal pump پمپ افقی
horizontal loading کولاس افقی
horizontal integration انضمام افقی
transom الت افقی
transom وادار افقی
horizontal scrolling حرکت افقی
horizontal integration تمرکز افقی
cross beam تیر افقی
horizontal wedge کولاس افقی
tier ردیف افقی
cross head تیر افقی
cross hatch هاشور افقی
cross level افقی کردن
brise-soleil پرده افقی
abscissa محور افقی
abscissa بعد افقی
horizontally بطور افقی
horizontal سطح افقی
brise-soleil کرکره افقی
horizontal cornice رخ بام افقی
cross-beam تیر افقی
tiers ردیف افقی
crosscut saw اره افقی بر
horizontal labor mobility تحرک افقی کارگر
elevator مکان افقی متحرک
horizontal shearing stress تنش برش افقی
grand piano پیانوی بزرگ و افقی
grand pianos پیانوی بزرگ و افقی
surge حرکات افقی اب دریا
ridge pole کش دیرک افقی چادر
roof tree کش دیرک افقی چادر
crossbar تیرک افقی دروازه
horizontal loading بارگیری افقی کشتیها
horizontal phase control تنظیم فاز افقی
cross level حباب تراز افقی
horizontal stabilizer مکان افقی ثابت
advection جابجایی افقی هوا
boom ستون افقی [کشتی]
spar ستون افقی [کشتی]
crossbars تیرک افقی دروازه
transom الت افقی کمرکش
transverse abduction دور کردن افقی
bars میله افقی در پرش
breastsummer تیر افقی سردر
horizontal arch element حلقه افقی قوس
elevators مکان افقی متحرک
horizon system of coordinates دستگاه مختصات افقی
horizontal loom دار افقی [قالی]
vertical loom دار افقی [قالی]
laterad واقع درخط افقی
lateralrelationship نسبت در خط افقی از پهلو
mean horizontal candlepower شمع افقی متوسط
lateral واقع درخط افقی
surged حرکات افقی اب دریا
surges حرکات افقی اب دریا
x axis بردار افقی گراف
horizontal social mobility تحرک افقی اجتماعی
horizontal synchronizing همزمان ساز افقی
common roof تیرچه افقی خرپا
X coordinate مختصات بردار افقی
x plates صفحات انحراف افقی
cross grinder شاه تیر افقی
transverse adduction نزدیک کردن افقی
bar میله افقی در پرش
crossbars چوب افقی بالای مانع
adjustment for horizontal-circle image تنظیم افقی مرکز تصویر
scanned یکی ازخط وط افقی فسفری
scans یکی ازخط وط افقی فسفری
chitary jireugi ضربه مشت موازی یا افقی
axis برای مختصات افقی در گراف
racing dive شیرجه افقی دراغاز مسابقه
scan یکی ازخط وط افقی فسفری
crosspiece قسمت افقی وعرضی هر چیزی
foward speed همنه سرعت در صفحه افقی
booming تیر افقی وصل به بادبان
boomed تیر افقی وصل به بادبان
boom تیر افقی وصل به بادبان
transit compass الت سنجش گوشههای افقی
wale تیر افقی انتخاب کردن
western roll غلطیدن افقی از روی میله
windowsill قسمت افقی لبه پنجره
horizontal event numbering شماره گذاری افقی وقایع
bar چوب افقی بالای مانع
bars چوب افقی بالای مانع
x axis محور افقی مختصات یا محورطولها
booms تیر افقی وصل به بادبان
ledgers تیر افقی جلو چوبست
yards بازوی افقی دکل ناو
horizontal loading پر کردن مهمات به طور افقی
yard بازوی افقی دکل ناو
ledger تیر افقی جلو چوبست
crossbar چوب افقی بالای مانع
hexagon شش گوشه
cornerways از گوشه
ear گوشه
coin=quoin گوشه
ears گوشه
hexangular شش گوشه
cantle گوشه
hesagonal شش گوشه
recess گوشه
recesses گوشه
agonic بی گوشه
nook گوشه
figuration گوشه
quipping گوشه
cornerwise از گوشه
hexagons شش گوشه
coign گوشه
quip گوشه
quipped گوشه
in the corner در گوشه
corners گوشه
polygons بس گوشه
triquetrous سه گوشه
quoin گوشه
trigonic سه گوشه
cornering گوشه
sexangle شش گوشه شش بر
corner گوشه
lobe گوشه
quips گوشه
pointedness گوشه
angles گوشه
lobes گوشه
angle گوشه
nonagon 9 گوشه
polygon بس گوشه
three cornered سه گوشه
x amplifier تقویت کننده با سیستم انحراف افقی
validity بررسی و افقی بودن داده یا نتیجه
breast چوب افقی پایین دار [قالی]
trabeated ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
trabeation ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
warp beam چوب افقی بالای دار [قالی]
bail چوب کوتاه افقی روی پایه
rows مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
lateral افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
rowed مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
horizontal drilling and milling machine دستگاه مته کاری و فرزکاری افقی
chimney-mantle [قسمت افقی پیش بخاری تزئینی]
horizontal tab حرکت مکان نما به صورت افقی
mid span مرکزفاصله افقی بین دو پایه متوالی پل
x axis محور افقی روی یک صفحه مختصاتی
twist دوران حول محور افقی پیچش
twisting دوران حول محور افقی پیچش
twists دوران حول محور افقی پیچش
row مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
sliding wedge تیغه متحرک کولاس گاوهای افقی
cloisterer گوشه نشین
eremitic life گوشه نشینی
circumferentor گوشه سنج
canthus گوشه چشم
eremitism گوشه نشینی
eremitical گوشه گیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com