Dictiornary-Farsi | ثابت ناپایداری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
instability constant	ثابت ناپایداری


Other Matches

instability	ناپایداری
cangeability	ناپایداری
instabilities	ناپایداری
crankiness	ناپایداری
transience	ناپایداری
fickleness	ناپایداری
transience or cy	ناپایداری
precariousness	ناپایداری
inconstancy	ناپایداری
variation	تغییر ناپایداری
torsional instability	ناپایداری پیچشی
rolling instability	ناپایداری غلطشی
variations	تغییر ناپایداری
impermanency	ناپایداری بی دوامی
thermal instability	ناپایداری حرارتی
spiral instability	ناپایداری چرخشی
incertitude	ناپایداری زندگی
impermanence	ناپایداری بی دوامی
negative static stability	ناپایداری ایستای منفی
evanescence	فقدان تدریجی ناپایداری
static employment	کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
jitter	ناپایداری سیگنال یا مسیراپعه کاتدیک
removability	ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
fixed capital	سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test	ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
standing order	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sampled	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing	ثابت دستورالعمل ثابت
steadies	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
transitoriness	حالت ناپایداری حالت بی بقایی
fix	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
solid	ثابت
inalterable	ثابت
resolute	ثابت
standstill	ثابت
changeless	ثابت
constant	ثابت
fiducial	ثابت
incommutable	ثابت
fixes	ثابت
rugged	ثابت
permanent	ثابت
solids	ثابت
settled	ثابت
fixed	ثابت
thetic	ثابت
loyal	ثابت
thetical	ثابت
specifics	ثابت
specific	ثابت
established	ثابت
disputeless	ثابت
sustain	ثابت
sustained	ثابت
sustains	ثابت
steadier	ثابت تر
leger or ledger	ثابت
fixing	ثابت
immovable	ثابت
static	ثابت
patted	ثابت
stables	ثابت
undeviating <adj.>	ثابت
unswerving <adj.>	ثابت
steadiest	ثابت
pegged	ثابت
stable	ثابت
pats	ثابت
pat	ثابت
steady	ثابت
steadying	ثابت
patting	ثابت
constants	ثابت
stationary	ثابت
steadies	ثابت
unshaken	ثابت
firm	ثابت
firmer	ثابت
firmest	ثابت
firms	ثابت
steadied	ثابت
invariable	ثابت
truest	ثابت
true	ثابت
fixed bridge	پل ثابت
hard and fast	ثابت
indelible	ثابت
fix	ثابت
equable	ثابت
truer	ثابت
lastingly	بطور ثابت
lattice constant	ثابت شبکه
madelung constant	ثابت مادلونگ
invariant	ثابت نامتغیر
boltzmann constant	ثابت بولتزمان
boltzmann constant	ثابت بولتزمن
carbon fixed	کربن ثابت
lastering friendship	دوستی پا بر جا یا ثابت
carbon fixed	ذغال ثابت
propagation constant	ثابت انتشار
k	ثابت دی الکتریک
capital goods	دارایی ثابت
ionization constant	ثابت یون
capital asset	سرمایه ثابت
flat footed	ثابت قطعی
multiplying constant	مضرب ثابت
fix	ثابت ماندن
standpoint	نقطه ثابت
fixes	ثابت کردن
permittivity	ثابت دی الکتریک
premanent way	خط ثابت خط دائمی
planck's constant	ثابت پلانک
magnetic constant	ثابت مغناطیسی
fixes	ثابت شدن
fix	ثابت کردن
fixes	ثابت ماندن
standpoints	نقطه ثابت
permanent way	مسیر ثابت
fixative	ثابت کننده
flat-footed	ثابت قطعی
attenuation factor	ثابت تضعیف
attenuation constant	ثابت تضعیف
newton constant	ثابت نیوتون
numeric constant	ثابت عددی
an inflexible resolution	عزم ثابت
on costs	هزنههای ثابت
permanent shuttering	قالب ثابت
abhide	ثابت بودن
fix	ثابت شدن
steadfastly	ثابت قدم
steadfast	ثابت قدم
invariably	بطور ثابت
fixatives	ثابت کننده
dielectric constant	ثابت دی الکتریک
fixed point	نقطه ثابت
figurative constant	ثابت تلویحی
fixed point	با ممیز ثابت
firm offer	پیشنهاد ثابت
fixed ammunition	مهمات ثابت
fixed area	ناحیه ثابت
fixed asset	دارائی ثابت
fixed assets	داراییهای ثابت
field constant	ثابت میدان
fixed price	قیمت ثابت
fixed resources	منابع ثابت
disintegration constant	ثابت تلاشی
dissociation constant	ثابت تفکیک
fixed radix	با مبنای ثابت
fixed property	سرمایه ثابت
electric constant	ثابت الکتریکی
equilibrium constant	ثابت تعادل
fixed point	ممیز ثابت
fixed assets	دارائیهای ثابت
fixed disk	دیسک ثابت
fixed echo	اکوی ثابت
fixed ersistor	مقاومت ثابت
fixed length	با درازای ثابت
fixed field	میدان ثابت
fixed format	قابل ثابت
fixed inputs	منابع ثابت
fixed head	با نوک ثابت
fixed inputs	نهادههای ثابت
fixed davit	جرثقیل ثابت
fixed costs	هزینههای ثابت
fixed beam	تیر ثابت
fixed pivot	لولای ثابت
fixed budget	بودجه ثابت
fixed capacitor	خازن ثابت
fixed condenser	خازن ثابت
fixed capital	سرمایه ثابت
fixed casement	قاب ثابت
fixed light	چراغ ثابت
fixed income	درامد ثابت
fixed round	فشنگ ثابت
clinch knot	گره ثابت
constant factors	عوامل ثابت
constant luminance	روشنایی ثابت
constant of motion	ثابت حرکت
hard set	ثابت شده
gravitational constant	ثابت جاذبه
gravitational constant	ثابت گرانش
constant power	توان ثابت
constant pressure	فشار ثابت
constant error	خطای ثابت
hubble constant	ثابت هابل
inertia constant	ثابت اینرسی
inductive capacity	ثابت دی الکتریسیته
conservative flux	شاره ثابت
constant capital	سرمایه ثابت
constant cost	قیمت ثابت
constant current	شدت ثابت
immovably	بطور ثابت
image phase change coefficient	ثابت فازی