English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
launch جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launched جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launches جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launching جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
Other Matches
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
buyer's over حالتی در بازار که پس ازفروش تمام کالا هنور کالای مربوطه مورد نقاضا میباشد
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
neoclassical theory of value تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
marketable قابل عرضه دربازار
release قراردادن محصول جدید دربازار
released قراردادن محصول جدید دربازار
releases قراردادن محصول جدید دربازار
dumping فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
stallage حق نصب غرفه و کیوسک دربازار یا نمایشگاه کالا
department stores فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
walras law براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
gross national product تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
aggregate market supply عرضه کل بازار
supplied تامین موجودی عرضه نمودن
supply تامین موجودی عرضه نمودن
supplying تامین موجودی عرضه نمودن
to place on the market به بازار عرضه کردن
to put on the market به بازار عرضه کردن
marketability قابلیت عرضه در بازار
marketed به بازار عرضه کردن
markets به بازار عرضه کردن
market به بازار عرضه کردن
demand and supply market بازار عرضه و تقاضا
marketable goods کالاهای قابل عرضه به بازار
commodity market بازار کالای مصرفی
cornering the market قبضه نمودن بازار
loanable funds وجوه قابل عرضه به بازار پول
to offer عرضه کردن [ کالا]
roll out معرفی یک کالای تجارتی به بازار
commodity market بازار کالا
launches جا انداختن کالا در بازار
launching جا انداختن کالا در بازار
initial campaign معرفی کالا به بازار
launch جا انداختن کالا در بازار
launched جا انداختن کالا در بازار
stocked عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
sue and losse part عرضه کالا به صورت مجزا یاتفکیک شده
stock عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
exclusion principle درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
joint product offer فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
launch قرار دادن محصول جدید در بازار
launching قرار دادن محصول جدید در بازار
launched قرار دادن محصول جدید در بازار
launches قرار دادن محصول جدید در بازار
marketplace میدان فروش کالا بازار
market acceptance پذیرش کالا توسط بازار
shipment ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
shipments ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
market research تحقیقات علمی در بازار ودادوستد کالا
particular lien حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
cartel توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartels توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cross elasticity of demand درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
cartel اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
last in , first out اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
reaganomics اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
Netscape Navigator یکی از جستجوگران معروف www که هنوز هم در بازار مط رح است شامل خصوصیات بسیاری از قبیل خوانندگان جدید و نیز تامین برنامههای java است
double coincidence of wants زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
labeled cargo کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
set سوار کردن جاانداختن
sets سوار کردن جاانداختن
setting up سوار کردن جاانداختن
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
market research تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
On the free market . دربازار آزاد
rehyphenation تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
bear کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
fairs بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fair بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairest بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairer بازار مکاره هفته بازار عادلانه
It is in short supply. زمینه اش دربازار کم است
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
transire برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
Money is in short supply. پول دربازار سخت گیر می آید (کم است )
market failure شکست بازار نارسائی بازار
barter with someone با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
imagism مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
install تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installing تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
shelf life مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] دادوستد کالا با کالا کردن
cash on delivery فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
market value در بازار قیمت بازار
freightliner شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
market economy اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
update 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
slouchy بی عرضه
proffering عرضه
proffered عرضه
aggregate supply عرضه کل
dowdy بی عرضه
efficiency عرضه
good for nothing بی عرضه
proffers عرضه
supplying عرضه
presentations عرضه
total supply عرضه کل
proffer عرضه
offers عرضه
offer عرضه
presentation عرضه
offered عرضه
inept بی عرضه
supply عرضه
supplied عرضه
offer عرضه کردن
offers عرضه کردن
provide عرضه کردن
money stock عرضه پول
disposable قابل عرضه
exposition عرضه نمایشگاه
money supply عرضه پول
offered عرضه کردن
expositions عرضه نمایشگاه
national supply عرضه ملی
provides عرضه کردن
change in supply تغییر عرضه
elastic supply عرضه حساس
elastic supply عرضه با کشش
presentations ارائه عرضه
presents عرضه کردن
presenting عرضه کردن
presented عرضه کردن
supply constraints محدودیتهای عرضه
supply and demand عرضه و تقاضا
supply and d. عرضه وتقاضا
fixed supply عرضه ثابت
offer and demand عرضه و تقاضا
glut عرضه بیش از حد
work effort عرضه کار
gluts عرضه بیش از حد
oversupply عرضه بیش از حد
excess supply عرضه اضافی
excess supply عرضه بیش از حد
supply curve منحنی عرضه
supply function تابع عرضه
elasticity of supply کشش عرضه
inelastic supply عرضه بی کشش
leader merchandising پیشرو در عرضه
supply schedule جدول عرضه
presentative عرضه داشتنی
present عرضه کردن
representable قابل عرضه
jackstraw ادم بی عرضه
counter offer عرضه متقابل
presentation ارائه عرضه
sampling offer عرضه ازمایشی
supply price قیمت عرضه
supplied عرضه داشتن
quantity of supply مقدار عرضه
supply عرضه داشتن
supplying عرضه داشتن
joint supply عرضه مشترک
supply management مدیریت عرضه
trial offer عرضه ازمایشی
supply of labor عرضه کار
supply of money عرضه پول
offeror فروشنده عرضه کننده
price elasticity of supply کشش قیمتی عرضه
perfectly elastic supply عرضه کاملا با کشش
personal service utility عرضه سرانه کار
perfectly inelastic supply عرضه کاملا بی کشش
quantity supplied مقدار عرضه شده
offered پیشکش کردن عرضه
offers پیشکش کردن عرضه
goons تروریست بی عرضه و نالایق
offer پیشکش کردن عرضه
supply side economics اقتصاد طرفدار عرضه
institute of purchasing and supply موسسه خرید و عرضه
marginal supply price قیمت عرضه نهائی
scruff ادم بی عرضه وفقیر
law of supply and demand قانون عرضه و تقاضا
real money supply عرضه واقعی پول
goon تروریست بی عرضه و نالایق
glut عرضه بیش از تقاضا
disposure نمایش عرضه داشت
supply and demand law قانون عرضه و تقاضا
gluts عرضه بیش از تقاضا
elastic supply عرضه انعطاف پذیر
supply push inflation تورم ناشی از فشار عرضه
to offer a reward [for] عرضه کردن پاداشی [برای]
long run industry supply curve منحنی عرضه صنعت در بلندمدت
backward bending supply curve منحنی عرضه به عقب خم شونده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com