Dictiornary-Farsi | ثابت تباهی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
decay constant	ثابت تباهی


Other Matches

static employment	کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
fixed capital	سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test	ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
depravity	تباهی
decaying	تباهی
vitiation	تباهی
ruination	تباهی
destruction	تباهی
decays	تباهی
degeneration	تباهی
perdition	تباهی
pravity	تباهی
decayed	تباهی
cottuptness	تباهی
corruptness	تباهی
ruins	تباهی
ruining	تباهی
ruin	تباهی
deterioration	تباهی
reprobation	تباهی
depravation	تباهی
depravement	تباهی
decadence	تباهی
decay	تباهی
to mess something up	تباهی کردن
to muck up something	تباهی کردن
to fuck something up	تباهی کردن
corruption	ارتشاء تباهی
wickedness	تباهی تبهکاری
superficial degradation	برون تباهی
to screw the pooch	تباهی کردن
corruptly	ازروی تباهی
decay of luminescence	تباهی لومینسانس
decay time	زمان تباهی
to cock something up	تباهی کردن
mental deterioration	تباهی عقلی
to botch things up	تباهی کردن
to screw something up	تباهی کردن
decays	منحط شدن تباهی
spoiled	تباهی از بین بردن
decayed	منحط شدن تباهی
decay	منحط شدن تباهی
spoils	تباهی از بین بردن
decaying	منحط شدن تباهی
spoiling	تباهی از بین بردن
spoil	تباهی از بین بردن
standing orders	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sample	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
nihilism	اعتقاد به تباهی وفساد دستگاههای اداری ولزوم از بین رفتن انها
standing	ثابت دستورالعمل ثابت
steadies	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
fix	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixing	ثابت
specifics	ثابت
specific	ثابت
steadier	ثابت تر
invariable	ثابت
established	ثابت
resolute	ثابت
sustains	ثابت
sustained	ثابت
sustain	ثابت
solids	ثابت
fix	ثابت
loyal	ثابت
immovable	ثابت
disputeless	ثابت
fiducial	ثابت
fixed	ثابت
constants	ثابت
inalterable	ثابت
incommutable	ثابت
fixed bridge	پل ثابت
constant	ثابت
leger or ledger	ثابت
stables	ثابت
patting	ثابت
pegged	ثابت
undeviating <adj.>	ثابت
unswerving <adj.>	ثابت
true	ثابت
truer	ثابت
truest	ثابت
changeless	ثابت
patted	ثابت
steadies	ثابت
steadiest	ثابت
steady	ثابت
steadying	ثابت
pat	ثابت
pats	ثابت
hard and fast	ثابت
indelible	ثابت
unshaken	ثابت
thetical	ثابت
fixes	ثابت
firm	ثابت
firmer	ثابت
firms	ثابت
thetic	ثابت
stable	ثابت
static	ثابت
settled	ثابت
rugged	ثابت
steadied	ثابت
permanent	ثابت
standstill	ثابت
stationary	ثابت
equable	ثابت
solid	ثابت
firmest	ثابت
constant speed	سرعت ثابت
boltzmann constant	ثابت بولتزمان
constatnt	مقدار ثابت
fixed ersistor	مقاومت ثابت
fixed echo	اکوی ثابت
fixed disk	دیسک ثابت
constant voltage	ولتاژ ثابت
fixed davit	جرثقیل ثابت
fixed casement	قاب ثابت
fixed costs	هزینههای ثابت
costant load	بار ثابت
fixed radix	با مبنای ثابت
fixed price	قیمت ثابت
fixed point	نقطه ثابت
fixed point	با ممیز ثابت
fixed point	ممیز ثابت
curie constant	ثابت کوری
fixed property	سرمایه ثابت
fixed field	میدان ثابت
fixed pivot	لولای ثابت
fixed light	چراغ ثابت
fixed length	با درازای ثابت
fixed inputs	منابع ثابت
fixed inputs	نهادههای ثابت
fixed income	درامد ثابت
fixed head	با نوک ثابت
fixed format	قابل ثابت
fixed resources	منابع ثابت
fixed capital	سرمایه ثابت
field constant	ثابت میدان
disintegration constant	ثابت تلاشی
equilibrium constant	ثابت تعادل
constant luminance	روشنایی ثابت
constant factors	عوامل ثابت
electric constant	ثابت الکتریکی
dissociation constant	ثابت تفکیک
clinch knot	گره ثابت
constant error	خطای ثابت
dielectric constant	ثابت دی الکتریک
conservative flux	شاره ثابت
constant current	شدت ثابت
constant capital	سرمایه ثابت
constant cost	قیمت ثابت
constant of motion	ثابت حرکت
figurative constant	ثابت تلویحی
constant power	توان ثابت
fixed condenser	خازن ثابت
fixed capacitor	خازن ثابت
fixed budget	بودجه ثابت
boltzmann constant	ثابت بولتزمن
fixed beam	تیر ثابت
constant return	بازده ثابت
fixed assets	دارائیهای ثابت
fixed assets	داراییهای ثابت
capital asset	سرمایه ثابت
fixed asset	دارائی ثابت
capital goods	دارایی ثابت
carbon fixed	کربن ثابت
fixed area	ناحیه ثابت
fixed ammunition	مهمات ثابت
carbon fixed	ذغال ثابت
firm offer	پیشنهاد ثابت
constant pressure	فشار ثابت
fixed round	فشنگ ثابت
resolvedly	با عزم ثابت
standing light	چراغ ثابت
standing part	قسمت ثابت
standing patrol	گشتی ثابت
standing rigging	بکسلهای ثابت
standing rigging	طنابهای ثابت
static transformer	مبدل ثابت
stationary population	جمعیت ثابت
staunch stanch	ثابت قدم
steady current	جریان ثابت
steady state	حالت ثابت
stefan's constant	ثابت استفان
stability constant	ثابت پایداری
sta	ثابت قدم
rhumb line	راه ثابت
rydberg constant	ثابت ریدبرگ
scale down	به نسبت ثابت
screening constant	ثابت پوشش