English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
sheath تیزی دنده
sheaths تیزی دنده
Other Matches
prongs تیزی چنگال تیزی دندان
prong تیزی چنگال تیزی دندان
chamfer گرفتن تیزی تیزی
ungear از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
spur gear دنده مهمیزی دنده خاردار
pinioning دنده پینیون دنده لایتناهی
pinion دنده پینیون دنده لایتناهی
pinions دنده پینیون دنده لایتناهی
epicyclic transmission یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
rougher دنده دنده کننده
sharpness تیزی
keenness تیزی
trenchancy تیزی
acuteness تیزی
acumination تیزی
acridity تیزی
poignancy تیزی
edge تیزی
verjuice تیزی
pointedness تیزی
shrillness تیزی
tartness تیزی
edges تیزی
visual acuity تیزی بینایی
edges کناره تیزی
edge کناره تیزی
cup point تیزی حلقوی
angles تیزی یا گوشه هر چیزی
tipping تیزی نوک چیزی
bevel تیزی لبه را گرفتن
knoll تیزی یابرامدگی خاک از اب
knolls تیزی یابرامدگی خاک از اب
angle تیزی یا گوشه هر چیزی
tip تیزی نوک چیزی
crests نوک تیزی راس خاکریز
cresting نوک تیزی راس خاکریز
crest نوک تیزی راس خاکریز
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
You are a smart cookie. [American E] شما آدم باهوشی [تیزی] هستید. [اصطلاح روزمره]
marlinespike وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
streamline body بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
sprocket دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
linstock چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
joggles بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggle بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggling بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
pings صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
rib دنده
gears دنده
costa دنده
gear دنده
geared دنده
geap دنده
strict یک دنده
slats دنده ها
slat دنده ها
drives دنده
hard-nosed یک دنده
spare ribs سر دنده
drive دنده
stricter یک دنده
dependum ته دنده
strictest یک دنده
gear wheel چرخ دنده
french chop گوشت دنده
external thread دنده خارجی
gear box جعبه دنده
high speed دنده سریع
cramwheel دنده مخروطی
dependum angle زاویه ته دنده
gear case جعبه دنده
drive mechanism جعبه دنده
gear cutter دنده تراش
spareribs گوشت دنده
gear level دسته دنده
cramwheel دنده کرامویل
cogwheel چرخ دنده
jackshaft دنده عقب
jackshaft دنده دو در اتومبیل
cross-rib دنده ی قوس
stick shift دسته دنده
ratchet دنده جغجغه ای
cogged wheel چرخ دنده
cog wheel چرخ دنده
cog [cogwheel] چرخ دنده
gearwheel چرخ دنده
cogged wheels چرخ دنده ها
cog wheels چرخ دنده ها
cogwheels چرخ دنده ها
gearwheels چرخ دنده ها
chop گوشت دنده
worm gear دنده مورب
worm gear دنده مارپیچی
laticostate دنده پهن
low gear دنده کندکن
pinwheel چرخ دنده
planetary gear دنده خورشیدی
shifting lever دسته دنده
sprocket دنده زنجیر
spur gear دنده ملخی
steering gear دنده فرمان
steering gear دنده سکان
toothed wheel چرخ دنده
top radius گردی سر دنده
transmission case جعبه دنده
wheelwork چرخ دنده
gear wheels چرخ دنده ها
frame دنده عرضی
cog دنده چرخ
pinioning جرخ دنده
gears جعبه دنده
cogs دنده چرخ
gearbox جعبه دنده
gearboxes جعبه دنده
geared چرخ دنده
thread دنده پیچ
rib دنده میله
transmissions جعبه دنده
gears چرخ دنده
gearshifts دنده عوض کن
geared جعبه دنده
gearshifts میله دنده
gearshift دنده عوض کن
gearshift میله دنده
stave دنده بشکه
pinions جرخ دنده
rib گوشت دنده
gearing جعبه دنده
transmission جعبه دنده
bendix دنده بندیکس
bendix دنده استارت
pinion جرخ دنده
reverse gears دنده معکوس
reverse gear دنده معکوس
bevel gear دنده مورب
bevel gear دنده کرامویل
longitudinal دنده طولی
ribbed دنده دار
grooved دنده دار
threads دنده پیچ
timber دنده عرضی
gear چرخ دنده
gear جعبه دنده
short ribs گوشت با استخوان دنده
quick change gearbox جعبه دنده نورتون
precostal واقع در پیش دنده ها
steering gear جعبه دنده فرمان
transmission gear چرخ دنده انتقال
transmission grease گریس جعبه دنده
starter gear ring چرخ دنده استارتر
nut چرخ دنده ساعت
rib هرچیز شبیه دنده
riblet انتهای دنده گوسفند
sawtooth wave موج دنده ارهای
reduction gear چرخ دنده کاهنده
rachet ضامن چرخ دنده
step up gear چرخ دنده افزاینده
rib دنده دار کردن
sun gear چرخ دنده خورشیدی
transmission oil روغن جعبه دنده
tricostate سه دندهای دارای سه دنده
cross-springer [دنده اریب در طاق]
rack چرخ دنده دار
pinion چرخ دنده جناحی
gear shift دسته دنده اتومبیل
gear lever دسته دنده اتومبیل
gear stick دسته دنده اتومبیل
ratchets ضامن چرخ دنده
ratchet ضامن چرخ دنده
wracks چرخ دنده دار
wracked چرخ دنده دار
racks چرخ دنده دار
pinion دنده هرزه گرد
pinioning چرخ دنده جناحی
tumble gear چرخ دنده واسطه
pinions دنده هرزه گرد
worm gear چرخ دنده حلزونی
worm wheel دنده کرمی شکل
worm wheel چرخ دنده حلزونی
pinions چرخ دنده جناحی
spare ribs گوشت دنده با استخوان
get up on the wrong side of the bed <idiom> از دنده چپ بلند شدن
pinioning دنده هرزه گرد
gear box جعبه دنده گیرباکس
gear assembly مجموعه چرخ دنده ها
racked چرخ دنده دار
bevel gear چرخ دنده مخروطی
crown gear چرخ دنده محدب
gear quadrant ماهک جعبه دنده
gear ratio نسبت چره دنده ها
gear transmission ratio نسبت دنده گیربکس
gearbox position وضعیت جعبه دنده
grub screw میله دنده دار
he broke his rib or something دنده منده اش شکست
gears پوشش دنده دار
helical gear چرخ دنده حلزونی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com