Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
electrocardiogram
ثبت ضربان قلب بوسیله برق
Other Matches
pulse repetition
تجدید ضربان پی امد ضربان
beats
ضربان
beat
ضربان
pulsation
ضربان
ticktack
ضربان
ictus
ضربان
tictac
ضربان
fitch
ضربان
pulse
ضربان
baet
ضربان
pulsed
ضربان
sphygmus
ضربان
throbbed
ضربان
throb
ضربان
throbbing
ضربان
throbs
ضربان
surge
ضربان
surged
ضربان
surges
ضربان
heart rate
ضربان قلب
pulsation
ضربان ستارهای
heart beat
ضربان قلب
beats
ضربان نبض
pant
ضربان تپش
pulse repetition
تکرار ضربان
pant
ضربان داشتن
panted
ضربان داشتن
panted
ضربان تپش
beat
ضربان نبض
heartbeats
ضربان قلب
beat frequency
فرکانس ضربان
impluse meter
ضربان سنج
impluse frequency
فرکانس ضربان
data pulse
ضربان داده
heartbeat
ضربان قلب
voltage impluse
ضربان ولتاژ
pulsing
ضربان امواج
acrotism
فقدان ضربان یا تپش
pitter-patter
چک چک باران و غیره ضربان
stethoscopes
گوشی ضربان سنج
extrasystole
ضربان اضافی قلب
stethoscope
گوشی ضربان سنج
pitter patter
چک چک باران و غیره ضربان
arrhythmic
نامنظمی ضربان نبض
pulsating star
ستاره ضربان دار
to skip
[heartbeat]
انداختن یک تپش
[ضربان قلب]
cardiograph
دستگاه ثبت ضربان قلب
tricrotic
ضربان نبض بطورسه ضربهای
My heartbeat is even .
ضربان قلبم منظم است
pacemakers
دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
pacemaker
دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
beats
تغییرات شدت صوت در اثرتداخل ضربان
to skip
[heartbeat]
حذف کردن یک تپش
[ضربان قلب]
pit a pat
با ضربات تند و متوالی درحال ضربان
beat
تغییرات شدت صوت در اثرتداخل ضربان
electrocardiograph
دستگاه برقی ضربان نگارقلب تپش نگار
eurythmy
ضربان منظم نبض حرکات منظم بدن
eurhythmy
ضربان منظم نبض حرکات منظم بدن
with
بوسیله
of
بوسیله
wherewithal
که بوسیله ان
by
بوسیله
at the hand of
بوسیله
per
بوسیله
whereby
که بوسیله ان
via
بوسیله
by the instrumentality of
بوسیله
thruogh the a of
بوسیله
perprep
بوسیله
by dint of
بوسیله
osmose
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
per pais
بوسیله مملکت
hydrolysis
تجزیه بوسیله اب
hydromancy
تفال بوسیله اب
by the f.
