Total search result: 195 (17 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
static relocation |
جابجایی ایستا |
|
|
Other Matches |
|
rightsizing |
فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc |
task |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
tasks |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
stagnant |
ایستا |
stagnation |
ایستا |
stationary |
ایستا |
static |
ایستا |
static ram |
RA ایستا |
resting |
ایستا |
static balance |
توازن ایستا |
static balance |
بالانس ایستا |
static economy |
اقتصاد ایستا |
static dump |
روگرفت ایستا |
static dump |
روبرداری ایستا |
static structure |
ساخت ایستا |
static analysis |
تحلیل ایستا |
freeze-frame |
قاب ایستا |
static equilibrium |
تعادل ایستا |
standing part |
قسمت ایستا |
static storage |
انباره ایستا |
portraint orientation |
شکل ایستا |
portable standard |
چراغ ایستا |
photostatic |
ایستا نوری |
static file |
پرونده ایستا |
static file |
فایل ایستا |
static memory |
حافظه ایستا |
freeze-frames |
قاب ایستا |
static allocation |
تخصیص ایستا |
static relocation |
جابجاسازی ایستا |
static refresh |
بازسازی ایستا |
static ram |
حافظه ایستا |
staticize |
ایستا ساختن |
static analysis |
تجزیه و تحلیل ایستا |
impluse withstand voltage |
فشار ضربهای ایستا |
monte carlo method |
روش بررسی ایستا |
static storage allocation |
تخصیص انباره ایستا |
statics |
مبحث اجسام ایستا |
self supporting tower |
برج خود ایستا |
tsr |
برنامه مقیم پایانی ایستا |
terminal and stay resident program |
برنامه مقیم پایانی ایستا |
static random access memory |
حافظه دستیابی مستقیم ایستا |
statip shift register |
ثبات تغییر مکان ایستا |
smog |
میدان مغناطیسی گسترده و الکتریسته ایستا که با قط عات الکترونیکی ایجاد شده است |
convection |
جابجایی |
relocation |
جابجایی |
displeacement of water |
جابجایی اب |
displacement ton |
تن جابجایی |
deplacement |
جابجایی |
head posisioning |
جابجایی هد |
dislocation |
جابجایی |
handling |
جابجایی |
commutation |
جابجایی |
displacement |
جابجایی |
commutation relation |
رابطه جابجایی |
field displacement |
جابجایی میدان |
handling of goods |
جابجایی امتعه |
program relocation |
جابجایی برنامه |
hydride shift |
جابجایی هیدریدی |
image shift |
جابجایی تصویر |
chemical shift |
جابجایی شیمیایی |
relocation factor |
ضریب جابجایی |
relocation register |
ثبات جابجایی |
block move |
جابجایی بلوک |
bimolecular displacement |
جابجایی دو مولکولی |
associative shift |
جابجایی تداعی |
eluviation |
جابجایی خاک |
commutation rules |
قواعد جابجایی |
doppler shift |
جابجایی دوپلر |
doppler frequency |
جابجایی دوپلر |
dynamic relocation |
جابجایی پویا |
displacement current |
جریان جابجایی |
dislocation defect |
نقص جابجایی |
cost of removal |
هزینه جابجایی |
commutativity |
جابجایی پذیری |
commutative law |
قانون جابجایی |
handling of goods |
جابجایی کالا |
commutative |
جابجایی پذیر |
angular displacement |
جابجایی زاویهای |
alkyl shift |
جابجایی الکیلی |
shifts |
جابجایی مرکزقوس |
shift reagent |
واکنشگر جابجایی |
shifts |
جابجایی شعاعی |
shifted |
جابجایی شعاعی |
stokes shift |
جابجایی استوک |
shift |
جابجایی شعاعی |
shift |
جابجایی مرکزقوس |
shifted |
جابجایی مرکزقوس |
shear displacements |
جابجایی برشی |
materials handling |
جابجایی مواد |
allesthesia |
جابجایی بساوشی |
allach |
جابجایی بساوشی |
image displacement |
تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون |
handling charges |
هزینههای جابجایی کالا |
matrix |
جابجایی سط ر و ستون در آرایه |
free movement of capital |
ازادی جابجایی سرمایه |
allocheiria |
جابجایی بساوشی متقارن |
modular constraint |
محدودیت در جابجایی تصاویر |
itineration |
ازیک جابجایی دیگر |
commutative property |
خاصیت جابجایی [ریاضی] |
output per unit of displacement |
توان در واحد جابجایی |
hubble effect |
جابجایی به سوی قرمز |
stock handling cost |
هزینه جابجایی موجودی |
drunkennes |
خطای جابجایی یا لغزش |
translation |
جابجایی [ریاضی] [فیزیک] |
Abelian group [math.] |
گروه جابجایی [ریاضی] |
sand cone method |
طریقه جابجایی ماسه |
commutative group [math.] |
گروه جابجایی [ریاضی] |
red shift |
جابجایی به سوی قرمز |
advection |
جابجایی افقی هوا |
cargo handling at port |
جابجایی کالا در بندر |
ammunition handler |
متصدی جابجایی مهمات |
blue shift |
جابجایی به سوی ابی |
rotation |
جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه . |
commutative law |
خاصیت جابجایی [ریاضی] |
commutative rule |
خاصیت جابجایی [ریاضی] |
allochiria |
جابجایی بساوشی متقارن |
matrixes |
جابجایی سط ر و ستون در آرایه |
commutative group [math.] |
گروه جابجایی پذیر [ریاضی] |
Abelian group [math.] |
گروه جابجایی پذیر [ریاضی] |
removable |
آنچه قابل جابجایی است |
chemical shift equivalent protons |
پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر |
shift |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
shifts |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
chemical shift non equivalent protons |
پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر |
cartridges |
دیسک سخت قابل جابجایی |
cartridge |
دیسک سخت قابل جابجایی |
globally |
تابع جابجایی که یک قطعه متن |
global |
تابع جابجایی که یک قطعه متن |
shifted |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
shifted |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
shifts |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
shift |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
shift |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
righting |
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست |
shifts |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
displacement |
جابجا شدن جابجایی تغییر مکان |
right |
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست |
righted |
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست |
shifted |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
centure of pressure travel |
جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر |
data leakage |
جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری |
pseudo random |
قط عات حافظه RAM پویا , که قادر به تنظیم مجدد هستند و بنابراین فاهری مشابه قطعه , RAM ایستا دارند |
machine address |
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد |
shifts |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
directories |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
directory |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
shifted |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
shift |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
work |
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان |
worked |
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان |
shifts |
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است |
shift |
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است |
distributes |
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها |
distribute |
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها |
distributing |
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها |
shifted |
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است |
rotate |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
rotated |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
rotates |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
relocation |
جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه |
relocation |
جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه |
advection |
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما |
storing |
ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد |
explicit address |
آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس |
store |
ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد |
logic seeking |
چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند |
range |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
ranged |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
ranges |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
texts |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |
text |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |
bubble turn and slip |
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد |
eds |
درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند |
part |
قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است |
inversion |
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه |
inversions |
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه |
shell sort |
الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند |
magnetic skin effect |
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی |
anti- |
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند |
ring shift |
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند |
rotation |
جابجایی یک الگوی بیت درکلمه به چپ یا راست , بیت آخر قدیمی در بیت اول جدید قرار می گیرد |
permanent |
تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت |
thrashing |
1-فعالیتهای زیادی دیسک . 2-مشخصات یا خطای برنامهای در حافظه مجازی . که باعث اتلاف وقت CPV برای جابجایی صفحات بین حافظه پشتیبان میشود |
gun displacement |
جابجایی توپها گسترش توپها |
shift instruction |
دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی |
demands |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
demand |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
demanded |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
parallax |
پارالاکس ضریب شکست نور جابجایی تصویر در اثر شکست نور |
shifted |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
shifts |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
shift |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
RIFF |
قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند |
resource |
قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند |