Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (14 milliseconds)
English
Persian
program relocation
جابجایی برنامه
Search result with all words
task
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
tasks
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
relocation
جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه
relocation
جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه
machine address
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
Other Matches
rightsizing
فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
api
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
source
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
newer
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new-
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
swops
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
job
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swap
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
jobs
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swopped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
dynamic data exchange
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
preemptive multitasking
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
displacement
جابجایی
head posisioning
جابجایی هد
dislocation
جابجایی
deplacement
جابجایی
handling
جابجایی
convection
جابجایی
displeacement of water
جابجایی اب
displacement ton
تن جابجایی
relocation
جابجایی
commutation
جابجایی
shift
جابجایی شعاعی
field displacement
جابجایی میدان
eluviation
جابجایی خاک
block move
جابجایی بلوک
bimolecular displacement
جابجایی دو مولکولی
dynamic relocation
جابجایی پویا
shear displacements
جابجایی برشی
image shift
جابجایی تصویر
shifts
جابجایی مرکزقوس
shift
جابجایی مرکزقوس
chemical shift
جابجایی شیمیایی
shifted
جابجایی شعاعی
shifted
جابجایی مرکزقوس
shifts
جابجایی شعاعی
handling of goods
جابجایی کالا
handling of goods
جابجایی امتعه
relocation register
ثبات جابجایی
allach
جابجایی بساوشی
hydride shift
جابجایی هیدریدی
shift reagent
واکنشگر جابجایی
alkyl shift
جابجایی الکیلی
commutative law
قانون جابجایی
commutativity
جابجایی پذیری
cost of removal
هزینه جابجایی
relocation factor
ضریب جابجایی
angular displacement
جابجایی زاویهای
allesthesia
جابجایی بساوشی
materials handling
جابجایی مواد
stokes shift
جابجایی استوک
commutative
جابجایی پذیر
displacement current
جریان جابجایی
associative shift
جابجایی تداعی
dislocation defect
نقص جابجایی
commutation relation
رابطه جابجایی
static relocation
جابجایی ایستا
doppler frequency
جابجایی دوپلر
doppler shift
جابجایی دوپلر
commutation rules
قواعد جابجایی
cargo handling at port
جابجایی کالا در بندر
ammunition handler
متصدی جابجایی مهمات
allochiria
جابجایی بساوشی متقارن
sand cone method
طریقه جابجایی ماسه
advection
جابجایی افقی هوا
free movement of capital
ازادی جابجایی سرمایه
rotation
جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
blue shift
جابجایی به سوی ابی
stock handling cost
هزینه جابجایی موجودی
allocheiria
جابجایی بساوشی متقارن
drunkennes
خطای جابجایی یا لغزش
red shift
جابجایی به سوی قرمز
itineration
ازیک جابجایی دیگر
commutative rule
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
Abelian group
[math.]
گروه جابجایی
[ریاضی]
commutative group
[math.]
گروه جابجایی
[ریاضی]
modular constraint
محدودیت در جابجایی تصاویر
commutative law
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
output per unit of displacement
توان در واحد جابجایی
commutative property
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
hubble effect
جابجایی به سوی قرمز
handling charges
هزینههای جابجایی کالا
matrixes
جابجایی سط ر و ستون در آرایه
matrix
جابجایی سط ر و ستون در آرایه
image displacement
تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
translation
جابجایی
[ریاضی]
[فیزیک]
cartridges
دیسک سخت قابل جابجایی
cartridge
دیسک سخت قابل جابجایی
commutative group
[math.]
گروه جابجایی پذیر
[ریاضی]
Abelian group
[math.]
گروه جابجایی پذیر
[ریاضی]
removable
آنچه قابل جابجایی است
shifted
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
chemical shift equivalent protons
پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
chemical shift non equivalent protons
پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
global
تابع جابجایی که یک قطعه متن
shifts
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
globally
تابع جابجایی که یک قطعه متن
shift
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shift
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifted
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
righted
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shifts
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifted
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
righting
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
right
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
displacement
جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
shifts
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
iterate
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
supervisory
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
parameter
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
iterative routine
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
executives
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
executive
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
scheduled wave
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
parameters
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
compiler
نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
sequential
حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
goto
دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
source computer
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
businesses
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
business
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
calling
مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه
stopping
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
synthetic address
زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است
subprogram
1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود
diagnostics
تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
developments
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
development
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
stops
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stop
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stopped
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
drag
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
toolkit
مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
compiling
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
c
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
concurrent
اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
function
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
coding
صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
compiles
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiled
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compile
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
dragged
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
functions
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
drags
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
conditional
دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
functioned
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
dynamic link library
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
statement
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
object oriented
زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
chapter
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
chapters
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
main line program
بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند
debugger
نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند
pl/m
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
optimum schedule
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
drop
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropped
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
statements
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
dropping
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drops
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
source language
1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
data leakage
جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
centure of pressure travel
جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
intermittent error
خطایی که تصادفا در سیستم ارتباطی یا کامپیوتر رخ میدهد به علت خطای برنامه برنامه یا اختلال
macro
زبان برنامه نویسی که به برنامه نویس امکان تعریف و استفاده از دستورات ماکرو میدهد
parent program
در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
hook
نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
section
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
sections
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
hooks
نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
segment
بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
helps
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
helped
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
help
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
transfer
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
identification
بخشی از کد اصلی برنامه COBOL که مشخصه ها و قالبهای داده و متغیر در برنامه مشخص اند
conditional
دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
transferring
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
segments
بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
transfers
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
annotation
توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
annotations
توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
out of line
جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
mode
وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
modes
وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
tokens
کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com