بوسیله لمس
by wire
بوسیله تلگراف
per pais
بوسیله کشور
municipally
بوسیله شهرداری
electrically
بوسیله برق
by depty
بوسیله نماینده
seagirt
محصور بوسیله دریا
pours
تراوش بوسیله ریزش
pouring
تراوش بوسیله ریزش
semaphore
مخابره بوسیله پرچم
windswept
بوسیله باد جاروشده
pour
تراوش بوسیله ریزش
poured
تراوش بوسیله ریزش
phototypography
چاپ بوسیله عکسبرداری
pipage
ترابری بوسیله لوله
intuitively
بوسیله درک مستقیم
radar scan
مراقبت بوسیله رادار
traingulation
پیمایش بوسیله مثلثات
electric chair
اعدام بوسیله برق
to pick thanks
بوسیله سخن چینی
pipe down
بوسیله شیپور یا نای
pipeage
ترابری بوسیله لوله
aerotherapeutics
معالجه بوسیله هوا
aeromancy
تفال بوسیله هوا
diathermy
معالجه بوسیله حرارت
windblown
در حرکت بوسیله باد
to scent out
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
in propria persona
بوسیله خود شخص
patent
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
electromotive
متحرک بوسیله برق
brews
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brewed
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brew
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
patented
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patenting
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patents
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
eluviation
انتقال بوسیله بادوباران
postage
حمل بوسیله پست
lapped joint
اتصال بوسیله پوشش
churns
بوسیله اسباب گردنده
galvanography
روی مس بوسیله اندودکهربایی
infiltration
پالایش بوسیله تراوش
leaching
تصفیه بوسیله شستشو
sent via e-mail
بوسیله ایمیل فرستاده شد
photogelatin process
چاپ بوسیله ژلاتین
baptising
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
churned
بوسیله اسباب گردنده
baptises
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
hydromancer
تفال زننده بوسیله اب
hydrolyze
بوسیله اب تجزیه شدن
dragonnades
بوسیله سواره نظام
baptizing
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
churn
بوسیله اسباب گردنده
baptizes
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
radiophotograph
انتقال عکس بوسیله رادیو
rainwash
شستشوی چیزی بوسیله باران
in law
خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
hyphenate
بوسیله خط دارای فاصله کردن
rainwash
شسته شده بوسیله باران
seaborne
بوسیله کشتی حمل شده
radiograms
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
roentgenoscopy
معاینه بوسیله اشعه مجهول
argon arc welding
جوش قوسی بوسیله گازارگون
hit wicket
انداختن میله بوسیله خودتوپزن
hydropathy
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
hydrophilous
گرده افشانی کننده بوسیله اب
rocket propulsion
حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
grout stop
اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
pyretotherapy
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
platinotype
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
electrotype
بوسیله برق چاپ کردن
electrometallurgy
ذوب فلزات بوسیله برق
container transport
حمل و نقل بوسیله کانتینر
perfusion
غسل تعمید بوسیله اب پاشی
electro magnetism
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
phonendoscope
اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
photoengraving
گراور سازی بوسیله عکاسی
photolighograph
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
chemical warfare
جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
memoria technica
فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
cathodogeaph
بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
incuse
نقش شده بوسیله چکش
instantiate
معرفی کردن بوسیله کنسرت
intercommunication system
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
lightproof
غیرقابل نفوذ بوسیله نور
lyophil
خشک شده بوسیله انجمادسخت
lyophiled
خشک شده بوسیله انجمادسخت
carbon arcwelding
جوش قوسی بوسیله کربن
massotherapy
معالجه بوسیله مشت و مال
embolic
مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
photomap
نقشه برداری بوسیله عکاسی
wirephoto
بوسیله بی سیم عکس فرستادن
wigwag
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
wet down
بوسیله اب پاشی خیس کردن
waterborne
حمل شده بوسیله اب اب برد
self service
کمک بوسیله خود شخص
to buy something at an auction
چیزی را در
[بوسیله]
حراجی خریدن
suicide attack
قصد کشت بوسیله خودکشی
lure
بوسیله تطمیع بدام انداختن
suicide bombing
قصد کشت بوسیله خودکشی
soaks
بوسیله مایع اشباع شدن
soak
بوسیله مایع اشباع شدن
nettles
بوسیله گزنه گزیده شدن
mail order
سفارش کالا بوسیله پست
self appointed
منصوب شده بوسیله خویشتن
self-appointed
منصوب شده بوسیله خویشتن
nettle
بوسیله گزنه گزیده شدن
photocopied
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
lured
بوسیله تطمیع بدام انداختن
telekinesis
حرکت اجسام بوسیله ارواح
lures
بوسیله تطمیع بدام انداختن
step down
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
lip-reads
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-read
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
latches
بوسیله کلون محکم کردن
steam propulsion of ships
راندن کشتی ها بوسیله بخار
sporogony
تولید مثل بوسیله هاگ
lip read
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
string
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
stethoscopy
معاینه بوسیله گوشی طبی
self administered
اداره شونده بوسیله خویشتن
the block
مردن بوسیله گردن زنی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com