English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (17 milliseconds)
English Persian
static relocation جابجایی ایستا
Other Matches
rightsizing فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
task جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
tasks جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
stagnant ایستا
stagnation ایستا
stationary ایستا
static ایستا
static ram RA ایستا
resting ایستا
static balance توازن ایستا
static balance بالانس ایستا
static economy اقتصاد ایستا
static dump روگرفت ایستا
static dump روبرداری ایستا
static structure ساخت ایستا
static analysis تحلیل ایستا
freeze-frame قاب ایستا
static equilibrium تعادل ایستا
standing part قسمت ایستا
static storage انباره ایستا
portraint orientation شکل ایستا
portable standard چراغ ایستا
photostatic ایستا نوری
static file پرونده ایستا
static file فایل ایستا
static memory حافظه ایستا
freeze-frames قاب ایستا
static allocation تخصیص ایستا
static relocation جابجاسازی ایستا
static refresh بازسازی ایستا
static ram حافظه ایستا
staticize ایستا ساختن
static analysis تجزیه و تحلیل ایستا
impluse withstand voltage فشار ضربهای ایستا
monte carlo method روش بررسی ایستا
static storage allocation تخصیص انباره ایستا
statics مبحث اجسام ایستا
self supporting tower برج خود ایستا
tsr برنامه مقیم پایانی ایستا
terminal and stay resident program برنامه مقیم پایانی ایستا
static random access memory حافظه دستیابی مستقیم ایستا
statip shift register ثبات تغییر مکان ایستا
smog میدان مغناطیسی گسترده و الکتریسته ایستا که با قط عات الکترونیکی ایجاد شده است
convection جابجایی
relocation جابجایی
displeacement of water جابجایی اب
displacement ton تن جابجایی
deplacement جابجایی
head posisioning جابجایی هد
dislocation جابجایی
handling جابجایی
commutation جابجایی
displacement جابجایی
commutation relation رابطه جابجایی
field displacement جابجایی میدان
handling of goods جابجایی امتعه
program relocation جابجایی برنامه
hydride shift جابجایی هیدریدی
image shift جابجایی تصویر
chemical shift جابجایی شیمیایی
relocation factor ضریب جابجایی
relocation register ثبات جابجایی
block move جابجایی بلوک
bimolecular displacement جابجایی دو مولکولی
associative shift جابجایی تداعی
eluviation جابجایی خاک
commutation rules قواعد جابجایی
doppler shift جابجایی دوپلر
doppler frequency جابجایی دوپلر
dynamic relocation جابجایی پویا
displacement current جریان جابجایی
dislocation defect نقص جابجایی
cost of removal هزینه جابجایی
commutativity جابجایی پذیری
commutative law قانون جابجایی
handling of goods جابجایی کالا
commutative جابجایی پذیر
angular displacement جابجایی زاویهای
alkyl shift جابجایی الکیلی
shifts جابجایی مرکزقوس
shift reagent واکنشگر جابجایی
shifts جابجایی شعاعی
shifted جابجایی شعاعی
stokes shift جابجایی استوک
shift جابجایی شعاعی
shift جابجایی مرکزقوس
shifted جابجایی مرکزقوس
shear displacements جابجایی برشی
materials handling جابجایی مواد
allesthesia جابجایی بساوشی
allach جابجایی بساوشی
image displacement تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
handling charges هزینههای جابجایی کالا
matrix جابجایی سط ر و ستون در آرایه
free movement of capital ازادی جابجایی سرمایه
allocheiria جابجایی بساوشی متقارن
modular constraint محدودیت در جابجایی تصاویر
itineration ازیک جابجایی دیگر
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
output per unit of displacement توان در واحد جابجایی
hubble effect جابجایی به سوی قرمز
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
drunkennes خطای جابجایی یا لغزش
translation جابجایی [ریاضی] [فیزیک]
Abelian group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
sand cone method طریقه جابجایی ماسه
commutative group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
red shift جابجایی به سوی قرمز
advection جابجایی افقی هوا
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
blue shift جابجایی به سوی ابی
rotation جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
allochiria جابجایی بساوشی متقارن
matrixes جابجایی سط ر و ستون در آرایه
commutative group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
Abelian group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
removable آنچه قابل جابجایی است
chemical shift equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
shift جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shifts جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
chemical shift non equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
cartridges دیسک سخت قابل جابجایی
cartridge دیسک سخت قابل جابجایی
globally تابع جابجایی که یک قطعه متن
global تابع جابجایی که یک قطعه متن
shifted جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shifted جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifts جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shift جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
righting جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shifts جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
displacement جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
right جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
righted جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shifted جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
centure of pressure travel جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
data leakage جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
pseudo random قط عات حافظه RAM پویا , که قادر به تنظیم مجدد هستند و بنابراین فاهری مشابه قطعه , RAM ایستا دارند
machine address مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
shifts دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
directories SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
directory SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
shifted دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shift دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
work انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
worked انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
shifts محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shift محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
distributes چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
distribute چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
distributing چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
shifted محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
rotate جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotated جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotates جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
relocation جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه
relocation جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه
advection جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
storing ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
explicit address آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس
store ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
logic seeking چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
range جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
ranged جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
ranges جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
texts سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
text سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
eds درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند
part قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است
inversion تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversions تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
shell sort الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
magnetic skin effect جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
rotation جابجایی یک الگوی بیت درکلمه به چپ یا راست , بیت آخر قدیمی در بیت اول جدید قرار می گیرد
permanent تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
thrashing 1-فعالیتهای زیادی دیسک . 2-مشخصات یا خطای برنامهای در حافظه مجازی . که باعث اتلاف وقت CPV برای جابجایی صفحات بین حافظه پشتیبان میشود
gun displacement جابجایی توپها گسترش توپها
shift instruction دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
demands جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
parallax پارالاکس ضریب شکست نور جابجایی تصویر در اثر شکست نور
shifted جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
RIFF قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
resource قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com